سخن مدیرمسئول
بیکاری، سونامی عصر تکنولوژی
وقتی پای سخن جوانان دهه 50 تا 60 مینشینیم از آن دوران به نیکی یاد میکنند. دورانی که تحصیلات دانشگاهی برای جوانان رویایی تقریبا دستنیافتنی بود؛ اما کار و حرفه بسیار زیاد. عصری بود که تکنولوژی تا بدین حد و درجه وارد کشور نشده بود. کشاورزی حرف اول و آخر را میزد. صنایع در کشور در حد صنایع مونتاژ بود، میگویند هنوز مدرک اصلی دیپلم را نگرفته بودیم، دارای حرفه بودیم، حداقل در یک بانک استخدام میشدیم و از روزگار جوانی به نیکی یاد میکنند؛ اما امروز جوانان از بیکاری در رنج و عذاب هستند، ورود تکنولوژی به کشور ما مقارن با تضعیف کشاورزی شده که کمآبی از عوامل اصلی عدم رغبت جوانان به کشاورزی شدهاست. زمینهای کشاورزی به مرور به ویلا و آپارتمان تبدیل شده و به همراه آن هر روز بر شمار بیکاران افزوده میشود که با یک نگاه آماری پی به این مشکل بزرگ خواهیم برد. شمار بیکاران کشور که قسمت اعظم آن را فارغالتحصیلان دانشگاهی تشکیل میدهند، در سال 93 دو میلیون و 500هزار نفر بود. حال آنکه در سال جاری این تعداد به سه میلیون و 300هزار نفر افزایش یافتهاست که علت آن افزایش بیسابقه جمعیت در دهه 60، مشکلات اقتصادی و همچنین افزایش بیحد و حصر تعداد فارغالتحصیلان دانشگاه و حاصل آن سیل عظیم بیکاران در حال حاضر است که علت مهمتر آن زاد و ولد بسیار در سالهای 60 تا 75 بودهاست. بدین روی که در فاصله سالهای 65 تا 75 به جمعیت کشور حدود 16میلیون نفر اضافه شده، حال آنکه در فاصله 45 تا 55 افزایش جمعیت فقط هشتمیلیون نفر بودهاست. از سوی دیگر دولت در سال 85 تا 91 برای جمعیتی که به سن اشتغال رسیده بود، نتوانسته است اشتغال ایجاد کند و این در حالی است که در این فاصله به علت افزایش نرخ نفت تا حدود 120دلار در هر بشکه کشور ما 840میلیارد دلار درآمد ارزی داشته و همچنین منابع کشور در اوایل دهه 90 افزایش داشتهاست؛ اما کار خاصی برای درخواستکنندگان کار انجام نشده، درحالیکه با افزایش مراکز آموزش عالی در کشور، اشتغال جمعیتی که در سن اشتغال بودند به علت تحصیل در این مراکز با تاخیر زمانی مواجه شد که ریشه این عدم امکان کار برای تحصیلکردهها را باید در اقتصاد کشور جستوجو کرد؛ اما متأسفانه 41درصد بیکاران فعلی را افراد دارای تحصیلات دانشگاهی تشکیل میدهد که پارهای از آنان سنشان به حدود 35سالگی رسیدهاست. از اینها گذشته قبلا سالیانه 50هزار نفر متقاضی شغل بودند که این عدد در وضعیت کنونی به یک میلیون نفر افزایش پیدا کرده که آماری است بسیار نگرانکننده. همچنین آمارها در مورد زنان و مردان متفاوت است. در گذشته فقط 12درصد بانوان متقاضی کار بودند، حال آنکه به واسطه افزایش شمار باسوادان و دانشگاهیان در کشورهای پیشرفته 60درصد جمعیت زنان متقاضی کار هستند که یک فاصله بعید بین بانوان ما با سایر کشورهای پیشرفته بود، حال آنکه در سالهای اخیر با توجه به استقبال بانوان از تحصیلات عالیه و شمار تعداد دانشجویان دختر نسبت به پسران که در پارهای از دانشگاهها بیشتر از مردان است و به همین نسبت زنان تحصیلکرده بیشتری خواهان کار و اشتغال هستند، بنابراین در وضعیت فعلی 16درصد زنان ما را شاغلین تشکیل میدهد که به مرور این تعداد افزایش خواهد یافت. بنابراین امیدواریم دولت دوازدهم یکی از اولویتهای کاری خود را مسئله اشتغال بداند و از هماکنون با برنامهریزی دقیق و کارشناسانه به فکر جوانان فارغالتحصیل باشند تا به هر طریق ممکن از معضلی که هماکنون با آن دست به گریبان هستیم رهایی پیدا کنیم و حسرت موقعیت از دست رفته فاصله دهه 80 تا 90 را که هماکنون بسیار داریم، در دهه 90 تا 100 همچون گذشته نداشته باشیم.