سخن مدیرمسئول
مدارس دولتی و دریافت شهــریه
براساس آمارهای منتشره بیشاز 15درصد کودکان کشور ما تحصیل نمیکنند؛ آماری که نمیتواند برای کشور ما که در بسیاری از زمینهها پیشرفته است، قابلِقبول باشد؛ برعکس بهنوعی برای کشور ما یک ضعف عمده است که در تحت هر شرایطی این میزان از مردم ما محروم از تحصیل هستند. هرچندکه براساس قانون اساسی ما تحصیل دوره ابتدایی اجباریست، چه عواملی باعث شده که قرن 21 یا عصر ارتباطات تعدادی از کودکان ما از تحصیل باز بمانند؟ بهنظر من نگارنده مشکلات زندگی و معیشت خانوادهها یکیاز اصلیترین عواملیست که ناخواسته نسل حاضر با آن دست به گریبان هستند. کلمه دست به گریبان را به این علت بهکار میبرم که عدم تحصیل، ناخواسته و غیرارادی صورت پذیرفته است. چهبسا بسیاری از اینان مشتاق به تحصیل باشند ولی عدم امکان، مانع از تحقق خواسته آنان شده باشد؛ چراکه تحصیل دراینروزها عملیست که نیاز به پول دارد و چون مشکلات مالی خانوادهها؛ بهویژه در بخشها و روستاها جاری و ساریست؛ بنابراین، عملاً امکان تحصیل را برای بخشی از مردم غیرممکن کرده است. خشکسالی بهدلیل قهر طبیعت، بیآبی، رکود کارخانهها و حتی تعطیلی کارگاههای کوچک و درکنارِ آن هزینه بالای زندگی بهخاطر گرانی کمرشکن؛ ازجمله مواردیست که به عدم تحصیل در اقشار ضعیف جامعه منتهی شده است. اگر نگاهی عمیق و ریشهای به این مشکل آموزشی در کشور داشته باشیم؛ درمییابیم که تأمین هزینه تحصیل حتی در دوره ابتدایی از عهده بسیاری از مردم برنمیآید. هزینههای کیف، کفش و لباس یک مدرسهرو گرفته تا هزینههای سرسامآور تجهیزات مدرسه ازقبیل قلم و دفتر و کتاب نیز دراینروزها، تحصیل را برای مردم سخت کرده است. اما عمده دغدغه امروز من پیرامون تعدد عوامل تصمیمگیرنده در مدارس مختلف است و همچنین عدم الزام به قوانین و مقررات و بخشنامههای صادره ازسوی وزارت آموزش و پرورش و رؤسای آموزش و پرورش شهرستانها و مناطق مختلف توسط مسئولین مدارس است که بهنوعی ادارهکرد مدرسه تابع عقیده و راه و روش مدیر مدرسه است و درنتیجه چون این موارد جزو خصوصیات فردیست؛ هرچندکه قوانین و مصوبات قاعدتا باید اجرا شود که بهیقین چنین نیست، ازجمله قانون تحصیل رایگان که همهساله ازطریق رؤسای آموزش و پرورش با بخشنامه به مدارس ابلاغ میشود ولی هیچگاه عملی نمیشود و مدیران مدارس بههرنحوی از انحاء از اولیاء مطالبه شهریه بهنامهای مختلفی چون رنگآمیزی مدارس، کلاسهای فوقالعاده، کارهای ورزشی و تهیه وسایل گرمایشی و سرمایشی میکنند. در تمام این سالها رسانه ملی و مطبوعات، عدم رضایت اولیای خانه را به اطلاع همگان میرسانند؛ ولی هیچگاه نتیجهای در بر نداشته است و چنین میشود که پارهای از اوقات حتی تحصیل فرزندان ناتمام میماند و خانوادهها مجبور به ترک تحصیل فرزندانشان علیرغم میل باطنی میشوند. درکنارِ این مشکلات بعضی از آموزگاران و مربیان مدارس نیز با تحمیل هزینههای زیادی، چون خرید دفاتر 100برگی، لباس مخصوص و قلم و مدادرنگی و سایر ابزار تحصیلی به مشکلات خانوادهها دامن میزنند. امیدوارم و آرزو میکنم مشکلات اولیه تحصیل که با تحریمهای ظالمانه آمریکا به ما تحمیل شده هرچهزودتر ازبین رفته، هزینههای خانوار کمتر شود و اولیای مدرسه در برابر اولیای خانه مهربانتر و با ملاطفت برخورد کنند.