کد خبر:
149963
| تاریخ مخابره:
۱۳۹۹ چهارشنبه ۱۳ اسفند -
08:26
تعزیه فوتبال پایان گرفت
علیاکبر بهبهانی
پس از قریب به دوسال که اداره فدراسیون فوتبال توسط سرپرست آن اداره میشد، بالاخره با فشار و اولتیماتوم فدراسیون جهانی فوتبال، اساسنامه فوتبال ایران موردتائید فیفا قرار گرفت و انتخابات فدراسیون با تشکیل مجمع عمومی با شرکت 87نفر تشکیل و فوتبال کشور صاحب رئیس شد. امروز تحلیلی بر این انتخاب داریم و نکات روشن و تاریک این مجمع را بررسی میکنیم. اولاً این مجمع بسیار با تأخیر برگزار شد؛ اما بههرحال تشکیل شد و بانظم و ترتیب و طی دو مرحله و ازطریق اخذ آرای مخفی و سپس قرائت آرا، شهابالدین عزیزیخادم با کسب 49 رأی برای چهارسال بهریاست فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد که در تاریخ 42ساله جمهوری اسلامی ایران، جوانترین رئیس فدراسیون فوتبال است. او در بیاناتی وعده داد که سیاسی نیست و فقط به اعتلای فوتبال کشور توجه میکند. لازم است برای موفقیت ایران در یک مجموعهای که چندان موفق نبوده و مشکلات فراوانی پیشرو دارد، آرزوی موفقیت کنیم. تشکیلاتی را که عزیزیخادم تحویل گرفته است، به پرداخت بیش از 160میلیاردتومان بهخاطر بهخدمتگرفتن یک مربی آنهم برای 21روز حضور در کشورمان، محکوم شده است که باید پرداخت شود و عدم پرداخت، باعث تعلیق فوتبال کشور خواهد شد. در این انتخابات، یک چهره محبوب کاملاً فوتبالی که ازنظر فنی جزو بهترینهای آسیاست بانام علی کریمی نیز باشهامت و باوجودیکه میدانست انتخاب نمیشود، حضور داشت تا ثابت کند که یک چهره فوتبالیِ صددرصدی راهی برای احراز پست در تشکیلات فوتبال ندارد. بسیاری از فوتبالیها در شبکههای اجتماعی و بعضی از مطبوعاتیها، تیترهای عجیبوغریبی زدهاند، از قبیل؛ مرگ فوتبال، فوتبال سیاسیست، خاکخوردههای فوتبال را راهی نیست و شکست فوتبال که انگاری فاجعهای روی داده است؛ حالآنکه هر تشکیلاتی بهخصوص در رأس آن باید کاملاً مدیری باتدبیر و درایت قرار گیرد؛ درنتیجه اگر عزیزی خادم را صددرصد فوتبالی ندانیم، او میتواند از مشاورین و دستیاران کاملاً فنی، تخصصی فوتبالی مدد بگیرد که هیچ اشکالی را بر این انتخاب نمیتوان گرفت. این را گفتم تا فوتبالیها بدانند که حتماً در سطح کلان یک تشکیلات مثل فدراسیون فوتبال، ضرورت ندارد که فردی شایسته که در آسیا بهخاطر سطح مهارت و تخصص در فوتبال، به جادوگر شهرت دارد، در بالای رأس قرار داشته باشد. بهعبارتدیگر؛ یک مدیر نیاز دارد که علاوهبر تخصص در فوتبال، سیاسی باشد تا بتواند با وزارت امور خارجه و دیپلماتهای سایر کشورها مراوده داشته باشد. اقتصادی باشد تا برای درآمدزایی از ابتکار و تخصص بهره عملی ببرد. به امور بازرگانی وارد باشد که بازهم میگویم، اگر در بالاترین مرتبه فدراسیون و در رأس آن مدیری گمارده شود که در بسیاری از امور وارد باشد، بسیار هم نیکو هم خواهد بود و اما درنهایت اگر در انتخابات، علی کریمی رأی میآورد، او میتوانست در کمیتههای مختلف و کارگروهها، افراد زبده غیرفوتبالی را به بازی بگیرد که دراینصورت موفقتر از عزیزی خادم، میتوانست فوتبال را سرپرستی کند؛ اما یک نکته بسیارمهم در این انتخابات وجود دارد و آن حضور حداقل 30نفر کاملاً فوتبالیست که دارای حق رأی بودند که میتوانستند با اقبال به کریمی، حمیت و طرفداری از فوتبال را که در اصطلاح امروزی به آن غیرت میگویند، نشان دهند و باعث انتخاب او در فدراسیون شوند که درآنصورت احتمالاً در مجامع ورزشی بینالمللی بهخصوص فوتبال آسیا و جهان که به ایشان بسیار خوشبین هستند، از فوتبال ما پشتیبانی بیشتری صورت میگرفت. در پایان باید به فوتبالیهایی که به فوتبال و یار فوتبالی خود پشت کردند و عافیتطلبی را بر عرق و حرمت همبازیبودن ترجیح دادند، بگویم که ایکاش چنین نمیکردید.