• شماره 2061 -
  • 1399 يکشنبه 16 شهريور

«نه» به خشونت علیه کتاب

کتاب‌ها مهربانی را می‌فهمند!

*مهرداد ناظری/این‌روزها بیش‌ازهمیشه به بچه‌ها می‌گوییم که آرام باشند و به یکدیگر احترام بگذارند و از به‌کاربردن کلمه‌های زشت و رکیک پرهیز کنند؛ چراکه همواره نگران این هستیم آن‌ها با رفتارهای ستیزه‌جویانه آشنا شوند. باید درنظر داشت؛ ستیز و خشونت‌ورزی، اشکال گوناگونی دارد؛ اما یکی از اشکال بسیار مصطلح آن که تاکنون کمتر هم به آن توجه شده است، «خشونت علیه کتاب» است. اگر کتاب را منبع فرهنگ و دانش و علم بدانیم، براین‌مبنا؛ باید همواره به‌واسطه خدماتی که کتاب به ما ارائه می‌دهد، به آن احترام بگذاریم.

در برخی از نظام‌های آموزشی پیشرفته مثل ژاپن به کودکان یاد می‌دهند که احترام به اشیاء به‌اندازه احترام به جانداران، واجب و اثرگذار است؛ مثلاً به آن‌ها می‌گویند وقتی مداد یا خودکارتان را برای استفاده برمی‌دارید، بعد از استفاده حتماً باید آن‌را سر جای خود قرار دهید و نباید آن‌ها را باخشم یا عصبانیت به گوشه‌ای پرتاب کنید. این اسلوب فکری مهرورزمدار، تاحدزیادی می‌تواند زمینه‌های بروز و ظهور خشم را در کودکان مدیریت کند؛ ضمن‌اینکه به آن‌ها نشان می‌دهد که توجه و اولویت‌بخشی به اشیاء، ضرورت است. دراین‌راستا، کتاب، نقش فراگیری در زندگی انسان ایفاء می‌کند. آلبرت اینشتاین معتقد است که افکار و اندیشه‌های انسان به‌گونه‌ای‌ست‌که ممکن است فقط خواندن یک کتاب پایه، اندیشه‌ها و افکار انسان را برمبنای جدید یا در مسیر خاصی قرار دهد؛ چه‌بسا ممکن است کتابی، مسیر سرنوشت میلیون‌ها انسان را در راه مخصوصی بیندازد. این‌نوع نگاه نشان می‌دهد که کتاب به‌مثابه یک دوست خوب و یک استاد باتجربه عمل می‌کند. حال سؤال این‌است‌که آیا ما، در مقابل یک دوست یا استاد باتجربه رفتارهای خشونت‌آمیز از خود بروز می‌دهیم؟ طبیعتاً هرکس این‌را در خانواده و مدرسه یاد می‌گیرد که احترام به انسان‌ها و کسانی‌که گامی برای ما برمی‌دارند، واجب است؛ اما درعمل، کتاب که می‌تواند سرنوشت ما را تغییر دهد، گاه مورد بی‌توجهی و بی‌احترامی قرار می‌گیرد. بعضی‌اوقات کتاب‌ها چنان بی‌ارزش می‌شوند که مردم از آن‌ها به‌عنوان یک طاقچه استفاده کرده و وسایل خود را روی آن می‌چینند؛ مثلاً در برخی از شرکت‌های دولتی و خصوصی کارمندها برای تطبیق کامپیوتر با سر و گردن خود، زیر مانیتور خود، کتاب قرار می‌دهند و این، نوعی بی‌مهری و بی‌توجهی به گنجینه‌ای‌ست که دراختیار بشر قرار گرفته. ولتر درباره کتاب گفته است: «برگ‌های کتاب به‌منزله بال‌هایی هستند که روح ما را به عالم نور و روشنایی پرواز می‌دهد». براین‌مبنا؛ کتاب‌ها جایگاه تعالی‌بخشی داشته و به انسانی‌شدن انسان کمک می‌کنند؛ اما جایگاه خود کتاب به‌مثابه یک ابزار چیست؟ آیا وقتی در خانه‌هایمان با حجم انبوهی از اشیاء و ابزار مواجه می‌شویم، اولین کالایی که دور ریخته می‌شود، کتاب‌ها نیستند؟ در روایتی داستانی آمده؛ در شهری هرنوع برخورد با کتاب جرم به‌حساب می‌آید. مردم در این شهر اگر گرسنه باشند، می‌توانند از فروشگاه‌ها غذا بردارند؛ بی‌آنکه پولی پرداخت کنند؛ چون گرسنگی حد هیچ انسانی نیست و همه باید از منابع غذایی استفاده کنند؛ اما اگر کسی کتابی را پاره کند یا حتی از آن به‌خوبی نگهداری نکند، مجرم محسوب می‌شود. در این داستان، نویسنده نشان می‌دهد که مجرمین بسیاری سال‌ها در زندان‌ها می‌مانند تا یک اصل را در ذهن خود ملکه کنند و آن اینکه کتاب‌ها به‌اندازه انسان‌ها مهم هستند. براین‌اساس؛ مجرمین پس از پایان دوره زندان خود، دوباره در دادگاه‌ها حاضر می‌شوند و در آنجا باید اعتراف کنند که به این‌موضوع اعتقاد قلبی پیدا کرده‌اند که درمورد کتاب‌ها اشتباه فکر می‌کردند و حالا باید در زندگی جدید پس از محکومیت راهی برای جبران این‌قضیه و نجات کتاب‌ها از هلاکت بیابند. نکته مهم دیگر درباره کتاب کسانی هستند که در تولید این کالای فرهنگی گام برمی‌دارند. اگر خود کتاب را کالا یا پیام تولیدشده، بنامیم، نویسنده را می‌توان به‌مثابه هنرمندی دانست که ازطریق کتاب‌ها با مردم حرف می‌زند. باید بپذیریم در پس پرده صفحات کاغذی، جان و نفس یک انسان موج می‌زند و وقتی خواننده‌ای صفحات یک کتاب را ورق می‌زند، گویا درحال‌حرکت در جسم و جان نویسنده‌ای‌ست که سال‌ها بامرارت اثری را تولید کرده است. باید از همین امروز به کودکانمان یاد دهیم که کتاب‌ها فرهنگ و معرفت انباشت‌شده یک ملت هستند و اگر کتاب‌ها نبودند، هیچ فرهنگ و تمدنی به دنیای امروز منتقل نمی‌شد و درآن‌صورت باید این انتظار را می‌داشتیم که انسان قرن 21 همچنان بر روی درخت‌ها زندگی می‌کرد و طعم شیرین تمدن و تکنولوژی را هرگز نچشیده بود. اگر کتاب‌ها نبودند، امروز مترو، آسمان‌خراش، اینترنت، موبایل، بیمارستان‌های مجهز، رستوران‌های پیشرفته هرگز به‌وجود نمی‌آمدند. باید در مدارس و خانواده به کودکانمان یاد دهیم که چگونه باید با یک موجود فرهنگی به‌نام «کتاب» روبه‌رو شویم. مواجهه با کتاب، هنری‌ست که باید آن‌را بیاموزیم. اگر این‌روزها درراستای حقوق حیوانات و گیاهان مقاله‌های زیادی نوشته می‌شود، زمان آن رسیده که فریاد خود را در حمایت از کتاب‌ها برآوریم. یکی از اتفاقاتی‌که درباره خشونت علیه کتاب دیده می‌شود، پرتاب‌کردن آن‌ها بر روی هم در بساط برخی از دست‌فروشان است. وقتی نویسنده‌ای کتاب خود را لابه‌لای کتاب‌های دیگر به‌مثابه یک ابزار بی‌ارزش می‌بیند، احساس می‌کند که خراشی بر روان او وارد شده. وقتی این کالای فرهنگی، انسان را از جهل و نادانی به‌سوی آگاهی و نور حرکت می‌دهد، چگونه می‌توان نسبت به آن بی‌توجه و بی‌اهمیت بود؟ هرچند امروزه کتاب‌های صوتی و دیجیتالی جای کتاب‌های کاغذی را تاحدزیادی گرفته است؛ اما همچنان در همه دنیا کتاب‌های کاغذی تولید و در قفسه‌های کتاب‌فروشی‌ها چیده می‌شود و افرادی‌که علاقه‌مند به مطالعه هستند، آن‌ها را خریداری می‌کنند. باید بپذیریم که کتاب، بخشی از طبیعت است؛ اگر درخت‌ها بریده می‌شوند تا کتاب‌ها تولید شوند، باید دانست که کتاب، هدیه طبیعت است که در جسم و جان انسان اثرگذار است و در دنیایی که به ژرفانگری و اندیشه و تفکر نیاز دارد، حس و حمایت از کتاب‌ها وظیفه اصلی همه مربیان، اساتید و متصدیان حوزه اندیشه و فرهنگ است. بیایید از امروز، جنبشی در حمایت از کتاب و نفی خشونت علیه آن، راه بیندازیم. مانیفست این حرکت را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:
1. کتاب، تجربه زیسته انسان‌های خلاقی‌ست که چراغی را پیش‌روی سایر انسان‌ها روشن می‌کنند؛ پس بیایید با توجه و احترام به کتاب، از خاموش‌شدن این چراغ روشنگرانه جلوگیری کنیم.
2. کتاب، انسان‌سازترین پدیده فرهنگی‌ست که برای تولید آن، عده‌ای از عمق وجود مایه گذاشته‌اند؛ پس باید این تلاش را به‌رسمیت بشناسیم.
3. هر کتابی؛ هرچند بی‌اعتبار می‌تواند نکاتی بسیارکوتاه؛ اما مهم را به ما منتقل کند. در حفظ و حمایت این انتقال‌دهندگان علم و اندیشه تلاش کنیم.
4. کتاب‌ها صمیمی‌ترین دوست‌های انسان‌ها در تنهایی‌شان هستند. بیایید قدر این دوست را بدانیم. کتاب‌ها خشونت را از ما دور می‌کنند. ما هم وظیفه داریم خشونت علیه صفحات کاغذی را رها کنیم.
5. کتاب‌ها بی‌منت همه داشته‌های خود را دراختیار ما می‌گذارند؛ این، اوج صمیمیت است. صمیمیت کتاب‌ها را با صمیمیت پاسخ دهیم.
6. کتاب را می‌توان بهترین قرص ضدافسردگی دانست. برای چنین داروی معجزه‌آسایی، ارزش قائل شویم و آن‌را همچون دُر گران‌بها حفظ کنیم.
7. به دوستانمان تأکید کنیم که احترام و نفی خشونت علیه کتاب را سرلوحه زندگی‌شان قرار دهند. این، یکی از راه‌های انسانی‌تری‌شدن زندگی انسان در کره زمین است.
8. کتاب‌ها، میراث فرهنگی بشر درطول قرن‌ها هستند. باید این فرهنگ ثبت‌شده را برای نسل‌های آینده به‌امانت حفظ کنیم و درراستای فهمیدن آن‌ها نیز تلاش خود را به‌کار گیریم.
9. کتاب‌ها انسان‌ها را جاودانه می‌کنند. جاودانگی بشر را هیچ قیمتی نمی‌توان گذاشت. این اصل باید سرلوحه تفکر و اندیشه همه شهروندان جهانی قرار گیرد.
10. بشر یک‌راه برای بقاء و ازبین‌نرفتن نسل خود بیشتر ندارد؛ خشونت را در اشکال گوناگون از ریشه خشک کند. امروز زمان آن رسیده که خشونت علیه کتاب را پایان دهیم؛ دراین‌صورت، مشعل معرفت بشری تا میلیون‌هاسال‌بعد نیز روشن خواهد ماند.
*جامعه‌شناس و عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام(ره)

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه