سخن مدیرمسئول
ترامپ و آواز دوستان سنتی
بیشاز یکسال است که علیرغم همه پیشبینیها، شخصی ماجراجو و بازرگانی سوداگر، در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا پیروز شده و بر کاخ سفید نشسته است. ترامپ را میگویم که طی این یکسال، هرگاه لب به سخن گشوده، به قول معروف بند را آب داده است! هرتصمیمی گرفته، امکان عملیشدن آن نبوده، ازجمله میخواست بین کشور آمریکا و مکزیک دیوار بکشد. او تصمیم میگیرد؛ اما به غیرواقعیبودن امکان انجام آن نمیاندیشد. تصمیم به انتقال سفارت خود در اسرائیل از تلآویو به اورشلیم یا بیتالمقدس را میگیرد، بر زبان جاری میکند؛ اما نمیاندیشد که دنیا، حتی دوستان سنتی او نیز این تصمیم بیمارگونه را برنمیتابند. اینتصمیم برای تائید به شورای امنیت سپرده میشود، وقتی 14 کشور عضو شورای امنیت اینانتقال را تائید نمیکنند و تنها موافق اینجریان آمریکا میشود، بازهم ترامپ متنبه نمیشود و بهجای پندگرفتن از این عدم تائید و مخالفت کشورهایی همچون انگلیس و فرانسه، بازهم درک نمیکند. خاورمیانه را کمکم از دست میدهد، روسیه را در کشور سوریه و در همسایگی اسرائیل میبینید؛ ولی از رویای مالیخولیایی خود دست برنمیدارد. در هفته گذشته، یکبار دیگر با اظهارنظر عجیب و سخیف خود، بعضیاز کشورهای جهان را تهدید به قطع کمک میکند که با تصمیم انتقال سفارت در اسرائیل موافقت نکردهاند. برای مثال، کمک خود را به کشورهایی چون مصر، اردن و پاکستان قطع میکند؛ چراکه با تصمیم او موافقت نکردهاند. گفتارهای عجیب و غریب او در سخنرانیهای رسمی یا در توئیت خود، کار را بهجایی رسانده که اعضای کابینه را نیز ناراضی کرده و چون مشاور کاردان ندارد، درصورت ادامه کار او بهزودی متوجه میشود که همه کشورهای دوست آمریکا از دست رفته است. بهنظر میرسد، درحال حاضر خانم هیلی؛ نماینده آمریکا در سازمان ملل تنها یاور اوست که در بسیاری از موارد، حتی از او نیز خشنتر میشود. بههرحال، ترامپ که در انتخابات متهم به دخالت خارجی چون روسیه به نفع او، اصل انتخابش را به زیر سوال برده است، با حرکات و اعمال غیرعادی و سخنان بیپایه و اساس خود و از همه اینها گذشته، مخالفت علنی او با مسلمانان که نژادپرستی او را ثابت میکند، حتی در بین مردم کشور آمریکا نیز تبعیض آشکار بهکار میبندد، موجی از نارضایتی را در میان آمریکائیان موجب شده است که بهنظر میرسد، ادامه حیات چهارساله ریاستجمهوری او در خطر است. عدم حمایت همحزبیهای او در سنا و مجلس نمایندگان و همداستانی بعضیاز جمهوریخواهان با دموکراتها، کمکم بهجایی میرسد که برای تصویب برنامههای او در کنگره به مشکل بخورد؛ گواینکه این بازرگانی آمریکایی، در صحنه تجارت بسیار موفق بوده است و در قانون تجارت، ریسککردن یکی از ابزارهای موفقیت بهشمار میرود، نمیداند و کسی را هم ندارد که او را مشاوره دهد و به او تفهیم کند که در دنیای سیاست، هرگز ریسک جایی ندارد و جهان و جهانیان دریافتهاند که رئیسجمهوری فعلی آمریکا از تعادل مناسب در سیاست برخوردار نیست، بنابراین دوستان اروپایی او نیز کمکم از او فاصله گرفتهاند و در مباحث و منازعات جهانی، چون گذشته، با طناب پوسیده او به درون چاه نمیروند. بدیهیست اگر مردم آمریکا برای برکناری ترامپ اقدامی نکنند و او همچنان به جدال با دوستان ادامه دهد، به ناگهان درمییابد که هیچدوستی در این کره خاکی برای آمریکا نمانده است و این داستان و سرنوشت همه دیکتاتورهای تاریخ است که ظاهرا آمریکائیان از آن پند نمیگیرند و با کاروان جهانی حرکت نمیکنند. من نویسنده این بیت شعر را به او هدیه میکنم: «کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش/ کی روی ره، ز که پرسی، چه کنی، چون باشی؟».