این صورت قبر از کجا پیدا شد؟!
وحید حاجسعیدی
خدا را کرورکرور شکر ... چشم حسود کور ... دل دشمن سیاه و فسرده باد. بهقول شاعر بااینهمه معانی و سبک و انسجام/ چشم حسود کور که جز عیب ننگرد! الهی نور به قبرتان ببارد ... نه ببخشید الهی صدسال عمر کنید ... لابد از خودتان میپرسید سر صبحی ما پابرهنه قربانصدقه چهکسی میرویم؟! شما هم اگر میدانستید اینقدر بابت کمآبی و تورم و گرانی و ... نق نمیزدید و با ما همنوا میشدید. حقیقت امر، چندروزقبل خبری درباره دفن اموات منتشر شد که بهقول وحشی بافقی؛ «همچو لوحم به سر قبر تو پا در گل ماند»؛ و از همه این درایت مسئولان کفنودفن مملکت متعجب شدیم. جلال بهرامی؛ معاون خدمات شهری شهردار تهران، از آمادهسازی زمینی ۱۳هکتاری در بخش جنوبی پایتخت برای دفن در زمانهای بحران مانند زلزله خبر داد. البته مردادماه نیز خداکرمی (عضو شورای شهر تهران) خبر داده بود که برای هر تهرانی، یک قبر مجانی درنظر گرفته شده است! حالا متوجه شدید چرا شاعر فرمود هم به قبر اندر دعاگویم ترا...؛ یعنی هرچهقدر مسئولان برای حل مشکلات پیشپاافتادهای نظیر تورم، گرانی مسکن و خودرو، لبنیات و ...، آلودگی هوا، بحران آب و کتاب و ... کوتاهی کردند (البته بهزعم من روسیاه و حقیر سراپا تقصیر؛ وگرنه همه میدانند که این مشکلات ربطی به مسئولان ندارد و ریشه در اقتصاد ضعیف جهانی و پدرسوختهبازیهای غرب و آمریکا و بیدستوپایی ما دارد که بعد از 30سال کارکردن نتوانستیم شوهر پولدار پیدا کنیم؛ ببخشید نتوانستیم رفاه و آسایش برای خانواده فراهم کنیم!) درعوض، مسئولان با دوراندیشی و درایتی وصفناپذیر مشکل قبر را حل کردند و زبانم لال! کار به قبر استیجاری و رهنی نخواهد کشید و مجبور نیستیم وصیت کنیم یا روی سنگقبرمان تایپ کنیم: «هرکسی در زد بگو من مردهام/ نعش خود را هم از اینجا بردهام!» فقط دوستان عنایت داشته باشند که تهران همینطوری جای نفسکشیدن و راهرفتن نیست و همانطوریکه آن بزرگوار فرمودند؛ مردم اگر بفهمند تهران کار هست و معتادان رایگان درمان میشوند، بهسمت تهران مهاجرت میکنند؛ بفهمند قبر مجانی هم میدهند، ممکن است به تهران هجوم بیاورند و هرآینه در مسیر تهران، از خوشحالی دق کنند و از مزایای تهراننشینی محروم شوند. فلذا توصیه میشود دوستان این بستههای حمایتی را باهم رو نکنند و کمی شلخته درو کنند تا به بقیه هم چیزی برسد! فقط ما نفهمیدیم این لابهلا چرا شاعر به ماجرای اختصاص قبر رایگان حسودی کرد و اینچنین سرود: «ای آنکه فکر گور نمودی برای ما ... ما مدتیست فاتحه خویش خواندهایم/ تأخیر مرگ ما فقرا بهر گور نیست/ دیریست ز بیکفنی زندهایم ما!» و باقی داستان ... فکر کنم با مافیای کفن، دشمنی دارد و میخواهد قول یکدست کفن و یکپیاله کافور رایگان را نیز از مسئولان بگیرد! ای شیطون ...