چرا خانه «نیما یوشیج» مهم است؟
نیما یوشیج که در سال ۱۲۷۶ (بهروایت فرزندش: ۱۲۷۴) در یوشِ نورِ مازندران چشم به جهان گشود و در سال ۱۳۳۸ در تهران درگذشت، بیشک جریانسازترین شاعر ایران در عصر تجدد است. او از دوره نوجوانی در تهران زیست. البته در سالهایی از دو دهه ۱۳۱۰-۱۳۰۰ همراه همسرش؛ عالیه جهانگیر، در چند شهر شمال ایران، از آستارا تا بابل، به معلمی مشغول بود؛ اما گزاف نیست اگر گفته شود که بخش اعظم عمر اینشاعر اندیشهمند در خانهاش در دزاشیبِ تهران گذشت. دراینخانه بود که جریان اصلی و اساسی شعر نو در ایران در دو دهه ۱۳۳۰-۱۳۲۰ نُضج و هویت یافت. دراینخانه بود که بسیاریازشاعرانِ جوان مکتب نیمایی (مانند منوچهر شیبانی، احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، اسماعیل شاهرودی، نصرت رحمانی، سهراب سپهری، امیرهوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، محمد زُهَری، حسن هنرمندی، مفتون امینی و دیگران) به دیدار نیما میشتافتند و از هماندیشی با او بهره برمیگرفتند. اینخانه یادگاریست از پُراهمیتترین جریان شعریِ ایران در عصر تجدد. با قاطعیت میتوان گفت که جریانی با ایندرجه از اهمیت، هیچگاه دراینعصر تکرار نشده است. بیتوجهی به اینخانه از هنگام درگذشت نیما تا زمان ما، در شأن ایران نیست. خانه نیما باید بهعنوان خانه شاعران ایران تلقی، شناخته و بازسازی شود. درپایان باید گفت که رفتارهای ما ایرانیان؛ چه ملت و چه مسئولان، با نخبگانمان، همواره اسبابِ مباهات نیست که در مواردی نهچنداناندک، اسباب شرمساری و سرافکندگیست. «خارجشدن» خانه نیما از «ثبت ملی»؛ یکیازاینمواردِ نهچنداناندک است!/کامیار عابدی/ ایسنا