آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
بازیابیِ معنای توسعه در قلب طبیعت
کد خبر: 260716 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۰ شنبه ۱۳ شهريور - 08:33

درباره پتانسیل‌ها و کاستی‌های کارآفرینی در روستا

بازیابیِ معنای توسعه در قلب طبیعت

«مهاجرت» وقتی به‌اجبار باشد، به «تلخ‌ترین واژه» تبدیل می‌شود. تصمیمِ دشواری‌ست رهاکردنِ دل‌بستگی‌ها؛ مخصوصاً اگر دهه 40 زندگی‌ات را رَد کرده باشی ...
اولین مواجهه من با این واژه، زمانی بود که یک خانواده پنج‌نفره متشکل از پدر، مادر، یک دخترِ نوزده‌ساله و یک مردِ حدوداً سی‌و‌یکی،‌دوساله و همسرش همسایه‌مان شدند. یک‌روز که مادرم برای خرید به سوپر محل رفته بود، زنِ همسایه را دیده بود و چنددقیقه‌ای هم‌کلام شده بودند. زنِ همسایه اصلاً از آمدنشان راضی نبود و دلش پَر می‌کشید برای مزرعه‌شان؛ اما پسرش که تازه‌داماد بود، در شهر شغلی دست‌وپا کرده و مسیرِ طولانی به او اجازه زندگی در روستا را نمی‌داد؛ بنابراین، مجبور به مهاجرت شده بود و ازآنجایی‌که سن پدرومادرش بالا بود و یک خواهر جوانِ مجرد هم داشت و باید به اموراتشان رسیدگی می‌کرد، آن‌ها را نیز با خود به شهر آورده بود. آخر هفته‌ها اما آن‌هم یک‌درمیان به روستا می‌رفتند تا هم به زمین‌ها رسیدگی کنند و هم قدری دل‌تنگی‌شان برطرف شود.

مواجهه بعدی‌ام نیز حدود یک‌سال‌پیش بود؛ وقتی به روستایی زیبا؛ اما تقریباً خالی‌ازسکنه رفتم. خالی‌ازسکنه که می‌گویم، منظورم مقایسه تصویر آن با کودکی‌هایم است؛ آن‌وقت‌ها تمامِ خانه‌ها سرشار از زندگی بود. مردها و پسرها سرِ زمین و زن‌ها و دخترها یا مشغول دوشیدن شیر دام‌ها یا در حالِ قالی‌بافی و هزارویک‌جور کارِ دیگر بودند. آن‌روز اما جز یکی،دو پیرزنِ نشسته روی سکوی جلوی خانه؛ رها در طبیعتی که ما برای دیدن و نفس‌کشیدن در آن لحظه‌شماری می‌کنیم، چیزی ندیدم. مادرم از چندروزقبل که صحبت رفتن به روستا شد، سفارش گردو و بادام داد؛ اما گفتند گردو و بادام برای فروش نداریم؛ درخت‌ها امسال بار نداشتند. خشک‌سالی‌ست. سراغِ ساکنان را گرفتم؛ گفتند که برای کار به شهر مهاجرت کرده‌اند. اول جوان‌ها رفته‌اند بعدازمدتی هم پدر، مادر، همسر و باقی خانواده را برده‌اند. گاهی فقط آخر هفته‌ها آن‌هم یک‌درمیان، می‌آیند برای سَر‌زَدن به خانه و زمین‌ها و نفس‌تازه‌کردن. این چندنفری هم که مانده‌اند، سالمند هستند و دلِ رفتن ندارند.

کمبودهای توسعه کارآفرینی روستایی
روستاها به‌عنوان یکی از پتانسیل‌های جذابِ گردشگری و حتی اقتصادی، به‌دلیل برنامه‌ریزی‌های غیرمتمرکز و درنظرنگرفتنِ اولویت‌هایشان، در سال‌های اخیر نتوانسته‌اند بسیاری از ساکنانشان را مُجاب به ماندن کنند و این‌معضل با روی‌کارآمدن نسلِ جدید هرروز جدی‌تر می‌شود. این‌درحالی‌ست‌که برنامه‌ریزی توسعه روستایی به‌راحتی نه‌تنها می‌تواند این چالش را حل کند؛ بلکه روستاها را تبدیل به منبعِ درآمدی پایدار کند؛ اما درادامه و برای گام اول شاید لازم باشد برخی از چالش‌های توسعه‌ای در روستاها را بررسی کنیم:
نداشتن دسترسی لازم به سرمایه و برخی امکانات، یکی از اصلی‌ترین چالش‌های ساکنانِ روستاها به‌شمار می‌رود. روستاییان امکانات و منابع مالی محدودی برای سرمایه‌گذاری دراختیار دارند. جذب سرمایه‌های دولتی در روستاها بسیاردشوار و تعداد مؤسسات وام‌دهنده در آن‌ها بسیار اندک است. ازسویی، امکان جذب سرمایه‌های مخاطره‌پذیر در بسیاری از مناطق روستایی وجود ندارد یا در سطح بسیار پائینی‌ست. البته فاصله زیاد میان برخی از مناطق روستایی با شهرهای مجاور، دسترسی ساکنانِ روستاها را به منابع ثروت و سرمایه دشوار کرده است. همه این‌ها به‌کنار، روستاییان نسبت به ساکنانِ شهرها دسترسی کمتری به منابعِ اطلاعاتی دارند که البته این چالش در میانِ نسلِ جدید ساکن در روستا به‌دلیل دسترسی به اینترنت و آشنایی با کارکردهای آن‌قدری برطرف شده است.
چالش دوم، نحوه عرضه کالاها و خدمات است. اصلی‌ترین بازارِ فروشِ محصولات و خدماتِ روستایی در شهرهاست که در برخی روستاها به‌دلیل نبود سیستم‌های ارتباطی مناسب و مشکلات حمل‌ونقل، این‌امر با چالشِ جدی مواجه است.
اما یکی از اصلی‌ترین چالش‌ها تأکید بر یک یا چند نوع کسب‌وکار یا صنعت خاص در هر منطقه است؛ که این اصرار باعث کاهش تنوع اقتصادی در جوامع روستایی شده و مانع شکوفایی و به‌ثمرنشستن ابتکارات و نوآوری می‌شود.
یکی‌دیگر از معضلات نیز به‌تعداد محدودِ مراکز دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی و همچنین مراکز حمایت از کارآفرینان در روستاها برمی‌گردد. در روستاها همچنین صاحبان کسب‌وکار به‌دلیل محدودیت امکانات و منابع خود، مجاز به ریسک یا اشتباه زیاد نیستند. هر اشتباه کوچکی می‌تواند منجر به لطمات جبران‌ناپذیری برای کسب‌وکارهای روستایی شود.

استراتژی‌های توسعه اقتصادی در روستاها
سیاست‌های توسعه اقتصادی نباید تأکید بیش‌ازحد بر بخش کشاورزی داشته باشد؛ بلکه باید کشاورزی را به‌عنوان بخشی از اقتصاد روستایی موردتوجه قرار دهد. در روستاها باید محیط مناسبی برای رشد بخش‌های غیرکشاورزی و فعالیت شرکت‌های تولیدی و خدماتی رقابت‌پذیر فراهم شود؛ شرکت‌هایی که بر یادگیری، تولید و رقابت در عرصه‌های جهانی تأکید کنند. این درواقع، نوعی حرکت از کسب‌وکارهای مبتنی‌بر منابع طبیعی به‌سمت کسب‌وکارهای مبتنی‌بر دانش است.
مورد بعدی اینکه تأکید بر جذب و توسعه فناوری‌های جدید فناوری باید به‌عنوان نیروی محرکه مهمی در اقتصاد روستاها موردتأکید قرار گیرد. استفاده از فناوری‌ها جدید، علاوه‌بر افزایش تولیدات کشاورزی، عملکرد شرکت‌های روستایی را نیز بهبود می‌بخشد. دراین‌میان گسترش و توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات می‌تواند زمینه را برای ارتباطات مؤثرتر فراهم آورد و موجب رشد و شکوفایی اقتصاد روستاها شود. توسعه این فناوری، توانایی شرکت‌های روستایی را در ایجاد ارتباط با مراکز مختلف شهری و روستایی، مشتریان و تأمین‌کنندگان افزایش می‌دهد. تأکید بر نوآوری و اتصال به اقتصاد دیجیتالی، از سیاست‌های عمده توسعه اقتصادی در مناطق روستایی‌ست. درکنارآن، گسترش فعالیت‌های غیرکشاورزی و مبتنی‌بر فناوری‌های جدید، نیازمند نیروی انسانی ماهر و کارآمد است؛ ‌‌درحالی‌‌‌که دراثر پدیده مهاجرت، تعداد زیادی از جوانان مستعد از روستا به شهر مهاجرت می‌کنند؛ پس یکی از سیاست‌های عمده در روستاها، افزایش سطح استانداردهای آموزشی در مدارس است. علاوه‌براین برگزاری دوره‌های آموزشی، جذب نیروی انسانی ماهر و ایجاد محیط مناسبی برای کار و زندگی روستاییان، تأثیر زیادی در تربیت روستاییان ماهر و کارآمد دارد.

مهسا رشتی‌پور

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه