کد خبر:
354471
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۲ شنبه ۲۶ اسفند -
07:47
تصریح Foreign Affairs بر بههمخوردن برنامههای واشنگتن در منطقه توسط ایران
«گرگ کالستروم»؛ تحلیلگر نشریه «فارنافرز» در گزارشی مبسوط از ایجاد خلأ قدرتی در خاورمیانه سخن گفته که هیچ طرف یا قدرتی مسئولیت مدیریت اوضاع را برعهده ندارد. نویسنده با بررسی تاریخ درگیریهای رژیم صهیونیستی با کشورهای منطقه عنوان داشت ماهیت جنگها ممکن است روشن و صریح یا گیجکننده باشد. منطق متعارف درمورد جنگ ششروزه سال ۱۹۶۷ اینبودکه اسرائیل سریعاً موج ناسیونالیسم عربی که خاورمیانه را فراگرفت و پادشاهان را سرنگون میکرد، درهم شکست اما در جنگ سال ۲۰۰۶ میان حزبالله لبنان با اسرائیل ورق برگشت و چهره نظامی بهظاهر شکستناپذیر اسرائیل که چند ارتش عربی را مدتها مقهور خود کرده بود، نابود کرد. طبق تحلیل این نشریه معتبر آمریکایی؛ جنگ سال ۲۰۰۶ اسرائیل با حزبالله نشان داد که مبانی جنگ حداقل در خاورمیانه در حال دگرگونیست؛ زیرا نبرد بین ارتشها جای خود را به مقابله فرسایشی با بازیگران غیردولتی داد. اسرائیل، مانند ایالاتمتحده، درتلاش بود تا از تاکتیکهای متعارف برای مقابله با یک تهدید غیرمتعارف استفاده کند. گزارش فوق بااشارهبه تحولات کنونی در فلسطین برایننکته تصریح دارد که پنجماه جنگ بین اسرائیل و حماس برخی افسانههای بزرگ را نابود کرد؛ باورهایی نظیر اینکه آرمان فلسطین مرده است، اتحاد درحالظهور میان اسرائیل و کشورهای حوزه خلیجفارس بهعنوان وزنهای علیه ایران عمل میکند، یا منطقه از درگیری خسته شده است و بر رفع مشکلات خود ازجمله مسائل اقتصادی متمرکز خواهد شد و اینکه بهواقع یک خاورمیانه پساآمریکا پدیدار شده. نویسنده در بخشی از تحلیل خود آورده است: روابط خاموشی که در دهه پس از ۲۰۱۰ بین اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیجفارس پدیدار شد، مبتنیبر ترس دو طرف از ایران بود. احساس منافع مشترک در سال ۲۰۲۰ به توافقنامه ابراهیم منتهی شد که ازطریقآن اسرائیل روابط رسمی را با بحرین و امارات متحده عربی برقرار کرد و مذاکراتی را درمورد عادیسازی رابطه با عربستان سعودی انجام داد. فارنافرز میافزاید: واشنگتن که ناامیدانه از خاورمیانه فرار کرده بود، این تحولات را یک فرصت دید؛ اگر اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیجفارس بتوانند خودشان کار را بهسرانجام برسانند، نیاز کمتری به نیروهای آمریکایی جهت مهار ایران و نیروهای نیابتی آن وجود خواهد داشت. بااینحال، امروزه اسرائیل و ائتلافی بهرهبری ایالاتمتحده در پنج مکان (غزه، عراق، لبنان، سوریه و یمن) با نیروهای نزدیک به ایران میجنگند ولی کشورهای حوزه خلیجفارس در هیچیکاز اینمکانها حضور ندارند و درمقابل روند تنشزدایی خود با ایران را تشدید کردهاند. این گزارش بابیاناینکه چین و روسیه هنوز به قدرتهای خاورمیانه تبدیل نشدهاند، تصریح کرد: اگرچه تردیدی وجود ندارد که نفوذ ایالاتمتحده در خاورمیانه روبهکاهش است، اما چین و روسیه نیز هنوز قدرتهای اینمنطقه نیستند. واشنگتن حتی نمیتواند اسرائیل را وادار کند که راهحل دو کشور یا بازگشت تشکیلات خودگردان فلسطین به غزه را بپذیرد. بااینکه آمریکا هنوز قدرت نظامی فراوانی دارد اما آنقدر قوی نیست که مانع شبهنظامیان یمنی در حمله به کشتیهای تجاری یا نیروهای آمریکایی شود. ایالاتمتحده کمک کرد تا جنگ بین اسرائیل و حزبالله در روزهای پس از ۷ اکتبر رخ ندهد، حملات آن به حوثیها هم شاید بهطورموقت انبار موشکهای ضدکشتی آنها را تخریب کرده باشد. بااینحال، ایالاتمتحده فراتر از این توان چندانی برای نشاندادن نفوذ دیپلماتیک و نظامی خود در پنجماهگذشته نداشته است. حتی وقتی اینکشور خود را یک بازیگر فعالتر در منطقه نشان میدهد هم قدرت بیخاصیتیست که با نیروهای نزدیک به ایران بازی میکند و همزمان به دولت سرکش اسرائیل التماس میکند. در بخش پایانی گزارش آمده: خاورمیانه خود را در یکدوره سکون و انتقال قدرت میبیند. صحبت از ساختار تکقطبی یا چندقطبی را فراموش کنید، خاورمیانه غیرقطبیست و هیچ طرفی مسئولیتی در آن ندارد. ایالاتمتحده یک هژمون بیعلاقه و ناکارآمد است؛ قدرتهای بزرگ رقیب آن نیز حتی تمایل کمتری نسبت به آمریکا دارند. کشورهای شکننده خلیجفارس نمیتوانند جای خالی را پر کنند. اسرائیل نیز قادر به اینکار نیست و ایران نیز همه برنامهها را برهم میزند و دردسر ایجاد میکند. دیگر طرفها هم که گرفتار مشکلات اقتصادی و بحران مشروعیت هستند، اوضاع را تماشا میکنند. این واقعیت حتی قبل از «۷ اکتبر» نیز وجود داشت؛ اما جنگ غزه توهمات را از بین برد.
حسین عباسینسب/ ایرنا