آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
زنان در جست‌وجوی هویت خویشتن
کد خبر: 260752 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۰ شنبه ۲۰ شهريور - 07:51

در نشست «زن در ادبیات عربی و فارسی» مطرح شد؛

زنان در جست‌وجوی هویت خویشتن

گروه زبان و ادبیات عربی «خانه اندیشمندان علوم انسانی» نشستی باعنوان «زن در ادبیات عربی و فارسی» برگزار کرد که کبری روشنفکر (استاد دانشگاه تربیت مدرس) و سیده مریم عاملی رضایی (دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) مهمانان آن بودند. این‌نشست که به‌میزبانی فاطمه اکبری‌زاده (استاد دانشگاه الزهرا) برگزار شد؛ به بررسی نقش زنان، جایگاه آنان و تغییرات هویتی آنان در داستان‌های عربی و فارسی پرداخت. گزارشی از این‌نشست را درادامه می‌خوانید.

در آغاز نشست، فاطمه اکبری‌زاده به بیان مقدمه‌ای درباره جایگاه زنان در ادبیات داستانی فارسی و عربی پرداخت و گفت: «اندیشمندان حوزه ادبیات معتقدند که رمان، ظرفیتی دارد که می‌توان به‌عنوان بهترین نوع ادبی برای بیان دغدغه‌های انسان معاصر شناخته شود و آینه تجربه زیسته انسان معاصر باشد. خوانش رمان معاصر می‌تواند به شناخت جامعه معاصر نیز منجر شود؛‌ که یکی از این‌حوزه‌ها، موضوع زنان است. همواره درطول‌تاریخ شاهد پرداختن به این‌موضوع بوده‌ایم. زنان درطول‌تاریخ به‌عنوان کنشگران فعال توانسته‌اند اثرگذار باشند».
کبری روشنفکر به‌تناسب ایام، سخنان خود را بابیان بحثی درباره نقش زنان در روایت واقعه عاشورا آغاز کرد و گفت: «بهترین منبعی که می‌توان موضوع بحث امروز؛ یعنی زن در ادبیات و زن و ادبیات را در ادبیات عربی با آن شروع کرد، دانشنامه ادب عاشورایی‌ست؛ که توسط مرضیه محمدزاده تنظیم شده است. در آن از تعداد زیادی از زنان که بعد از حادثه عاشورا از آن یاد کرده‌اند، نام برده است. اشعار این اشخاص سرشار از سوزوگداز است و این حادثه را برای ما بازآفرینی می‌کند. محمدعلی شیرازی کتابی به‌نام فاجعه کربلا به‌فارسی ترجمه کرده‌ که متعلق به جرجی زیدان؛ نویسنده معروف مسیحی و لبنانی‌ست. او دراین‌کتاب بر دو شخصت زنانه تمرکز کرده است. یکی از این زنان سلماست که طبق حوادثی در جریان حادثه کربلا او نیز یکی از شاهدان است. این کتاب در سال 1901 منتشر شد». این استاد دانشگاه تربیت مدرس سخنان خودش را با طرح پرسشی ادامه داد و گفت: «زن در ادبیات همیشه جایگاه مثبتی دارد؟ باید به این سؤال پاسخ منفی داد. در تاریخ ادبی خود می‌بینیم که نظرات مختلفی درباره زن و حضور او وجود دارد. برخی‌ازآنان مغرضانه هستند و برخی خیر. ازطرفی باید بدانیم که تاریخ تاحدزیادی حضور زنان در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی را سانسور کرده. به‌این‌دلیل است که دربرخی‌مواقع شواهدی دررابطه‌با حضور و نقش‌آفرینی مفید زنان نداریم. این خللی‌ست که ادبیات معاصر سعی در جبران آن داشته است. پرسش اصلی ما این‌است‌که آیا اساساً چیزی به‌عنوان ادبیات زنانه وجود دارد یا خیر؟ الین شوالتر؛ پژوهشگر دهه 70 معتقد بود اگر می‌خواهیم متنی را ازاین‌حیث بررسی کنیم، باید سه محور را درنظر بگیریم: جست‌وجوی موضوعات زنانه، کشف سنت‌های زنان در تاریخ ادبیات و نشان‌دادن حالات خاص زنان». روشنفکر بااشاره‌به محرومیت زنان جامعه عرب‌زبان، ادامه داد: «نیمی از جامعه کشورهای عربی برای سال‌ها در تاریکی زندگی خود را می‌گذراندند و تنها در سال‌های اخیر است که شاهد نتیجه‌بخشی تلاش‌های گذشتگان برای آزادی‌بخشی به زنان بوده‌ایم. کسانی مانند محمد عبده و سید جمال‌الدین اسدآبادی، از افرادی بودند که اقدامات مؤثری در‌این‌باره انجام داده‌اند. نویسندگان زن بسیاری نیز در سال‌های اخیر به تدوین تاریخ فعالیت‌های زنان پرداخته‌اند و آثارشان امروزه منتشر شده است». بخش دیگر سخنان کبری روشنفکر به مسئله ادبیات ابزاری و زنان مربوط بود. او درباره این‌موضوع توضیح داد: «باید بدانیم این‌نوع از ادبیات و یادکردن از زنان در جهان عرب و در گذشته، بیشتر تحت‌تأثیر جریان قدرت بود؛ و نکته مهم‌تر آنکه اندیشه دینی و اسلامی از این نگاه جنسیتی و لذت‌جویانه و تک‌بعدی کاملاً مبراست. تعلیمات پیامبر، سیره ایشان، نص قرآن و سیره ائمه نیز شاهدی بر‌این‌مدعاست». او سخنان خود را با بررسی نقش زنان در ادبیات معاصر جهان عرب به‌پایان رساند و گفت: «اثبات وجود، یکی از موضوعاتی‌ست که نویسندگان زن در سال‌های اخیر به آن پرداخته‌اند. اثبات موجودیت خود یا به‌عبارتی، من می‌نویسم؛ پس هستم، در سال‌های اخیر موردتوجه آنان بوده است. عشق نیز یکی‌دیگر از موضوعاتی‌ست که تقریباً در دهه‌های گوناگون توسط زنان به آن پرداخته شده. زنان وقتی فهمیدند باید خود را ابراز کنند و درباره موجودیت خود حرف بزنند، شروع به نوشتن کردند. نویسندگان جهان عرب در سال‌های اخیر شروع به الگوسازی از زنان کرده‌اند. زنان داستان‌های آن‌ها دیگر موجوداتی منفعل نیستند. آن‌ها نقش‌هایی مانند مادر، مبارز، کارگر، مدیر و ... را در کتبشان توصیف کرده‌اند. بخش دیگر کار آنان مربوط به رنج‌های زنان است. همین شواهد نشان می‌‌دهد زنان تصمیم گرفته‌اند توصیفات غلطی که از آنان شده است را جبران کنند. آن‌ها معتقدند آنچه درباره آنان گفته‌اند، نه درست است و نه کامل؛ پس جبران این مافات را وظیفه خود دانسته‌اند».
در بخش دوم برنامه سیده مریم عاملی رضایی به موضوع شخصیت‌پردازی زنان در ادبیات داستانی فارسی پرداخت و سخنان خود را با کنش‌های زنان در ادبیات سنتی فارسی آغاز کرد و گفت: «در ادبیات داستانی 100ساله فارسی تصاویر متعددی از هویت زن نشان داده. ما می‌دانیم جایگاه سنتی زنان در ادبیات فارسی، حیطه شعر است. در شعر فارسی زنانی بوده‌اند که شعر سروده‌اند و معمولاً اشعار آنان موضوع عرفانی و عاشقانه داشته. ازطرفی در ادبیات کلاسیک و مخصوصاً در قالب‌های غیرروایی، شاهد حضور زنان حقیقی نیستیم. زنانی‌که حافظ، سعدی و ... توصیف می‌کنند، معشوقه‌هایی خیالی هستند و نه زنان کوچه و بازار». او