کد خبر:
230638
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۰ يکشنبه ۱۷ مرداد -
08:27
آیا در اثر واکسیناسیون کرونا نسل بشر منقرض خواهد شد؟
انقراض بشریت ناشی از واکسن کرونا یا بیماری تمدنی ...
اینروزها در فضاهای مجازی کلیپها و فیلمهایی تکثیر میشود که بیانگر آناستکه در اثر واکسنزدن در آیندهای نزدیک یعنی بین دو تا سهسالآینده نسل بشر منقرض خواهد شد. درواقع، طبق دیدگاههایی که دراینفیلمها روایت میشود اینگونه نشان داده میشود که آندسته از افرادیکه واکسن کرونا را تزریق میکنند، بعد از دو تا سهسال جان خود را از دست خواهند داد. بدینصورت ممکن است در اثر واکسن میلیاردها انسان در آینده بمیرند و اینمسئله ناشی از شرایطیست که توسط مافیای قدرت بر زندگی انسانها تحمیل میشود. اما واقعیت ایناستکه باید این موضوع را از زوایای گوناگون موردبررسی و تحلیل قرار داد و بهسادگی تسلیم نقدهای آنها نشد. گاهی اوقات با دیدن این فیلمها بهیاد بسیاری از فیلمهای علمی-تخیلی میافتیم که در آنها نشان داده میشود، روزی خواهد رسید که نسل بشر روبهانقراض است و ما در کوچه و خیابان آنقدر جسد ملاحظه میکنیم که جایی برای نفسکشیدن و زندگی بازماندگان باقی نمیماند و شاید در چنین فضایی مجبور شویم اجساد مردگان را به آتش بکشیم و یا آنها را در گورهای دستهجمعی جای دهیم یا اینکه عده قلیلی که باقی میمانند باید به فکر مکانهای جدیدی برای زندگی خویش باشند؛ چراکه از شدت تعفن اجساد، نفسکشیدن دشوار میشود. اما بهتر است قدری عمیقتر به این موضوع بپردازیم. بهنظر میرسد که در هزاره سوم بهموازات رشد علم، ما با رشد نیروهای مقاومت یعنی جریانهای ضدعلم نیز روبهرو هستیم. اینگروه شامل کسانی هستند که براینباورند که علم نمیتواند به نیازها و خواستههای انسانها پاسخ دهد و روشهای علمی و تجربی در نهایت با بنبستهای جدی مواجه میشوند. مثلاً در همین روایت جدیدی که مخالفین واکسن آنرا برجسته میسازند، گفته میشود تزریق واکسن یک اشتباه غیرقابلقبول است و نتایج ناگواری بههمراه خواهد داشت. «لوک مونتنیه» ویروسشناس فرانسوی و برنده جایزه نوبل میگوید: «هر کس که این واکسنها را دریافت کند در دفعههای بعدی واکنشهای بسیار شدیدی در مقابل ویروس کرونا نشان میدهد. او براینباور است که همه کسانیکه این واکسن را زدهاند در سالهای آینده خواهند مرد. براینمبنا 85درصد افراد جان خود را از دست خواهند داد. او براینباور است که این یک اشتباه غلط است؛ چراکه واکسیناسیون عامل ایجاد سویههای جدید کرونا خواهد بود و آنتیبادیها برای این ویروس چینی (بهقول این دانشمند) ازطریق واکسن درست میشوند. خوب حالا ویروس چهکار میتواند انجام دهد؟ آیا ویروس میمیرد یا راهحل جدیدی پیدا خواهد کرد؟ بهنظر میرسد که سویههای جدید ویروس محصول و نتیجه واکسیناسیون است. او معتقد است که در آزمایشهایی که انجام داده به این نتیجه رسیده که بدن افرادی که واکسن زدهاند و مبتلابه کرونا شدهاند، گونههای جدیدی از ویروس را میسازند که به واکسن مقاوم است. درواقع، براساس نظریههای این دانشمند، این آنتیبادیها هستند که باعث اطلاعات قویتر میشوند».
اما بهنظر میرسد که نباید دیدگاه این دانشمند را کامل بپذیریم و همانطورکه اشاره شد بهنظر میرسد در فضای علم دیدگاههای ضدعلم نیز درحالشکلگیریست و اگر انسان بخواهد به واکسنزدن مشکوک باشد باید به تمام واکسیناسیونهایی که درطول تاریخ شکل گرفته است، با دیده شک و تردید نگریست. ازطرفدیگر، وقتیکه ما میبینیم در صف اول واکسنزدن، تیمهای پزشکی و متخصصین تراز اول جهان قرار دارند؛ لذا نمیتوان آنها را انسانهای غافل از پیامدهای مخرب واکسن دانست. طبیعتاً و چهبسا افرادی در این گروهها قرار دارند که خود جزو محققین تراز اول این قضیه هستند. ضمناینکه باید دراینزمینه به این موضوع توجه داشت که اگر ما بپذیریم که ویروس کرونا ساخته دست بشر است (هنوز دراینزمینه مستندات قوی بهدست نیامده) درآنصورت خواهیم گفت که مثلاً اگر چینیها این ویروس را ساختهاند پس درپی تضعیفکردن بشریت یا پیدا کردن رویههایی برای کنترل بیشتر بر زمین خواهند بود. اما هیچیک از اینها قابلاثبات نیست و ما نمیتوانیم با دلایل مثبت و محکمی آنها را بهاثبات برسانیم. و چهبسا که خود تولیدکنندگان در دام این ویروس گرفتار شوند. ازطرفدیگر اگر باز واکسن کرونا حاوی خطراتی برای جان انسانها یا بهنوعی انقراض نسل بشری بهحساب آید، باید درآنصورت این انتظار را داشته باشیم که نهادهای مدنی در جهان آگاهانه در برابر این موضوع مقاومت کنند؛ اما هیچ نوع مقاومتی تاکنون بهطورجدی ازسوی نهادهای مدنی در برابر واکسیناسیون پدید نیامده است، ضمناینکه عده زیادی از کسانی که تاکنون واکسن نزدهاند و در برابر آن مقاومت نشان میدهند دلایل خاصی را دراینخصوص مطرح میکنند. مثلاً در آمریکا طرفداران ترامپ واکسنزدن را امری مفید و مؤثر نمیدانند؛ بهطورکلی سیاست ترامپ براینروال استوار بود که کرونا مخرب تحول اقتصادی و سرمایهداری حاکم بر نظام آمریکاست. براینمبنا او در برابر آن مقاومت از خود نشان داد و طرفدارانش همچنان از واکسنزدن طفره میروند. اما اینموضوع را میشود از زاویه دیگری بهطور عمیقتر موردبررسی قرار داد و آن، اینکه وقتی تعادل بین انسان و طبیعت خدشهدار میشود، ممکن است هر نوع اتفاقی درراستای انقراض بشر صورت گیرد. درحالحاضر همهچیز در اطراف ما درحال تغییر و تحول است. این تغییرات شامل موجودات زنده، آبوهوا، آبوخاک و حتی اجسام شده است. گفته میشود که حدود نیمی از موجودات روی کره زمین در 50سالپیش منقرض شدهاند و حدود 80درصد از گونههای گیاهی و جانوری ممکن است در آینده منقرض شوند. ما در شرایط بهینه ازلحاظ محیط زیستی بسر نمیبریم و بشر با عملکرد خود تازیانههای غیرقابل جبرانی بر صورت طبیعت وارد کرده است. مثلاً تحقیقات نشان میدهد که زمین درطول ششسالاخیر گرمترین دوران خود را سپری میکند. گرمایش جهانی باعث ذوب یخها بر روی کره زمین شده است. آتشسوزیها روزبهروز بیشتر میشود و سیلابهای بیشتری در جهان با قدرت تخریبی بالا بهوقوع میپیوندد. همه اینها نشان میدهد که ما با یک بحران جدی زیستمحیطی روبهرو هستیم. یک مطالعه اخیر نشان میدهد که میتوان زیستتودهای-طبیعی را با جرم تولیدشده توسط انسان مقایسه کرد. این تحقیق نشان میدهد که انسان در هر هفته جرمی معادل وزن خود تولید میکند. این توده ساختهشده توسط انسان عمدتاً برای ساختمانها، جادهها و محصولات پلاستیکی بهکار میرود. پیشبینیها نشان میدهد تا سال 2040 جرم ساختهشده توسط انسان سهبرابر توده زیستی زمین خواهد بود. همه اینها بیانگر ایناستکه با یک بیماری تمدنی مواجه هستیم. بیماری که ناشی از عقلانیت یکسویه و ابزاریست. اگر انسان نتواند نسبت به زندگی خویش و طبیعت مسئولیتپذیری داشته باشد، این واکسیناسیون کرونا نیست که جان انسانها را میگیرد؛ بلکه تلفشدن جان انسانها ناشی از شرایطیست که خود انسان آنرا پدید آورده است و این شرایط میتواند باعث انقراض نسل بشر در روی کره زمین باشد. ما ممکن است در کوتاهمدت بتوانیم بر ویروس کرونا فائق آییم، اما هیچ تضمینی وجود ندارد که ویروسهای قویتر و کشندهتر رشد و تکثیر نکنند. برای نجات جان بشر لازم است همه دستگاههای تصمیمگیر و تصمیمساز نقش فعال ایفاء کنند. به اعتقاد «یووال هراری» سیاستهای عوامگرایانه رهبران کشورها در عالمگیرشدن بحرانهای کرونا نقش پررنگی داشتهاند. ازطرفدیگر فقر و محرومیت و عدم امکان استفاده از تفکر عشقمحور در جهان باعث شده تا انسان دچار آسیبپذیریهای جدی شود بهگونهایکه نمیتوان پیشبینی کرد تا 30سالآینده حتی با گسترش رشد و تکنولوژی بتوان به زندگی عادی و معمولی خود بر روی کره زمین ادامه داد. در اینجا مسئولیت مدنی همه مردم جهان و رهبران جهان نیز موردنیاز است. باید نوک پیکان توجهمان را بهسوی طبیعت و حفظ حیات آن معطوف سازیم. براینمبنا با همه تهدیدهایی که کرونا علیه بشریت داشته است باید به تفکر عمیق روی آوریم. تفکر عمیق به ما نشان میدهد که خطر اصلی در برابر جان انسانها واکسینهشدن در برابر کرونا نیست؛ بلکه خطر جدی فراموشی طبیعت، عدم تعادل بین انسان و طبیعت، عدم رعایت عدالت توسط انسان درمورد همنوعان خویش، بخشی از عواملیست که این شرایط را پدید آورده است. بنابراین ادراک عاشقانهای برای فهم شرایط موجود نیاز است. با ادراک عاشقانه میتوان راهبردهایی برای حفظ حیات بشر توأم با لذت در جهان پیدا کرد. درغیراینصورت باید بپذیریم که ما بهسوی سقوط آزاد از ارتفاع نزدیک میشویم و دراینصورت عده زیادی جان خویش را از دست خواهند داد و آن گروه اقلیتی که باقی میمانند نیز زندگی جنونآوری را بالاجبار بر روی کره زمین تجربه خواهند کرد. پس باید انسجام گروهی و جمعی خود را درراستای فهم زندگی دوباره بر روی کره زمین بهکار گیریم و هوشمندانه زندگی را از نو تعریف کنیم.
مهرداد ناظری / جامعهشناس و استاد دانشگاه