کد خبر:
149828
| تاریخ مخابره:
۱۳۹۹ شنبه ۱۸ بهمن -
08:09
گذار از گلوبالیزیشن در سیمای پرستیوی
محمدپارسا نجفی
شعار «جهانی فکر کن، منطقهای عمل کن» را بهیاد دارید؟ درحالحاضر ایالات متحده دقیقاً برعکس آن عمل میکند. ترامپ از ابتدای دولتش تلاش کرد از خروج سرمایهها از آمریکا جلوگیری کند، مهاجرت نیروی کار به کشورش را متوقف سازد، مانع ارتباط علمی با کشورهای غیردوست شود، همکاری فناورانه با رقبایی مانند چین را به حداقل رسانَد، از اکثر پیمانها و قراردادهای بینالمللی خارج شود و حتی به متحدانش در ناتو و منطقه غرب آسیا سعی کرد بفهماند که حفظ امنیت بهازای پرداخت باج به آمریکاست. علاوهبرآنکه شرکتهای صنعتی را که در قالب چندملیتی در اقصینقاط عالم فعالیت میکردند، به آمریکا بازگرداند تا شاید بیکاری و مشکلات منشأ از آن کاهش یابد؛ درعوض از مالیات ثروتمندان کاست یا آنان را معاف کرد. باآنکه آمریکای امروز در مسیر تقابل با گلوبالیزیشن فعالیت میکند؛ اما هنوزهم نظام سلطه رسانهای همچنان جهانیسازی با محوریت آمریکا را تبلیغ میکند؛ اما چرا؟ تبلیغ داشتن قدرت امپراتوری حتی وقتی ماهیت واقعی هم نداشته باشد، میتواند همواره بهسود آمریکا باشد. ترس از عواقب مخالفت با یک امپراتوری که بر جهان احاطه خواهد داشت، میتواند هر اعتراضی را از ابتدا بیاثر سازد.
مزیت بزرگ پرستیوی
آگاهیبخشی درباره ضعف شدید ایالات متحده برای جهانیسازی از موضوعات مهمیست که رسانههای برونمرزی ایران؛ بهویژه پرستیوی، سپس هیسپانتیوی و العالم باید درخصوص آن روشنگری کنند. این امر در دو بخش برای رسانههای برونمرزی قابلتعریف است؛ اول برای مردم جهان مهم است که بدانند لازم نیست از قدرتی واهمه داشته باشند که دیگر ابرقدرتی جهانی نیست. دوم برای مردم خود آمریکا حیاتیست که بدانند دولتشان دیگر قدرت سابق را ندارد و قرار است چه بر سرشان بیاورد. در هر دو محورف ضروریست که مردم بهوسیله رسانههای آزاداندیش مانند پرستیوی به آگاهی برسند که امپراتوریهای بزرگ وقتی درمعرض نابودی قرار میگیرند، در درون مرزهای خود فرومیریزند؛ درنتیجه، به کشورهایی که بیشترین ارتباط را دارند، بسیار آسیب میزنند. درست مانند یک کشتی درحالغرقشدن که موجب میشود شناورهای اطرافش نیز به قعر آب کشیده شوند؛ بنابراین، پرستیوی میتواند کاهش سریع قدرت برتر امپراتوری آمریکا در جهان را بهتصویر بکشد؛ اما نشانههای پایان جهانیسازی چیست؟ هرچه میگذرد، شرایط برای حفظ قدرت امپراتوری آمریکا سختتر میشود. بحران اجتماعی در آمریکا آنچنان سهمگین است که جرج بوش دوم را مجبور کرد به اعطای بسته نجات مالی (Financial Rescue Package) به همه متوسل شود، اوباما را وادار کرد بیمه همگانی را برای همه اقشار ضعیف جامعه اجرایی کند و درنهایت، ترامپ را روی کار آورد تا همه آنچه را که طی اینسالها برای توسعه «نظم نوین جهانی» از زمان جرج بوش اول بعد از فروپاشی شوروی سابق رشته بودند، پنبه کند؛ اما هیچیک از اینموارد موجب نشد ایالات متحده به آن رونق اقتصادی و پیشتازی جهانی در همه زمینهها بازگردد. وقتی آن دولت دارای قدرتی فزاینده بود، در گذشته و اکنون برای سرپاماندن نیاز به ایناقدامات دارد. آمریکای قرن 21، مشابه آخرین سالهای امپراتوریهای شوروی، هابسبورگ و عثمانی را در قرن بیستم تجربه میکند. علت علاقه مردم؛ بهویژه در خود آمریکا به پرستیوی بهدلیل مطالبیست که میتواند سرنوشت آینده آنان را پیشاپیش نشان دهد. این، بزرگترین مزیت برای یک رسانه است که میتواند کار ویژهای منحصربهفرد ایجاد کند و رقبای رسانهاش در آن میدان حضور نیابند.پرستیوی میتواند پایان جهانیسازی را بهوضوح در هر گوشه از جهان بهتصویر بکشد. این حقیقتیست که رسانههای غربی مانند سیانان، فاکسنیوز و بیبیسی سعی دارند آنرا مخفی کنند؛ اما پرستیوی مانند نورافکنی رسانههای یکسویه و گزینشی غرب را بیاعتبار میسازد و میتواند بیشازحد تصور روشنگر باشد.
چه منفعتی برای مردم ایران دارد
زمانیکه پرستیوی مظاهر ضعف آمریکا را نشان دهد، اثبات میشود که دوران یکهتازی به پایان رسیده و لازم نیست همه هرآنچه را که تکقدرت سابق میگوید، گوش کنند. شاید این سؤال مطرح باشد که اینکار چه اهمیتی میتواند برای مردم ایران داشته باشد؟ تحریم ایران بهاینمعناستکه اگر شرکت یا دولتی با ایران بهوسیله دلار تجارت کند، توسط آمریکا تحریم میشود. طبعاً تجارت در ابعاد بینالملل ازطریق بانکها انجام میشود و هیچ بانک بینالمللی حاضر نیست بهخاطر تجارت با ایران تحریم شود؛ چراکه ارتباطات بانکی در سطح جهان بهمانند ظروف مرتبط عمل میکند و قطعشدن این ارتباط بهمعنای ازمیانرفتن کسبوکار بینالمللی آن بانک است؛ بنابراین، اهرمی که تجارت خارجی کشورمان را محدود سازد، همین قدرت نفوذ آمریکا بر روابط تجاری میان کشورهاست. قدرت دلار در روابط جهانی بینبانکی مهمترین اهرم فشار آمریکاست. یگانه ابزاری که بتواند بهواسطهآن به جهانیسازی امیدوار باشد. این قدرت بهمراتب از ارتش برای آمریکا حیاتیتر است. اقتصاد آمریکا وابستگی شدیدی به اتصال تجارت جهانی به دلار دارد. رابطه بسیارپیچیده ایناستکه ارتش آمریکا از دلار حمایت میکند و رسانههای غربی قدرت نظامی آن کشور را تبلیغ میکنند. سرمایهسالاران که از سلطه دلار فقط سود کلان میبرند، ارتش و رسانه را تأمین مالی میکنند؛ مثلثی بههمپیوسته تا دلار در تجارت حاکم باشد؛ اما وقتی قدرت سخت آمریکا در سراشیبی باشد، سلطه دلار هم افول خواهد کرد. آن، پایان جهانیسازی خواهد بود. اگر ترس از ارتش آمریکا نباشد، سلطه دلار هم نیست و این بهمعنای پایان تحریمهای دیگر کشورها؛ ازجمله ایران است. برایهمین، رسانههای نظام سلطه به تبلیغ قدرت آمریکا؛ بهویژه ارتش آن مجبورند تا کشوری از سلطه دلار سرکشی نکند. نقش کلیدی پرستیوی ایناستکه میتواند بهراحتی رشتههای بین این مثلث جهانیسازی را بگسلد. بهبیانی، افشای ضعف آمریکا بهمعنای پایان سلطه دلار، بهمفهوم رهایی بسیاری از ملتها؛ ازجمله ایران از تحریم و فشار اقتصادیست؛ اما پیشنیاز ایننتیجه، کاهش تبعیت مردم جهان از حاکمیت واشینگتن بر تجارت جهانیست. اینجا هم رسانههای آزاداندیش دارای نقشی هستند که هیچ پدیدهای نمیتواند رقیب آنها باشد.تقریباً هیچ رسانهای در ابعاد جهانی بهصورت جدی این حقیقت را افشا نمیکند که پرونده گلوبالیزیشن درحالبستهشدن است. پرستیوی این فرصت را دارد که رسانهای باشد که دراینمسیر بهصورت جدی و البته مستمر و دائمی گام بردارد.