با تعریف سه‌دوره تاریخی برای ادبیات زنان سخنانش را ادامه داد و گفت: «اما برای بررسی جایگاه زنان در ادبیات داستانی باید با این واقعیت شروع کنیم که در اوایل رواج ادبیات داستانی، زنان نویسنده را نمی‌بینیم. اگر بخواهیم سه‌دوره مهم از حیث حضور زنان در ادبیات فارسی تعریف کنیم، می‌توانیم دوره اول را از سال 1300 تا 1340 ببینیم. دراین‌دوره زنان در قالب یک شخصیت واقعی وارد داستان می‌شود. اولین رمان فارسی، تهران مخوف که در سال 1301 نوشته شده است، به زندگی زنان می‌پردازد. تا سال 1320 رمان‌های دیگری نیز درباره زندگی زنان نوشته می‌شود. این کتاب‌ها زنانی را به‌نمایش می‌گذارند که نمود حقیقی زنان و جایگاهشان درآن‌زمان است؛ یعنی زنان قربانی. این زنان سواد ندارند و بازیچه دست مطامع پدر و همسر هستند. موضوع عشق بودن و فتنه‌انگیزی آنان در بیشتر این کتاب‌ها دیده می‌شوند. بیشتر این زنان در‌این‌داستان‌ها خودشان را از بین می‌برند. این‌امر نشان می‌دهد که نویسندگان درآن‌دوره زن را عملاً قربانی می‌دانستند و همین تصویر را نیز به خواننده ارائه داده‌اند. دوره دیگر که می‌توان درباره این‌موضوع تعیین کرد، سال‌های 1340 تا 1370 است. دراین‌دوره با الگوهای متعددی مواجه هستیم. نقش‌های خانوادگی، زن پاک‌دامن، زن انقلابی و زن اثیری و عرفانی ازاین‌جمله‌اند؛ اما دهه 70 از حیث دیگری نیز اهمیت دارد و آن، ورود جدی زنان به عرصه ادبیات داستانی‌ست. علاوه‌برآن؛ دراین‌دوره گفتمان زنان در داستان‌ها تغییر می‌کند. حضور زن در اجتماع، دانشگاه‌ها، ادارات و ... دستمایه مباحث داستانی شد. بعد از پایان‌یافتن هشت‌سال دفاع مقدس و با ایجاد ثبات در کشور، با تنوع بیشتری در رمان مواجهیم. حتی داستان‌ها و رمان‌های پاورقی دراین‌دوره فزایش پیدا می‌کنند؛ رمان‌هایی که هم نویسندگان زن دارند و هم خوانندگان زن. رمان‌های نخبه‌گرا نیز جایگاه متفاوت زن را نشان می‌دهد. اگر این‌زمینه‌ها را درنظر بگیریم، باید بگوییم که این تغییرات از دهه 70 شروع شده. مهم‌ترین مضمون داستان‌های زنان دراین‌دوره چالش در ساخت‌های سنتی قدرت است. دراین‌دوره زنان، سیستم مردسالارانه را پس می‌زنند و آن‌را بی‌اعتبار می‌دانند. دراین‌دوره فضای شهری نیز زنانه می‌شود. چالش‌هایی مانند ازدواج مجدد، اشتغال، تفاوت در نقش مادری و زنانگی و ... دراین‌دوره جلوی پای زنان داستان‌ها قرار می‌گیرد. دراین‌دوره با دیدگاه‌های جهان‌گیرانه‌تری مواجهیم. زنان نویسنده دیگر از آن چالش‌های اولیه گذشته‌اند و دنبال معنایی برای وجود خود در سطح جهانی هستند». وی سخنانش را بااشاره‌به تغییرات هویت زنان در داستان‌ها به‌اتمام رساند و گفت: «درنهایت باید بگویم ما همواره در تاریخ مطالعات داستان‌های زنان از الگوی زن منفعل به‌سوی اعتراض و ستیز نسبت به هویت حرکت می‌کنیم و باید بدانیم که سبک نوشتار زنانه نیز همپای این تغییر، عوض می‌شود».
کیمیا اکرامیان/ ایبنا

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه