آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
جمود دو کارخانه‌ داخلی تولید کاغذ
کد خبر: 149766 | تاریخ مخابره: ۱۳۹۹ شنبه ۴ بهمن - 08:17

جمود دو کارخانه‌ داخلی تولید کاغذ

علی‌اکبر بهبهانی

چند کارخانه داخلی تولید کاغذ در کشور وجود دارد که عملاً هیچ نقشی در تولید کاغذ جهت امور فرهنگی، مانند مطبوعات و کتاب ندارند. این کارخانه‌ها در گذشته قسمت اعظم نیاز داخلی را تأمین می‌کردند. اینک اثر وجودی آنان، نه‌تنها ملموس نیست؛ بلکه بعضی از آنان زیان‌ده هستند که منِ روزنامه‌نگار را به تأمل و تفکر وا‌می‌دارد؛ به‌خصوص در چند‌سال‌اخیر که ما با تحریم‌های ظالمانه آمریکا و ایادی او روبه‌رو شده‌ایم، این بی‌وزنی کارخانه‌های وطنی موجب شگفتی‌ست؛ امروز قرار است از دو کارخانه مهم و بزرگ تولید کاغذ یاد کنیم که در گذشته با وجود مدیرانی لایق، خدمات قابل‌توجهی به اقتصاد کشور کردند و در‌حال‌حاضر به‌حالت جمود نعشی افتاده‌اند. یکی از این دو کارخانه، «صنایع چوب و کاغذ مازندران» است که کارخانه عظیم آن با حدود 1300 کارگر، در حالت فعلی، یا متوقف است یا کاغذ متفرقه برای لمینت‌کاران و کارتن‌سازها تولید می‌کند. اگر بگوییم در مدیریت‌ این صنایع کوتاهی شده است، سخن به‌گزاف نگفته‌ایم. در‌حالی‌که پاره‌ای از زمان‌ها، این کارخانه بیش از 50 تا 70‌هزار‌تُن کاغذ تولید می‌کرد و دارای دو خط عظیم و همیشه‌فعال بود؛ به‌ویژه برای بسیاری از روزنامه‌های کشور و مؤسسات فرهنگیِ نشر و چاپ کاغذ که از محصولات تولیدی این کارخانه برخوردار بودند، این رکود، یک ضایعه است. در بُعد اقتصادی نیز این کارخانه می‌توانست مصرف داخلی را تا‌اندازه‌ای تأمین کند. این‌روزها حال این کارخانه نه‌تنها خوش نیست؛ بلکه در‌اثر مدیریت‌های ناکارآمدش، مرتباً سخن از فروش آن می‌رود که یک ضایعه عظیم بوده و سرگردانی و بیکاری 1300 کارگر و کارمند این صنعت را در‌پی خواهد داشت. آیا دست‌هایی در کار است که این کارخانه زیان‌ده شود تا آن‌را به مزایده بگذارند؟ چرا باید چنین باشد و سالیانه میلیاردها‌دلار از ارز کشور به‌خاطر مسائل این دو کارخانه وطنی برای واردات کاغذهای بی‌کیفیت هندی، چینی، کانادایی به مصرف برسد؟ این کارخانه که بانک ملی و چند بخش دیگر، سهامدار آن هستند، زیرمجموعه هلدینگ «مدیریت طرح و توسعه آینده پویا» بوده که به‌علت تغییرات پی‌درپی مدیریتی این هلدینگ و صنایعی مانند کاغذ مازندران، این‌روزها هیچ نقشی برای تأمین کاغذ مصرفی مطبوعات عهده‌دار نیستند. به‌یقین اگر تدبیر و درایت استاندار محترم مازندران که خود از جامعه مطبوعات است، در کار نبود، در دوسال‌اخیر، آن‌را از‌طریق مزایده به‌فروش رسانده بودند. از استاندار محترم، به‌عنوان یک روزنامه‌نگار باسابقه که دست‌بر‌قضا مدیرعامل شرکت «تعاونی مطبوعات کشور» (با بیش از 2000 عضو از صاحب‌امتیازان روزنامه و مجلات کشور) هستم و در تهیه کاغذ و ملزومات مصرفی مطبوعات، انجام وظیفه می‌کنم، درخواست دارم هر‌چه‌زودتر و با مشورت اهالی مطبوعات و صاحب‌نظران، نسبت به احیاء و فعال‌سازی این کارخانه مهم وطنی اقدام؛ و ترتیبی اتخاذ کنند تا تمام امور مربوط به این صنایع، در مازندران اداره شده و به‌جهت صرفه‌جویی، نسبت به تعطیل اداره عریض‌و‌طویل این صنایع در تهران که همیشه باعث بروز مسائل و شایعات بسیاری بوده است، اقدام لازم را معمول بدارند. بدیهی‌ست چون آقای حسین‌زادگان؛ استاندار محترم مازندران، خود از خانواده مطبوعات بوده، حضور پررنگ ایشان در اداره بهتر این صنایع، نقش ارزنده‌ای خواهد داشت؛ و اما کارخانه «کاغذ پارس هفت‌تپه» که آن نیز روزگار بسیار ناخوش و آشفته‌ای دارد؛ به‌نحوی‌که برای فروش محصولات اندک خود نیز شاهد نارسایی بوده و عملاً یک‌کیلو کاغذ از تولیدات این کارخانه به مطبوعات و امور فرهنگی تعلق نمی‌گیرد و اندک تولیدی آن در تهران و با شرایط خاص به غیرمطبوعاتی‌ها فروخته می‌شود. جا دارد استاندار محترم خوزستان برای فعال‌سازی این کارخانه، هر‌چه‌زودتر اقدام اساسی و شایسته را معمول کرده تا مجدداً اهالی کتاب و قلم، برای تهیه کاغذ به دلالان کاغذ در ظهیرالاسلام مراجعه نکرده و کاغذ را بسیار گران‌تر از کارخانه خریداری نکنند. با امید به روزهای بهتر برای تمام کارخانه‌های داخلی.

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه