نگاهی متفاوت به اهمیت حضور زنان در پروژههای فضایی
تعلیق جنسیت در گرانش صفر!
مصطفی رفعت/«کریستینا کوخ» و «جسیکا مِیر» در روز 18 اکتبر 2019، نخستین پیادهروی فضایی تمامزنانه را انجام دادند. درواقع، استفانی ویلسون؛ از مقامهای «ناسا» از دو فضانورد زن آمریکایی خواست تا در این پیادهروی، یکی از باتریهای ایستگاه فضایی را تعویض کنند. این باتری، هفته قبل از این اقدام، از کار افتاده بود. قرار بود این پیادهروی فضایی زنانه، در ماه مارچ انجام شود اما ازآنجاکه «ناسا» تنها یک لباس سایز متوسط برای فضانوردهای زن داشت، این پیادهروی بهتعویق افتاد. جیم بریدنستاین؛ از مدیران «ناسا»، در گفتوگو با خبرنگاران، بر اهمیت این پیادهروی تأکید کرد و گفت: «ما میخواهیم که فضا برای همه مردم در دسترس باشد». کوخ، مهندس برق است و این، چهارمین پیادهروی فضایی وی بهشمار میآید. مِیر نیز برای نخستینبار است که پیادهروی فضایی انجام داد. او چهاردهمین زن آمریکاییست که در فضا به پیادهروی میپردازد. سالی راید؛ نخستین زنی بود که آمریکا در سال ۱۹۸۳ وی را به فضا فرستاد اما پیشازآن، اتحاد جماهیر شوروی در سالهای ۱۹۶۳ و ۱۹۸۲، دو زن را به فضا فرستاده بود. «ناسا» درتلاش برای اجرای «برابری جنسیتی» در انجام پروژهها و برنامههای این مجموعه بزرگ است. درحالِحاضر، آنها 38 فضانورد فعال دارند که 12نفرشان زن هستند. هرچند باید توجه داشت که «ناسا» یک ایستگاه فضایی بینالمللیست؛ سایر کشورها تنها سه فضانورد زن فعال دارند. در گزارش پیشِرو که 18 اکتبر 2019 در نشریه «نیویورکتایمز» بهانتشار رسیده؛ جسیکا بنت؛ دبیر بخش مطالعات جنسیتی نشریه «تایم» و مری رابینت کوال؛ نویسنده مجموعه کتابهای «بانوی فضانورد»، درباره علل، ویژگیها و اهمیت این اتفاق و البته مسائل مربوط به حضور زنان در فضا بهبحثی کارشناسانه پرداختهاند که با هم میخوانیم.
جسیکا بنت: خب بهنظر میآید که این زنان، چرخه قدرت را بهنفعِ خود تغییر دادند. حتی قرار شده تا خانم کوخ برای چندماه در مدار باقی بماند تا محققان بتوانند تأثیرات طولانیمدت حضور در فضا را بر روی بدن زنان مطالعه کنند. بسیارعجیب است که دررابطهبا تأثیرات پرواز در فضا بر بدن زنان، اطلاعات کافی نداریم.
مری رابینت کوال: خب این مسئله غریبی نیست؛ چون اساساً تعداد معدودی زن داشتهایم که فرصت حضور در سفرهای فضایی را بهدست آوردهاند. درواقع، از بین 560نفری که دراینسالها عازم فضا شدهاند، تنها 65نفرشان زن بودهاند. البته چیزهایی درباره شاخصههای زنانه چنین ماجراجوییهایی میدانیم که برمیگردد به مطالعات و بررسیهایی که روی آزمایشهای زمینی به آنها رسیدهایم. مثلاً این واقعیت که مردان و زنان اساساً الگوی تعریق متفاوتی از هم دارند؛ بهعبارتی، مردان بیش از زنان عرق میکنند و حتی میدانیم که نواحی این تعریقها هم عمدتاً یکسان نیست. درخلالِ یک پیادهروی فضایی، فضانوردان برای حفظ دمای بدن در سطحی ایمن، باید پوشاک و تجهیزات دارای سیستم خنککننده و تهویه مناسب بهتن کنند که این پوششها اصلاً برای بدن مردان با ویژگیهای خاص بدن این گروه جنسیتی، طراحی و تهیه شده است.
جی.بی: پس بهنوعی چیزی مشابه با طراحی اتاقها و دفاتر کاریست که برمبنایِ درجه حرارت بدن مردان طراحی شدهاند و من بهعنوانِ یک زن، وقتی در محیط کارم مشغول انجام مثلاً تایپ هستم، لرز میکنم!
امآرکی: دقیقاً. برای عموم طراحیها؛ مثلاً ارتفاع صندلیها، تنظیم دمای دفاتر و حتی پلههای نردبان، از الگوی خیالی «مرد ایدهآل» استفاده شده. بااینحال، پرسشهای دیگری نیز مطرح هستند؛ مثلاً چیزهایی نظیرِ بینایی که تنها باید در خود فضا موردِآزمایش قرار بگیرند. بهلحاظِ علمی، دید مردان طی حضور مداوم در وضعیت «ریزگرانش» (شرایطی مانند بیوزنی؛ بااینتفاوت که نیروی گرانش دقیقاً صفر نیست و مقدار کوچکی از آن وجود دارد) تغییر میکند و به افرادی «نزدیکبین» تبدیل میشوند؛ درحالیکه این اتفاق برای زنان نمیافتد و ما علتش را نمیدانیم.
جی.بی: حالا که صحبت از اختلافات جسمانیست، باید به نکتهای ظریف اشاره کنم؛ خاطرم هست که وقتی درباره «سالی راید» (اولین فضانورد زن آمریکا) در سال 1983 میخواندم؛ یکی از مهندسین «ناسا» از او پرسیده بود که در دوره قاعدگیاش در فضا برای یکهفته به چندعدد تامپون نیاز دارد و آیا 100عدد کافیست؟ او هم درپاسخ عنوان کرده بود که 100تا عدد صحیحی نیست. آیا باید موافق این نظریه باشیم که بدون محاسبات و تنها بهخاطرِ شرایط ویژه بدن در فضا، تامپونهای بیشتری را همراه خود ببریم؟ گویا آنها را مانند سوسیس بههم ریسه کرده و بههم گره زده بودند تا شناور نشوند.
امآرکی: آیا میتوانی تصور کنی که چگونه تامپونها مثل قطارفشنگ در فضای کابین شناور هستند؟ آنها حتی این نوارها را در رشتههای 50تایی آماده کردند تا مشکلی پیش نیاید. واقعبین باشیم؛ احتمالاً مهندسین «ناسا» کمی حسابوکتاب هوشمندانه ریاضی بهکار بردند تا قابلیت جذب تامپونها را با تعداد روزهای موردِنیاز بسنجند و ... درنهایت، به یک عدد تخمینی رسیدند؛ درحالیکه اگر یک زن در تیمشان حضور داشت، کافی بود که از او سؤال کنند و بعد هم بادرنظرگرفتن همه جوانب، آنعدد را محضِ احتیاط، دوبرابر کنند.
جی.بی: این صحت دارد که آژانس برای سالی راید، یک کیت آرایشی مخصوص هم طراحی کرده بود؟
امآرکی: درست است؛ چون بههرحال زنان در فضا هم به مقداری آرایش نیاز دارند! جدای از شوخی؛ سالی راید به آن وسایل احتیاجی نداشت و آنها را نمیخواست. او حتی بعدها در مصاحبهای بهسالِ 2002 دراینباره گفت: «آرایشکردن واقعاً آخرینچیزی بود که ممکن بود بهذهنم برسد تا بخواهم وقتم را در یک سفر تحقیقاتی فضایی، به آن اختصاص دهم».
جی.بی: اما واقعاً وقتی در فضا آرایش میکنیم، چه اتفاقی میافتد؟
امآرکی: خب نمیتوانید از پودر استفاده کنید؛ چون شناور شده و میتواند با چشم تماس پیدا کند که موجب حساسیت چشمی خواهد شد. البته نباید نگران بود؛ چون امکاناتی نظیرِ خط چشم، ریمل، سایه چشم و برق لب مشکلی ندارند و میتوان حتی از پاککنندههای آرایشی نیز بهراحتی استفاده کرد.
جی.بی: یعنی واقعاً نمیشود بدون آرایش به فضا سفر کرد؟!
امآرکی: باید گفت که اگرچه سالی راید علاقهای به اینکار نداشت اما بهجایش، ریئا سِدِن (فضانورد زن آمریکایی که در مأموریتهای استیاس-۵۱-دی، استیاس-۴۰، استیاس-۵۸ حضور داشت) از چگونگی برخورد و رفتار رسانهها با زنان بدون آرایش، آگاه و البته اینموضوع برایش مهم بود. او در مصاحبهای گفته بود: «دوست نداشتم که اگر قرار بر انتشار تصویری از من در فضا باشد، رنگپریده و بیحسوحال باشم!» اینجا بود که «ناسا» از فضانوردان زن کمک گرفت تا پروژه کیت آرایشی مناسب و ویژه این سفرها را توسعه دهد.
جی.بی: البته بهنظرم بسیاری مسائل جدیتر و مهمتر بوده که باید ابتدا به آنها پرداخته میشد تا اجازه پرواز به فضا برای زنان صادر شود؛ مثلاً گزارشی در سالهای 1960 منتشر شد درباره اینکه سفر زنان به فضا با سفینه چیزیست شبیه به گذاشتن «یک فرد دچار اختلال سایکوفیزیولوژی مزاجی» (شما بخوانید یک زن هورمونی؛ یعنی زنی که ترشح و تغییرات هورمونی در بدنش بر خلق وی تأثیر میگذارند) با «یک ماشین روب گُلدبِرگ» (ماشینی پیچیده و جالب که با نوعی هنرمندی مبتکرانه برای انجام عملیاتی ساده طراحی شده و احتمالاً نمونهاش را در فیلم «عصر جدید» با هنرمندی چارلی چاپلین بهیاد دارید که چگونه سعی داشت بدون استفاده از دست و توسط آن وسیله غذا بخورد) در یکجا! نویسنده عنوان کرده بود که بهجز این وضعیت بغرنج، ممکن بود که زنان طی سفر فضایی دچار عارضه «قاعدگی رتروگراد» شده و خونشان در دوره مذکور، به داخل بدنشان بازگردد.
امآرکی: من انتشار چنین مطلب و چنین ادعاهایی را در سالهای 1960 نکوهش میکنم اما صادقانه بگویم؛ حتی همین امروز هم هستند افراد بسیاری که نمیدانند قاعدگی چگونه عمل میکند. بخش طنزآمیز و کنایی ماجرا اینجاست که درواقع، دانشمندان در یکسری از مطالعات و بررسیها متوجه شدهاند که از بسیاری جهات، زنان اساساً گزینههای بهتری برای سفرهای فضایی هستند؛ آنها، هم ظریفتر و سبکتر هستند و هم بهطورِمتوسط منابع کمتری را مصرف میکنند.
جی.بی: شنیدهام که فضانوردان زن، کنترل و مدیریت استرس بهتری هم دارند.
امآرکی: بله و اینهم در یک تست جالب مشخص شد؛ «ویلیام راندولف لاولاک دوم» (دانشمند متولد آمریکا که در حوزه پزشکی هوافضا فعالیت داشت) همراهِ زنی که او را «اولین بانوی کارآموز فضانورد» لقب دادهاند؛ سلسله آزمایشهایی کاربردی را روی اینموضوع انجام دادند. درواقع در دورهای، نیروی هوایی ایالات متحده برنامههایی تحقیقاتی را دراینزمینه ترتیب داد؛ هرچند ازآنجاکه این نگرانی برایشان وجود داشت که مبادا مردم گمان کنند قرار است که «ناسا» واقعاً بخواهد زنی را به فضا بفرستد! پروسه آزمایش را به کلینیک دکتر لاولاک منتقل کردند. این پزشک نیز بر روی گروهی از زنان خلبان، همان آزمایشهایی را انجام داد که بر روی گروه فضانوردان «برنامه مرکوری» (یکی از پروژههای فضایی ناسا که از مهمترین دستاوردهایش، ارسال نخستین فضانورد آمریکایی؛ جان گلن و نخستین فضانورد آمریکایی در مدار زمین؛ آلن شپارد بود) انجام میشد. او در این آزمایشها متوجه مسائل گوناگونی شد که یکیازآنها قدرت قابلِتوجهتر زنان در کنترل استرس نسبت به مردان بود.
جی.بی: این اتفاق در سال 1960 افتاد؛ بااینوجود، حتماً نامه مشهورِ سال 1962 «ناسا» خطاب به دختر جوانی که علاقهمند به انجام فضانوردی بود را بهخاطر دارید که طی آن، آژانس شرح داده بود که «هیچ برنامهای برای استفاده از نیروهای زن در پروژههای فضایی بهخاطرِ نوع آموزشها و ویژگیهای خاص فیزیکی لازم دراینکار، ندارند!»
امآرکی: این نامه بهنوعی بیانگر این مطلب نیز بود که آنها دریافته بودند که در فضا نیازی به استفاده از منشی و مسئول پذیرش ندارند؛ یعنی مشاغلی که عموماً زنان را برای انجام آنها در سازمانها و برنامههای مختلف بهخدمت میگیرند. پشتیبانی از آن آزمایش اولیه هم که صحبتش شد؛ بهطورِجدی یکی از دلایل این امر بود.
جی.بی: بهواقع زنان چقدر در کنترل استرس در آن آزمایش، بهتر عمل کردند؟
امآرکی: بگذار از «جان گلن» مثال بیاوریم؛ اولین فضانورد آمریکایی و او را با «جری کُب»؛ اولین بانوی کارآموز فضانورد مقایسه کنیم. تست استرس گلن بهاینشکل بود که او را در یک اتاق تاریک بهمدتِ سهساعت رها کردند. آنجا یک میز با تعدادی کاغذ رویش وجود داشت. گلن شروع به نوشتن شعر روی کاغذها کرد. کُب و سایر زنان اما وارد محفظهای بدون وجود هیچگونه منبع حسی شدند. تصور میشد که حداکثر ششساعت پس از حضور در چنین دخمهای، آنها دچار توهم شوند اما کُب برای نهساعت و 40دقیقه در آنجا ماند؛ تاآنکه ادامه تست ازسویِ خود کارشناسان متوقف شد. او طی آنمدت برای آرامش خیالش حتی به کاری مانند شعرنوشتن مانند گلن نیز مشغول نشد. میبینید؟ یکی از آن زنان که در آن حالت یکنواختی طولانی قرار گرفت، مادر هشت فرزند بود؛ ازاینرو، چنین شرایطی را بهمثابه رفتن به یک تعطیلات آرامشبخش درنظر گرفت! اینرا هم در پرانتز بگویم که برای سالهای مدید، کارشناسان نیروی هوایی آمریکا گمان میکردند که زنان برای پرواز با هواپیماهای جت ساخته نشدهاند؛ چون تصور این بود که آنها تاب تحمل نیروهای گرانشی شتاب پائینتر را ندارند؛ درحالیکه اصل ماجرا چنین بود که «جیسوت» (لباس ضدشتاب که خدمه پرواز برای خنثیکردن آثار شتاب مثبت میپوشند) را اساساً برای فیزیک مردان ساخته بودند و بنابراین، مناسب استفاده زنان نبود. بعدها متوجه شدند که اگر زنان لباس مناسبی بهتن کنند، از عهده اینکار نیز بهخوبی بر خواهند آمد.
جی.بی: پس برمیگردیم به همان مسئله سایز لباسهای فضایی؛ یعنی این تجربه پیادهروی فضایی برای همه زنان این حرفه از ابتدای کار تا اینجا رخ نداده تنها بهاینخاطر که نیاز به یک لباس ویژه سایز متوسط داشتیم! البته ماجرا یکجورهایی ساده است؛ ازآنجاکه سازمان «ناسا» تعداد قابلِتوجهی از افراد با سایز متوسط نداشت، نیاز به این تغییر سایز در لباسها هم حس نمیشد. میتوان بهصراحت گفت که لباسهای فضایی برای فضانوردان اصلاً توسط مردان و برای مردان طراحی و تولید شده؟
امآرکی: برای نسل حاضر این لباسها بله میشود چنین گفت؛ اما مهم است که همه اینرا درک کنند که همین لباسها هم دیگر منسوخ شدهاند و نیاز به نوآوری و بهروزرسانی دراینزمینه داریم. لباسی که الان دربارهاش حرف میزنیم، متعلق به اواخر 1970 است و برای تکنولوژی زمان مأموریت «آپولو» ارائه شده. ریئا سِدِن؛ یکی از شش فضانورد اول، با «ناسا» برای خلق لباسی مناسب و مخصوص زنان دراینحوزه همکاری داشت. آنها هم کار بر روی طراحی لباسهایی با سایزهای بسیارکوچک، کوچک، متوسط، بزرگ و بسیاربزرگ را آغاز کردند. سایز بسیارکوچک هرگز به مرحله تولید نرسید. سایزهای کوچک و بسیاربزرگ هم بهدلیلِ هزینهها و نبود بودجه کافی، از برنامه کنار گذاشته شدند. وقتی عدهای از مردان اعتراض کردند که لباسهای موجود، مناسب و فیت نیستند؛ «ناسا» بهناچار سایز بسیاربزرگ (اکسترا-لارژ) را به گردونه تولید بازگرداند؛ اما هرگز تصمیمی برای بازگرداندن لباسهای سایز کوچک (اسمال) گرفته نشد. باید این توضیح را هم بدهم که این لباسها ساختاری «مدولار» (دارای اتصال واحدهای استاندارد یا همان مدولها بهمنظورِ ایجاد ترکیبی بزرگتر با اجزای سازنده پیچیدهتر) دارند و میتوان سایز لباس را با جابهجایی بخشهایی، تغییر دهید اما اینکار فرایندی بسیار وقتگیر است و البته برای شرایط «گرانِش صفر» (حالت بیوزنی) نیز مناسب نیست. پس باید پرسید که آیا آنها بههمیندلیل، پروژههای پیادهروی زنان در فضا را برای رسیدن به شرایطی مطلوب بهتأخیر انداختند؟ بااینتفاسیر، باید گفت که بله و تصمیمی کاملاً درست و بجا بود.
جی.بی: دراینصورت، محتمل بهنظر میرسد که «ناسا» یک طراح لباس زن برای اینمنظور استخدام کند؟
امآرکی: درواقع آنها ازقبل چنین تصمیمی را عملی کردهاند. سرپرست طراحان لباسهای فضایی «ناسا» در پروژه فضایی «آرتمیس» (برنامهای پروازی مشترک ناسا و چند شریک بینالمللی بهسویِ ماه در آینده با این هدف که اول یک زن و سپس، یک مرد قدم به سطح این کره بگذارند و بتوانند از سال 2024 بهبعد، افراد بسیاری را به مسافرتِ ماه و مریخ ببرند) دو خانم بهنامهایِ «امی راس» و «کریستین دیویس» بودهاند. اینرا اضافه کنم که آنها اتفاقاً طراحی مهندسیشده فوقالعاده زیبایی هم انجام دادهاند که با ورود فرد به لباس از پشت آن، نهتنها کار دشوار پوشیدن این تجهیزات آسانتر شده؛ بلکه ساختار قسمت شانههای آن، دامنه حرکتی بیشتر و گستردهتری را برای فضانورد ایجاد میکند. درپایان، درموردِ پیادهرویِ فضایی کوخ و مِیر باید این نکته مهم و ظریف را بدانیم که این پروژه کاملاً هم زنانه بود؛ چراکه «کانادارم» (مجموعهای از بازوهای مکانیکی که بر روی شاتلهای فضایی نصب شده و بار و اجسام خارجی را طی مدتزمان راهپیماییهای فضایی جابهجا میکند) آنها در این مأموریت، توسط یکی از مردانِ ایستگاه فضایی کنترل میشد. درواقع، پیادهروی فضایی 10 اکتبر، تنها نمونه این اقدام بوده که تعداد زنان در اجرای آن، بر مردان غلبه داشت. در آن پروژه، استفانی ویلسون بهعنوانِ فضانورد حضور داشت و جسیکا مِیر «کانادارم» را اداره میکرد؛ کریستینا کوخ هم درکنارِ اندرو مورگان پیادهروی فضایی را انجام دادند. بهعبارتی، «مورگان» تنها مرد درگیر این پروژه بود که چون یک زن کنارش قرار داشت، میتوان او را هم ندید گرفت؛ یعنی کاری نبود که زنی نتواند آنرا انجام دهد.