کد خبر:
139078
| تاریخ مخابره:
۱۳۹۹ يکشنبه ۲۶ مرداد -
07:39
کیشومات آمریکا در شورای امنیت
علیاکبر بهبهانی
باید کمکم پذیرفت که دوران صدارت ابرقدرتان در سازمان ملل یا نهادهای وابسته به سازمان ملل، بهسر آمده است. روزگاران گذشته را باید بهدست فراموشی سپرد که رأیگیری در تمام مسائل جهان در سازمان ملل یا باید بهنفع ابرقدرت شوروی و روسیه داده میشد یا بهنفع خواست و منافع آمریکای امپریالیست. بدینگونه که جهان در دو گروه راست و چپ قرار داشت؛ گروه آمریکا را راستیها میگفتند و گروه وابسته به شوروی را چپیها مینامیدند. در کشورها هم معمولاً افکار و عقاید سیاسی حول همین دو محور میچرخید؛ اما در سهدههاخیر و پس از فروپاشی شوروی سوسیالیستی، تنوع عقیده در سطح جهان و درون کشورها باعث شد که جهان حول دو محور چرخش نداشته باشد. موجب شد که در سطح جهان، اروپای همیشه دنبالهروی آمریکا، در مسائل جهانی آنقدرها تابع نظرات آمریکا نباشد؛ حتی ازنظر مالی، همین اروپا با ایجاد واحد پولی مشترک یورو، سعی کرده، خود را از آمریکا و از اطاعت محض دور کند. در جناح شرقیها هم با ظهور و قدرتگرفتن مافوق تصوری چین کمونیست با یک جمعیت 1.5میلیاردی و با اقتصادی شکوفا و تا اندازهای جهانگیر، در عرصه جهان نقشآفرینی میکند؛ آنهم از نوع بسیار فعال آن. ژاپن از آسیا بهمرور خودی نشان میدهد و سعی میکند چون گذشته تابع محض آمریکا نباشد. ازسویدیگر، در بلوک شرق، لهستان، اوکرائین و چند کشور کوچک دیگر، بهمرور از روسیه فعلی روی گرداندهاند و به آمریکا نیمچشمی دارند. درون کشورها هم افکار ناسیونالیستی بهشدت زیاد شده و ترویج یافته؛ تاجاییکه کشورهای کوچک جهان هم سخن از استقلال رأی و عدم دنبالهروی روس و آمریکا میزنند. حتی در کشور سرافراز ایران اسلامی، تنوع افکار منحصراً به دو دسته اصلاحطلب و اصولگرا تقسیم نشده است و در کنار این دو تفکر دهها فکر و عقیده دیگر هم حتی در مجلس شورای اسلامی اظهارنظر کرده و نقشآفرینی دارند. این مقدمات مفصل را گفتم تا برسم به رأیگیری روز گذشته در شورای امنیت سازمان ملل متحد که باعث شکست و رسوایی آمریکای ابرقدرت شد؛ بهخصوصکه در قطعنامه مورداستناد آمریکا از جمع 15 عضو دائمی و موقت شورای امنیت سازمان ملل متحد، بهجز خود کشور آمریکا، فقط یک کشور، به خواست یا بهنفع نظر آمریکا رأی دادند و این یک شکست فاحش دیپلماسی برای آمریکا در وهله نخست و برای رئیسجمهوری آن ترامپ در وهله دوم بود که کاخسفیدنشینان فعلی آمریکا ببینند و بفهمند که دوران تکروی آمریکا بهسر آمده است؛ دوران جهش و خیزش ملتها و بهتبعِآن دولتهای جهان آغاز شده و وقت آن رسیده که این ابرقدرت به خود بیاید و با احترامگذاشتن به کشورها، به فکر تحکیم و تفهیم اجباری نظرات خود به سایر ملل نباشد؛ چراکه در عصر ارتباطات و تبلور شبکههای اجتماعی و اطلاعرسانی، مردم دنیا با آخرین اخبار و افکار جهانیان آگاهی کامل دارند؛ بهویژهاینکه این رأیگیری، با تمام سخنپراکنیهای ترامپ و وزیر امور خارجهاش پمپئو، هیچ دستاوردی برای آمریکا نداشت که هیچ؛ بلکه یک شکست دیگر برای زیادهخواهیهای ترامپ بازرگان بود تا دریابد که تجارت با سیاست و کشورداری وجه تمایز بسیاری دارد. کشورداری و ابراز سیاست نیاز به دانش و تخصص دارد و رؤسای کشورها باید حتماً به مسائل جامعهشناسی در سطح جهان اطلاع کامل داشته باشند. درمورد جمهوری اسلامی ایران، آمریکا و رهبرانش طی چهاردهه کنونی هنوز درک نکردهاند که دنیا با دنیای گذشته تفاوت بسیار کرده است و تودههای مردم جهان، دیگر نوکری و سرسپردگی را برنمیتابند و اعتقادی به آن ندارند. باشد تا آمریکائیان بدانند و بفهمند که با کشور ما، بهنوع دیگری باید برخورد کنند و احترام و تکریم ایرانیان را بر خود وظیفه بدانند.