• شماره 1142 -
  • 1395 چهارشنبه 27 بهمن

مستوفی الممالک:

استعفا می‌دهم تا مملکت به مزایده گذاشته نشود

صدراعظمان و نخست‌وزیران تاریخ معاصر ایران دو دسته بودند: عده‌ای که برای خدمت و برداشتن سنگی از پیش روی پای ملت این سمت را می‌پذیرفتند و همه هم و غم آنان بهروزی و سرافرازی این ملت بود و عده‌ای دیگر که این سمت را نقطه اتکایی برای مال اندوزی و فروختن ذخایر این مملکت و گرفتن رشوه از روس و انگلیس قرار داده بودند. گفت و شنود زیر میان مستوفی الممالک و خویشان او به خوبی می‌تواند این دو دسته را از هم تفکیک کند:
«در جلسه‌ای اقوام و خویشان مستوفی الممالک به ایشان می‌گفتند، که آقا ما می‌رویم سرو صدا می‌کنیم و از شما حمایت می‌کنیم تا شما صدراعظم بشوید، اما ایراد ما به شما این است که فورا می‌روید و استعفا می‌دهید. مستوفی به آنان گفته بود: شما از جریانات اطلاع ندارید، صلاح مملکت در همین است برای اینکه حضرات می‌آیند و از من مواردی را طلب می‌کنند که برای مملکت مضر است و به همین جهت من هم استعفا می‌دهم چون از طرفی می‌بینم عده‌ای منتظر صدارت و وزارت هستند و این حضرات می‌روند با سفرا صحبت می‌کنند و بدین ترتیب کم کم مملکت را به مناقصه می‌گذارند برای همین من زود استعفا می‌دهم که با همان نفر اول قضیه تمام شود و دیگر منافع مملکت به مزایده گذاشته نشود.»

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه