نه به کالای چینی؟!
رضوان نوابی
تا چنددههپیش، دیوار چین هنوز اینقدر روی ما سایه نینداخته بود. ما از کالای چینی، فقط سوزن و سنجاق و قیچی و نخ قرقره را بلد بودیم. چین، درز پیدا میکرد تا پای چینهای دامن پلیسه کلاس آموزش خیاطی خواهرم؛ تا آنجا میرسید که بتواند سرزانوهای شلوار برادرم را وصله و ملحفهها و پردههایمان را نونوار کند. آنوقتها ما سرخوشان، نمیدانستیم که زمانیکه در خواب خرگوشی، رؤیا میپروراندیم، آنها در کارخانهها، آرزوهایشان را میساختند. با کمترین دستمزد (روزی سه،چهاردلار) کار و در سوئیتهای 30متری با کمترین امکانات زندگی میکردند. بعدها دیوار چین بلندتر و بلندتر شد؛ تاآنجاکه رسید به آسمان؛ به سجاده ما! و ما که قبلا مهر و جانمازمان را به صحن قم و مشهد و عتبات متبرک میکردیم، حالا تسبیحهای «مید این چاینا» چرخاندیم و الحمدلله گفتیم. ما همانوقت باید چین را تحریم میکردیم که ریشه دوانید تا لباس شب زفافمان، تا ماشین عروسیمان، تا دمپایی پایِتختمان، تاآنجاکه فرش کاشانی برایمان بافتند... تا کجا؛ تا کجا... میگویند که دولت چین، بعداز نجات دریانوردان و خدمه کشتی خودش، سانچی را آتش زده که دریای چین، آلوده به مواد نفتی نشود. میگویند که کالای چینی را تحریم کنیم! شمای کارگر، کارمند، حقوقبگیر؛ بین دو کالای مشابه چینی و ایرانی با دوبرابر قیمت، کدامیک را انتخاب میکنید؟ چین، ریشه کرده تا کجای زندگیمان که نمیشود این آبسه عفونی را درمان کرد؟ آیا صرفا با تحریم ملت، دولت مرز واردات کالاهای چینی را میبندد؟ در واقعه سانچی، 32 کشته دادیم و به چشم آمد؛ اما درطولِاینسالها، هزارانهزار کارگر بهخاطر ورود کالای چینی، زیر بار فشار زندگی مردند و اشک از چشم کسی درنیامد؟ هزاران زن در دریای بدبختی غرق شدند و کسی آه نکشید؟ نگاهی به اطرافتان بیندازید! کالاهای چینی و کلا وارداتی را ببینید. احتمالا همین کمپین «نه به کالای چینی» را ازطریق گوشیهایی لایک و فالو میکنید که از آنسوی دیوار چین، به میان دستهایتان پرتاب شده است!