کد خبر:
149799
| تاریخ مخابره:
۱۳۹۹ شنبه ۱۱ بهمن -
08:12
خداحافظ مهرداد همیشه یکرنگ
علیاکبر بهبهانی
کرونای منحوس، همچنان جان میگیرد و هیچکس جلودارش نیست. قبلاً گفتیم که کرونا سن و جنس نمیشناسد؛ عام و خاص ندارد و برایش قهرمان و غیرقهرمان، ورزشکار و غیرورزشکار، هنرمند و غیرهنرمند، تفاوتی نمیکند و کارش ستاندن جان است. اینبار کرونا جان فوتبالیستی از عصر طلایی را گرفت؛ فوتبالیستی که فقط 45سال سن داشت؛ چهرهای محبوب و دوستداشتنی که همیشه قرمز بود، قرمز ماند و قرمز رفت. پول و امکانات، رنگ او را عوض نکرد و تا جان در بدن داشت، عاشق و شیفته پرسپولیس ماند و مرد. او حتی برای تیم محبوبش ترانهای هم خواند. در شبکههای مجازی و تلویزیونی، چهرهای فعال بود و تا روزی که تست او مثبت تشخیص داده شد، اجرای برنامه میکرد. در تیم قرمزهای ایران، تنها فوتبالیستی بود که حتی کفش فوتبال قرمز میپوشید. او در عصر طلایی فوتبال، با مردان بزرگی همبازی بود و در اوج آمادگی راهی کشور اتریش شد و در آنجا بهصورت حرفهای فوتبال را ادامه داد. او جزو معدود فوتبالیستهایی بود که در اوج آمادگی و درحالیکه تنها 26سال داشت، فوتبال را بوسید و از مستطیل سبز آن خداحافظی کرد؛ اما از شدت علاقه به تیم فوتبال پرسپولیس در رسانههای مجازی، رسانه ملی، برنامههای مختلف اینترنتی تا رمق داشت در فوتبال ماند و در کنار فوتبال، کرونا گرفت و بهخاطر همین عشق و علاقه به مردم، جانش را از دست داد و هزاراننفر را در سوگ خود داغدار کرد. او از معدود فوتبالیستهایی بود که همه را دوست میداشت و با همه رفاقت کرد. او حتی وقتی با آبیهای استقلال کری میخواند، باز کسی از او دلگیر نمیشد. بهراستی چرا ما باید هرروز ناظر مرگومیر ورزشکاران و هنرمندان باشیم. نه اینکه این دوطبقه تافتهجدابافتهای هستند، بلکه ازآنروکه اینان طرفداران و شیفتگان بسیاری دارند. همین مهرداد میناوند، وقتی در استادیوم آزادی مسابقه میداد، صدهاهزارنفر، با هنرنمایی او بهوجد میآمدند. در کوچه و خیابان به احترام او و به یاد افتخاراتی که برای باشگاهش و تیم ملی کشور به ارمغان آورده بود، سر تعظیم فرود میآوردند و نسل نوجوان و جوان، از او و امثال او امضای یادگاری میگرفتند و چنین است که باید بپذیریم «هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق». در روزهایی که مهرداد در بیمارستان با مرگ در ستیز بود، دوست و همراه دیگر او علی انصاریان هم در بیمارستانی دیگر، برای زندهبودن با عفریت مرگ در جنگ بوده و هماکنون که این مقاله را که بهتر است بگویم «غمنامه» را میتویسم، او هم اوضاع وخیمی دارد. هنرمند ارزنده سینما گوهر خیراندیش هم روزگاری چون انصاریان دارد که باید برای همه اینان و تمام مردم نجیب و مهربان کشورمان از خدای خوبیها طلب شفا و سلامتی داریم؛ اما آنچه که با مرگ چهرههای مطرح کشور، باعث نگرانیست، شرکت انبوه مردم در مراسم تشیع و تدفین این قبیل از مردم است که از روی احساس و سرشار از عاطفه، خطر کرونا را از یاد میبرند و فعالانه در مراسم حضور پیدا میکنند؛ درحالیکه رعایت فاصله اجتماعی را هم نکرده و گاه ماسک را هم فراموش میکنند. شاید این حضور خالصانه از خصایل پسندیده ایرانیان نشأت میگیرد که در مواقع اینچنینی از خود بیخود شده و غم و اندوه مانع از تفکر و تعقل آنها میشود و بههیچوجه درستشدنی نبوده و نخواهد بود؛ اما شرط عقل آناستکه به فکر سلامتی خود و خانواده و بازماندگان عزیزان ازدسترفته نیز باشیم. بههرروی تشیع پیکر مهرداد میناوند، در میان انبوه یاران، دوستان و علاقهمندان به او و با حضور چهرههای معروف ورزشی و هنری و سه اسطوره فوتبال که آنان نیز مانند مهرداد، در پرسپولیس توپ میزدند و در تیم ملی عضویت داشتهاند و افتخارات زیادی را دارند، برگزار شد. بزرگانی چون علی پروین، علی دایی و علی کریمی که در پیشاپیش تشیعکنندگان در وداع آخر با پیکر بیجان مهرداد میناوند حضور فعال داشتند. روزنامه سایه ضمن آرزوی تهیه هرچهسریعتر واکسن برای مردم، به جامعه ورزشی کشور، بهویژه طرفداران میلیونی پرسپولیس و خانواده داغدار مهرداد میناوند تسلیت گفته، برای همگان آرزوی سلامتی داریم.