خیرین فرااندیشانهتر عمل کنند
از دیرباز جامعه خیرین و بهویژه خیرین مدرسهساز نقش بسزایی در ساخت و تجهیز مدارس و مراکز علمی بر عهده داشتهاند. آنان که فراتر از زمان خود میاندیشیدند و در سالهای بسیار دور که تنها درصد کوچکی از مردم ایران به خدمات آموزشوپرورش دسترسی داشتند، با تاسیس و تجهیز مدارسی که نام آنان را تا ابد جاودانه ساخته است، در رشد و اعتلای علم و فرهنگ این مرزوبوم کوشیدند. آیا اکنون نیز فراتر از زمان یا حتی در حد زمان خود میاندیشیم؟ نیاز حال و آینده ما از نظر علمی و فرهنگی چیست؟ من در سال 1362 دوره دبیرستان خود را در مدرسه مجهزی که توسط یکی از خیرین بهنام یزد تاسیس شده و با حمایت مالی وی به فعالیت خود ادامه میداد، درس خواندم و از سال 1369 در دانشگاه نوپای یزد که به همت استاد محترم دکتر جلیل شاهی در یزد تاسیس شده بود، مشغول به تدریس شدم. مسلما جای تعجب نبود که این دانشگاه نوپا در یک ساختمان استیجاری و با حداقل امکانات شروع به فعالیت کرده باشد؛ ولی با همین شرایط نیز در زمانی که دانشگاههای بسیار معدودی خارج از مراکز بزرگ استانها فعالیت داشتند، فراتر از زمان خود بود. گواه آن، سطح کیفی دانشجویانی بود که در سالیان ابتدایی تاسیس دانشگاه یزد با آنان سروکار داشتم. مستعدترین دانشجویان از یزد و سایر استانها بهویژه اصفهان و حتی تهران جذب دانشگاه یزد میشدند. از آن هنگام، شاهد توسعه دانشگاه یزد بودهایم. ساختمانهای جدید (که بسیاری از آنها به کمک خیرین یزدی ساخته شده است) و اعضای هیئت علمی جدید (که انصافا در گزینش آنها نهایت دقت بهخرج داده شده و مجموعهای از نخبگان را تشکیل میدهند)، ولی هرسال از سطح کیفی دانشجویان ورودی دانشگاه یزد (در رشته عمران که شاهد آن هستم و در رشتههای دیگر بر اساس نقل قول همکاران) کاسته میشود. دیگر نهتنها نخبگان سایر استانها تمایلی به انتخاب دانشگاه یزد برای ادامه تحصیل ندارند که نخبگان یزدی هم از دانشگاه یزد و سایر دانشگاههای متعدد استان، فراری شدهاند. مشابه این وضعیت در اکثر شهرستانها وجود دارد و کمکم به شهرهای بزرگ هم سرایت خواهد کرد. وقت آن رسیده است که خیرین که به همت آنان مدارس نمونه و الگو در سراسر کشور برپا شده است، در این زمینه به کمک بشتابند. من در صحبتی که با تنی چند از خیرین یزدی داشتم، اولویت خود را کمک به محرومین و نیازمندان جامعه میدانستند و ساخت درمانگاه، یتیمخانه، خانههای سالمندان، کمک به خانوادههای نیازمند، تهیه جهیزیه و موارد مشابه را دنبال میکردند. آیا نباید خیرین فرااندیشانهتر عمل کنند؟ چنددرصد از نخبگان شهرستانی که برای ادامه تحصیل معمولا طولانیمدت به تهران یا خارج از کشور عزیمت میکنند، به شهر خود بازخواهندگشت؟ مگر نه این است که نخبگان، ثروتآفرینان جامعه هستند. با خروج نخبگان، تولید ثروت در جامعه شهرستانی و سرانجام شهری و پایتختنشین روزبهروز کاهش یافته و بر میزان نیازمندی و فقر افزوده میشود. بدون تولید ثروت، کمکهای خیری به نیازمندان به چاه ویلی تبدیل خواهد شد که خود بر میزان محرومیت و فقر خواهد افزود. در این زمینه لازم است اتاق فکر جامعه خیرین شهرها با دعوت از نخبگان باتجربه محلی تشکیل شود که وظیفه هدایت کمکهای خیری را بر عهده داشته باشد. اما آنچه به نظر نگارنده میتواند انگیزه لازم برای حفظ و جذب نخبگان از سایر نقاط جهان را فراهم سازد، ایجاد پژوهشکدههای کاربردی مجهز، با حمایتهای مالی دستودلبازانه خیرین است. اطمینان دارم که پتانسیل علمی لازم در مجموعه دانشگاههای دولتی شهرستانها و بهویژه دانشگاه یزد برای راهاندازی این پژوهشکدهها وجود دارد و کمکگرفتن از سایر نیروهای موجود هر استان نیز بر غنای آن خواهد افزود. خیرین باید توان خود را برای کمک به دانشگاهها در جهت تاسیس و راهاندازی این پژوهشکدهها بهکار گیرند و مهمتر از آن، حمایتهای مالی بیدریغ خود را در آغاز راهاندازی این پژوهشکدهها جایگزین آنچه اعتلای پژوهش در جهان را باعث شده و اصطلاحا «گرنت» نامیده میشود، گردانند. این حمایتهای مالی میتواند باعث بهرهوری کامل از پتانسیل نخبگان ساکن و جذب نخبگان پژوهشگر و کارآمد شود. اطمینان دارم که در این شرایط، ظرف چندسال شاهد شکوفایی و پویایی علمی و بهدنبال آن، فرهنگی و اجتماعی ایران خواهیم بود و آنگاه است که این پژوهشکدهها به مولدین ثروت، علم و فرهنگ بدل میشوند. /*رئیس دانشکده عمران دانشگاه یزد