نوکیسهها کل جامعه را بر هم میزنند
آشفتگی اجتماعی یا آنومی (Anomie)، اصطلاحی است که برای توصیف وضعیت در حال تحول شهرها و جوامع به کار گرفته شده است. در ایران ما که کشوری در حال توسعه بهشمار میآید برخی پدیدهها شایع شده و شایسته است که ضمن بهرهمندی از مزایای تمدن کنونی و تکنولوژیهای کنونی، با اتکا به عقلانیت برای کاهش آسیبها و هزینههای تحولات اجتماعی و تکنولوژیک تلاش کرد. درباره آشفتگی اجتماعی یا آنومی با دکتر داور شیخاوندی؛ استاد دانشگاه گفتوگو کردیم. او دکترای جامعهشناسی از دانشگاه کلمبیا و دکترای برنامهریزی اجتماعی از دانشگاه سوربن دارد.
با توجه به اینکه چنددهه است که در زمینه آسیبشناسی اجتماعی فعالیت دارید آیا جامعه ما دچار آنومی یا آشفتگی اجتماعی هست یا نه؟
شهرهای ما در حال توسعه هستند و در این موضوع شکی نیست. جامعه ما بهطور کلان در حال تحرک است. یعنی در حال گذر از «اجتماع» به «جامعه» است. در اجتماع، سنتهای قبیلهای حاکم است. این مسائلی که مطرح کردید بیشتر در شهرهای کلان پیش میآید تا در شهرهای کوچک که نیمه سنتی هستند. شهرهای بزرگ بهمعنای واقعی کلمه، در حال آنومی است و تقریبا در حال گذر از «آنومی» به «آنارشی» است. در اثر تشدید وضعیت آنومی، خواهناخواه حالت آنارشی بهوجود میآید. آنومی بهمعنای آشفتگی است ولی آنارشی، بیقانونی و بیسامانی و بیسازمانی و درهم ریخته است.
امیل دورکهایم یکی از جامعهشناسان بزرگ است و حدود 120سال قبل علل خودکشی را در اروپا بررسی کرده بود. او اعتقاد دارد فقدان مهار اجتماعی که همان آنومی است فرد را دچار کجروی و در نهایت آسیبهایی مثل اعتیاد و فحشا میکند. آیا بررسی خاصی انجام دادهاید که در شهرهای کوچک آسیبها کم است و مهار اجتماعی و سنتها و قواعد رایج بهعنوان عامل بازدارنده، روی افراد اثرگذار است؟
البته خواهناخواه شهرهای کوچک هم از روالی که در شهرهای بزرگ است متاثر میشوند. تحرک جمعیتی، تحرک اخلاقی و تحرک مکانی، بهطور کلی تحرک خواستهها را بهوجود میآورد و آورده است. شهرهای بزرگ، لجامگسیخته هستند و هر روز یک گروه تقاضاهای خاص دیگری دارد. مسئله عمده ما، مسئله شهرهای بزرگ است. مواد مخدری که در شهرهای بزرگ مصرف میشود در حد 10تن یا 12تن در ماه است. گسستگی شهرهای بزرگ از زبان گرفته تا پوشاک و کار و رفتار و خواستههای روزمره مردم، حد و حصر ندارد. قمهکشی و تیراندازی و آدمکشی و خودکشی را بهنسبت بیشتر در شهرهای بزرگ میبینید.
اعتقاد بر این است که اگر قواعد اجتماعی، عادلانه تنظیم شود مردم و شهروندان این قواعد را رعایت میکنند. گفته شده که مهمترین وظیفه دولت برقراری عدالت است. مشاهدات و تحقیقات شما در مورد شهرهای ما چگونه است و چه وضعیتی را تجربه میکنند؟
اینکه گفته شود برابری جامعه یا رضایت جامعه تامین شود احتمالا آنومی کمتر میشود شعار است. من معتقدم در شهرهای بزرگ هر نوع سیاستی که برای برابری و رضایت اجرا شود بهطور کامل موثر نخواهد بود. چون طبقات و اقشار جامعه بهطور مستمر میخواهند بالاتر و باز بالاتر بروند. با این حال در کشور ما خیلی از خواستههای دولتی، به هم خورده است. بهویژه ما شاهد هستیم و جزو وقایع اخیر است کسانی که به حقوق خودشان قناعت نکردند و خیلی به درآمد میلیاردی رسیدند. البته دولت مقداری از حقوقهای غیرمتعارف را پس گرفت ولی وقتی مردم از آن نوع حقوقهای کلان باخبر میشوند نارضایتی آنها روزبهروز بیشتر میشود.
فردی که در یک جامعه آشفته و آنومیک زندگی میکند احساس بیقدرتی و پوچی میکند. سبقتگرفتن و جلوترزدن از دیگران در رانندگی و در مجموع به بالاترکشاندن خود، با احساس بیقدرتی چگونه تطابق پیدا میکند و قابل توجیه خواهد بود؟
چون مقررات، بازدارنده است و اخلاق، بازدارنده است و وقتی به مرحله آنومیک میرسد فرد قاعده و قانون را نادیده میگیرد. وقتی درباره بیقدرتی صحبت میشود هر کس به هر چیزی توسل میکند که بالاتر برود و خواسته خودش را عملی کند. آشفتهبازاری به همین ترتیب است که حساب و کتاب وجود نداشته باشد. متاسفانه، فردی که با حساب و کتاب رفتار کند، عقب میماند. بههمین دلیل، بعضی از تحصیلکردهها باختهاند و میبازند. در خیلی از مواقع که افراد قواعد و قانون را نادیده میگیرند، بهصورت شبکه ای عمل میکنند و خیلی فردی نیست. وارد شبکههایی میشوند که میتوانند از آنجا بالا بروند. تا حالا همین کار را انجام دادهاند و ظاهرا موفق بودهاند. بدا به حال کسی که وارد شبکهها نشود و به خویشتن و به اخلاق اهمیت بدهد و در جریان رعایت هنجارها و قواعد هم باشد. این نوع افراد به زحمت میتوانند خودشان را بالا بکشند و اگر هم موفق شوند پله به پله به زحمت میتوانند بالا بروند. در حالی که افرادی که قواعد و قانون را رعایت نمیکنند پلهها را میپرند و یک مرتبه از جاهایی سر در میآورند که اصلا نباید در آنجا قرار بگیرند.
به هر حال ما در حال توسعه هستیم و علاقهمندیم کشور توسعهیافته شود. برای غلبه بر مشکلاتی که در شهرهای ما وجود دارد و جمعیت زیادی در شهرها هستند مثل کشورهای موفق دیگر چه اقداماتی باید انجام داد که نهایتا به توسعه برسیم؟
کسانی که برنامه آینده را تنظیم میکنند خودشان باید قواعد و قانون را رعایت کنند. به هر حال برای موفقیت در این راه، اولا امنیت داخلی را نیاز داریم. هر طبقه و نهاد واقعا باید کار خودش را انجام بدهد و نه اینکه کار همه را انجام بدهد. یعنی بر حسب قانون یا شرع رفتار کنند. بالاخره باید معیاری در جامعه حاکم باشد، عدالت نسبی برقرار شود و بهنحوی رضایت نسبی هم باید حاصل شود. البته گفتن این بحثها آسان ولی اجراییشدن آن دشوار است.
در جامعه در حال توسعه که آسیبها و تعارضاتی را به همراه دارد افراد جامعه میتوانند جامعه را بهسمت توسعهیافتگی هدایت کنند یا سازمان نداشتن مشکل ایجاد میکند؟
امکان موفقیت با اقدامات فردی وجود ندارد. چون این یک مسئله تربیتی و ذهنی است و توانایی و از دیگران یادگرفتن و یاددادن است. وقتی که به این صورت نباشد مسابقه برای پولدارشدن به هر قیمتی که میخواهد باشد اتفاق میافتد. فعلا این طور یاد گرفتهاند. ما فقط امیدواریم و امکان دیگری نداریم. از بدویت تا مدنیت همه امیدوار شدند که بهنحوی از انحاء، خود را تغییر دادند. ما هم میباید در این وضعیت ناموزون، امیدوار باشیم و سعی کنیم آنومی ما کمتر و رضایت و رعایت اخلاقیات و معنویات و قانون و شرع، بیشتر باشد. عوض این که بگوییم قابل ندارد باید بگوییم امیدواریم.
یوسف ناصری/ عصر ایران