• شماره 2423 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۵ بهمن

خودنویس

دلم می‌خواهد پنهان شوم؛ پنهان شوم
در میان نت‌های موسیقی؛
در لابه‌لای واژه‌ها؛
در ورقه‌های کاغذهای مچاله‌شده؛
در رنگ‌های درهم‌آمیخته‌شده‌ی پالت نقاشی، 
در شعر‌های شاعری عاشق؛ 
در تنهایی آواز‌خواندن پرنده‌ی توی قفس. 
دلم پر می‌کشد برای پنهان‌شدن و پیدانشدن ...

آتنا سرخه

 

موهایم را که کوتاه کردند؛
قلب من به کنار،
با بُغضِ «گُل‌سرم»
- چه کنم؟!

رها فلاحی

 

راز و نیازم با خدا
ای محبوبم، معبودم 
سال‌هاست که در خلوت خود با تو سخن می‌گویم.
روی نیایش به‌سوی تو آورده‌ام.
در سراشیب زندگی
از حضور و توکل تو راه‌ها برایم هموار شد.
شب‌هایی که رازهایم  را در خلوت خود، 
با تو سر به سجده گذاشتم
که فقط تو می‌دانی و‌ من ...
حرف‌هایی که تو شنیدی و من ...
همه در میان، من و تو باقی‌ست ...
در روح جسمم یاد و نام تو را ثبت کرده‌ام.
معبودم، در طوفان زندگی‌ام عهدوپیمانی با تو بستم
که در آرامشم هرگز فراموش نخواهم کرد 
و آن درِ دوستی را که تو به رویم گشودی 
هرگز نبندم.

سهیلا بایرامی

 

‌نگران نیستم نه!
اگرچه دور اما،
از بیراهه‌های دورتر، هم
دوباره به تو،
- خواهم رسید!

فاطمه عسگرپور

 

آنجا کنارِ تو، 
- نمی‌دانم!
اما اینجا، کنار من
دق کرده‌اند، 
- تمام گنجشک‌ها!
چند روزی است 
بعدِ تو
دانه از دست کسی نچیده‌اند.

لیلا طیبی (رها)

 

من 
غرق بازی کلاغ‌پر
تو
دور از چشم نا‌خدا
بی‌خبر از همه‌ی دنیا
می‌رفتی با رقیب
با خدای این‌روزها
آنی
به خود آمدم
غم بود
بالا می‌رفت از نوک پا ...
تا خشک کند
لبخند تر را
کنج لب‌‌های خاطره
چنبره‌ی ماتم
در تک‌سلول یخ‌زده
از مرز حنجره می‌گذرد
لب به لب مژه‌ها 
نمی‌بارد
از چشم‌ها 
ته‌نشین می‌شود
در فنجان تلخ این‌روزها
نجات‌دهنده
خفته در گور رؤیا

مریم غنی پوریان

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه