آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
سال گذشته، 900 استاد از ایران رفتند
کد خبر: 149998 | تاریخ مخابره: ۱۳۹۹ سه شنبه ۱۹ اسفند - 08:22

سال گذشته، 900 استاد از ایران رفتند

علی‌اکبر بهبهانی

رئیس کمیسیون مجلس، با صراحت اعلام کرد که در سال گذشته، 900 استاد دانشگاه از کشور، مهاجرت و به اروپا و آمریکا رفته‌اند. در ظاهر و اگر عمیق به جمله توجه نکنیم، فرار 900‌نفر دانشگاهی، آن‌چنان دارای اهمیت نیست که بخواهیم در‌مورد آن شکوه و زاری کنیم. عشق به وطن و این آب‌وخاک آبا و اجدادی ما، جای صحبت و اماواگر ندارد. میهن‌پرستی و احساس و عاطفه، از صفات ممیز و غیرقابل‌انکار ایرانیان بوده که در تاریخ شش‌هزار‌ساله کشورمان، کتمان‌ناشدنی‌ست و این میراثی چندهزار‌ساله است که نسل‌به‌نسل، جمیع این جهات حسنه را حفظ و از آن صیانت کرده‌اند. درنتیجه راز بقای این سرزمین، وجود خصایل بی‌شمار بوده؛ از‌جمله دانشمندان، مشاهیر، شعرا و تحصیل‌کردگان دانشگاهی کشورمان که در‌مقایسه‌با کشورهای همسایه از اعتبار و ارزش فراوانی برخوردار هستند و اعتبار ویژه‌ای به کشورمان بخشیده‌اند؛ همچنان که تا سال 1395 در دانشگاه‌های ما حدود 4.5میلیون دانشجوی دختر و پسر در‌حال تحصیل بوده‌اند، به‌یقین یک جمعیت 4.5میلیونی برای آموزش‌پذیری، نیاز به چندین‌ده‌هزار استاد و معلم داشته‌اند که اگر این میزان را با دانش‌آموزان جمع کنیم، رقمی بالای 15میلیون‌نفر را بالغ می‌شود که به‌عبارت‌دیگر؛ از هر شش‌نفر در کشور ما، یک‌نفر آن مشغول دانش‌پذیری بوده است؛ ولی متأسفانه بر طبق آمارهای ارائه‌شده از‌سوی وزارت علوم، تعداد دانشجویان ما درطول چهارسال‌اخیر، از 4.5میلیون‌نفر به 3.5میلیون‌نفر تقلیل پیدا کرده است؛ یعنی بسیاری از صندلی‌های دانشگاه‌های ما، در‌حال‌حاضر فاقد دانشجو‌ست؛ و باز مسئولین وزارت علوم و آموزش‌و‌پرورش از کنار یک افت تحصیلی با این رقم، بی‌تفاوت عبور می‌کنند. از‌سوی‌دیگر؛ مهاجرت بی‌رویه استادان کشور است که به‌گفته رئیس کمیسیون آموزش عالی مجلس، در سال گذشته 900 استاد ایرانی، آموزش به فرزندان کشور را رها کرده و به‌گفته بسیاری از اندیشمندان وطن‌پرست، از کشور فرار کرده‌اند که به آن فرار مغزها می‌گویند و طبیعی‌ست‌که ادامه این وضعیت، یعنی افت تحصیلی و پس از افت، داستان بی‌خبری و عدم دریافت آموزش‌های جدید؛ بنابراین، غفلت و بی‌توجهی به یک چنین آماری، برای آینده کشور، لطمات جبران‌ناپذیری را به‌همراه خواهد داشت. اگر درنظر بگیریم که هزینه‌های میلیاردی که به‌بهای هر‌یک از این استادان مهاجرت‌کرده از کشور صرف شده، به آن حد زیاد است که در محاسبات عادی و سرسری قابل‌اندازه‌گیری نبوده و در حوصله این مقاله نمی‌گنجد. ازسویی باید توجه کرد این‌ قبیل استادان که جلای وطن می‌کنند؛ یعنی از درون کشور ترک خدمت می‌کنند، آیا باید حق داشته باشند که از حقوق و مزایای بازنشستگی که به‌واسطه رتبه‌های علمی آنان زیاد هم هست، برخوردار باشند؟ یعنی اینکه در اروپا و آمریکا، اقامت کنند، اما از کیسه بیت‌المال با مراجعه هر‌چند‌سال یک‌بار، حقوق‌های معوقه را دریافت کنند و با پشتوانه مالی ضعیف ارزی، آن‌را به دلار تبدیل کرده و با خود به خارج ببرند؟ گو‌اینکه دریافت حقوق بازنشستگی، حقی‌ست که باید به آنان پرداخت شود؛ اما آیا نباید تفاوتی باشد بین یک استادی که همه عمر در تلاش آموزش به فرزندان کشور انجام‌وظیفه می‌کند با استادی که در دوران بازنشستگی یا زودتر، ترک خدمت کرده است و برای راحتی و گذراندن اوقات خوش‌تر، جلای وطن می‌کند؟ به‌یقین پاسخ مثبت است؛ درنتیجه امیدواریم مسئولین آموزشی کشور به این مسئله مهم توجه جدی داشته باشند.

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه