مسعود دلخواه؛ نویسنده و کارگردان نمایش «شام آخر»:
جوانان نمایش امروز هنوز «محافظهکار» نشدهاند
امین کردبچه چنگی
یکی از مهمترین شاخصههای هنر، پرداختن به ادوار و ادبیات نسلهاییست که تا عصر معاصر فاصله بسیار دارند. گردآوری کلمات، واژگان، جملات و اصطلاحاتی همواره تازه از لذتهاییست که نویسنده، طراح یا کارگردان یک نمایش میتواند سراغ آنها برود و دست به تولید اثری تازه بزند که برای مخاطب روز، جذابیت داشته باشد. نمایش «شام آخر» آخرین و تازهترین اثر «مسعود دلخواه» در مقام نویسنده و کارگردان است که در سالن استاد ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر تهران بهروی صحنه رفته است. این اثر برپایه بخشهایی از رمان «مرشد و مارگاریتا» نوشته «میخاییل بولگاکف» و چند منبع دیگر نوشته شده و درباره لحظات آخر زندگی حضرت مسیح؟ع؟ بهروایت مریم مقدس؟ع؟ و حواریون او و نیز محاکمه آن حضرت توسط «پیلاطوس» حاکم یهودیست. درایننمایش، بازیگران باتجربهای نظیرِ کاظم بلوچی، رحیم نوروزی و شهین نجفزاده؛ در کنار بازیگران، نوازندگان و خوانندگان جوانتری مانند رادنوش مقدم، محمدمهدی سامیمنش، امیرحسین رضوانصفت، مهناز رودساز، مریم رزازی، میثم نیکخواه، میلاد قنبری، امیرحسین قنبری، وحید رضاخانلو، شیما اسدی، فاطمه محمدیان، پیمان مقدم، مجید سیفی، محسن ستوده، میترا اکبری، حسام صلاحینژاد، سعید فاضلی، فرهاد حاجیلو، مجید قنبری، مهراد پارسا، دانیال اسماعیلیان، مژده عباسی، نگین گودرزی، پردیس پیراهش، مجید جور، مهدی اذعانی، شایان حاجیاسماعیلی، پویا رجبی، عرفان ارغوانی و حسین مهوری؛ به ایفای نقش و همکاری میپردازند.
فعالیتی فرهنگی و فرهنگساز بهنام نمایش
مسعود دلخواه؛ نویسنده و کارگردان نمایش «شام آخر» بابیاناینکه اینگروه برای تولید این اثر، روی پای خودش ایستاده است، گفت: «دوسال بهواسطه شیوع کرونا نتوانستیم فعالیت خود را برای تولید آثار نمایشی ادامه دهیم. ایندرحالیبودکه من هرسال در یک یا چند نمایش ایفای نقش میکردم و جز آن؛ آثاری را هم خودم روی صحنه میبردم؛ اما در دوسالی که با کرونا گذشت، من و بسیاری از کارگردانان حرفهای نمایش دست به تولید آثار نمایشی نزدیم». وی ضمن تحسین گروههای جوان نمایش که ریسک کردند و در ایام کرونا فعال بودند؛ بااشارهبهاینکه همین گروهها موجب شدند چراغ نمایش در شرایط کرونا روشن بماند، افزود: «کرونا لطمات بسیاری به ما زد. بسیاری گروهها از تولید آثار نمایشی متضرر شدند و بسیاری از کارگردانان نمایش که بههرحال حدودی از مسائل مالی آنها روی نمایش میچرخید، بیکار شدند و نیاز به حمایت جدی داشتند؛ که متأسفانه هنوز که هنوز است، نمایش ما، آن جایگاهی که باید داشته باشد، نه ازنظر مسئولین و نه ازنظر مردم پیدا نکرده است». وی باتأکیدبراینکه احیای دوباره نمایش پس از کرونا، با حمایت مادی و معنوی مسئولین امکانپذیر است، ادامه داد: «مسئولین امروز، میبایست نمایش را به درون دل مردم و میان مردم ببرند و سلیقه مردم را با نمایشهایی که رشد فرهنگی ایجاد میکند، هماهنگ کنند؛ اینبدانمعناستکه ما باید به اینموضوع فکر کنیم که نمایش بهاصطلاح یک فعالیت فرهنگی و فرهنگساز است و اگر اینموضوع را باور داشته باشیم، میتوانیم حمایتهای خویش را جدیتر از نمایش شکل دهیم و ادامه یابد». وی بااشارهبهاینکه درایناثر از استعدادهایی جوان استفاده کرده که شاید برخیازآنها برای نخستینبار است بهروی صحنه میروند، افزود: «میتوانم ادعا کنم بهکارگیری استعدادهای جوان بر روی صحنه نمایش را از استادم رُکنالدین خسروی آموختم که همیشه با جوانان به فعالیت نمایش میپرداخت و ایندرحالیستکه در آثار او، همواره کنار جوانان، چند بازیگر حرفهای نیز حضور داشتند».
نیاز نسل خلاق و پرانرژی تئاتر امروز به فرصت
وی توجه «رکنالدین خسروی» به جوانان و دانشجویان را از مهمترین ویژگیهای او در کار برشمرده و بابیاناینکه پنجسال مستمر بهعنوان عضوی ثابت در گروه نمایشی وی فعالیت میکرده است، گفت: «من؛ چه در خارجازایران و چه در ایران، دست به تولید آثاری زدم که گروهم، متشکل از چند حرفهای و بعد نسل جوان بوده است. معتقدم که نسل جوان نمایش امروز هم نیاز به فرصت دارند، انرژی خوبی دارند، خلاقیت دارند، هنوز محافظهکار نشدهاند، اهل ریسک هستند و این، بسیار به ایفای نقش این عزیزان روی صحنه کمک میکند. درعینحال، چند پیشکسوت حرفهای را کنارشان قرار میدهیم تا از آنها و تجربهای که این عزیزان حین کار کسب کردهاند، بیاموزند». کارگردان «شام آخر» بابیاناینکه درایناثر، چهار یا پنجنفر از بازیگران حرفهای و شناختهشده حضور دارند؛ آهنگساز و طراح صحنه کاملاً حرفهای هستند؛ و مابقی عوامل و بازیگران، جوان و تازهکار هستند، تصریح کرد: «بسیاریازافراد حاضر درایناثر؛ چه در جایگاه بازیگر و چه در جایگاه دیگر عوامل تولید، تازهکار و برخیازآنان از هنرجویان من در حوزههای مختلف هنر نمایش هستند و من، در کارهای قبلی من که چارلی و مفیستو نام داشت، از حدود 10نفر از بازیگران حرفهای و درحدود 80نفر از بازیگران، خوانندگان و نوازندگان آماتور و حرفهای را درکنارهم جمع کردم». دلخواه باتأکیدبراینکه اینروند، روندیست که میبایست وجود داشته باشد تا تمام جوانان فعال دراینعرصه، حس کنند میتوانند با یکگروهِ حرفهای در یک سالن حرفهای کنار یک کارگردان باتجربه فعالیت کنند، تأکید کرد: «اینجریان؛ یعنی ورود جوانان به عرصه نمایش، باید بهصورت جدی پیگیری و حمایت شود و اگر این اتفاق نیفتد، میشود پیشبینی کرد که یک جوان تازهکار عرصه در نمایش، از ادامه فعالیت دست بکشد».
عبوری ورای تاریخ با حواریون جینپوش
وی بااشارهبهاینکه در طراحی لباس و صحنه قطعاً هدفی وجود داشته است؛ اما نهایتاً قضاوت پیرامون اینموضوع را به تماشاگر واگذار کرده است، گفت: «تصور میکنم بسیاریازافراد اینموضوع را بهخوبی فهمیدهاند که حواریون و مسیح؟ع؟ با شلوار جین یعنی اینکه ما ورای تاریخ عبور کردهایم و زمانیکه لباس سنتیِ حاکم، از تن او میافتد و روی صحنه با جین و تیشرت دیده میشود، نشان میدهد که او نیز دراینماجرا به حواریون مسیح؟ع؟ پیوسته است». این کارگردان باسابقه نمایش، این اثر را، دارای رگههای پستمدرنیست دانسته و بااشارهبهاینکه هم «فلشبک» و هم «فلشفوروارد» درایناثر دیده میشود، گفت: «ما درایننمایش در زمان خاصی نیستیم و به زمان خاصی وفادار نماندهایم؛ کمااینکه از شمشیر و نقاب استفاده نمیکنیم؛ گروه موسیقی ما روی صحنه دیده میشود. در طراحی این اثر فاصلهگذاری رعایت شده است و در نتیجه اینامر، با کانسپت کلی کار که این اثر و داستان متعلق به دوره زمانی خاصی نیست، ارتباطی تنگاتنگ و جدی دارد».
لزوم و اهمیت پژوهش و مطالعه پیرامون نقشها
وی درباره معیارش برای انتخاب بازیگران درایناثر؛ بابیاناینکه یک بازیگر، پیشازهرچیز میباید اهل کار جدی و پژوهش باشد، گفت: «تمام بازیگران حاضر در کار، پیش از ورود به این اثر، بیش از یک یا دوماه پیرامون نقش خویش پژوهش میکردند. مثلاً بازیگران نقشهای مختلف؛ ازجمله یوحنا، پترس یا یهودا، مدام درحالمطالعه بودند؛ از انجیل گرفته تا منابع تاریخی و این، برایم بسیار ارزش داشت». دلخواه بااشارهبهاینکه دومین ویژگی موجود در انتخاب بازیگر برای او «دراختیار گروه و تولید اثر بودن» است، افزود: «یعنی زمانیکه بازیگر با گروه و نقشها مواجه میشود، نگوید کدام نقش را میخواهم و کدام نقش را نمیخواهم. همین موجب شد در روند تمرینها، نقشها و بازیگران خاص هریکازآنها تعیین شوند». کارگردان نمایش «شام آخر» بااذعانبهاینکه درعیناینکه فراخوان عمومی برای انتخاب بازیگر این اثر منتشر نشده بود؛ اما افراد بسیاری در تست بازیگری این نمایش شرکت کرده بودند، ادامه داد: «فراخوان انتخاب بازیگر این اثر، محدود و خصوصی در برخی از آموزشگاههای بازیگری و دو دانشگاه منتشر شد؛ بااینوجود، بیش از 150نفر از بازیگران برای تست آمدند که ازاینمیان توانستم 25نفر از آنها را برای حضور بر روی صحنه شام آخر انتخاب کنم».
«شام آخر»؛ نمایشی با حضور بازیگرانی از نقاط مختلف ایران
وی بااذعانبهاینکه شور، عشق و علاقهای که یک فرد برای ایفای نقش در یک اثر نمایشی باید داشته باشد، مهمترین نکتهای بوده که او در انتخاب یک بازیگر مدنظر داشته است، افزود: «ایننکته برای من مهم و باید بگویم انرژیای که هنرجویان صرف اینکار کردند، بسیاربالا بود و باید بهایننکته نیز اشاره کرد که بسیاری از بازیگران این اثر، از شهرستان به تهران آمده بودند. رادنوش مقدم (بازیگر نقش مریم مقدس؟ع؟) از اصفهان به تمرینها میآمد و دوباره به اصفهان بازمیگشت. هفتهای سهروز به تهران میآمد و بازمیگشت؛ یا سپیده رزازی (بازیگر نقش مریم لازاروس) از شهر ساوه هرروز سر تمرینها حاضر میشد. دیگر بازیگرانی از شمال، دماوند و دیگر شهرهای مختلف ایران داشتیم که سر تمرین نمایش حاضر میشدند و اینموضوع برای من ارزشمند بود». این مدرس دانشگاه در حوزه هنرهای نمایشی، بابیاناینکه ویژگیهای موجود در بازیگران این اثر، نشان میداده است که اینافراد، همواره شیفته کارکردن در حوزه تولید یک اثر نمایشی هستند، گفت: «خوشبختانه تابهامروز، بازیگران این اثر از انرژی و زمانی که برای بهثمررسیدن این اثر و بهروی صحنه رفتنش صرف کردهاند، راضی بودهاند و من نیز بهعنوان کارگردان اثر، از مجموع اقدامات صورتگرفته دراینگروه راضی هستم».
خطر حرکت بهسمت نمایشهای تجاری
وی باابرازتأسفازاینکه امروزه و در چندسالاخیر، بهدلیل توجه بیشازحد به جنبههای تجاری نمایش، در حال دورشدن از نمایش فرهنگی با کیفیت هنری بالا و نمایش به مفهوم مطلق آن هستیم، تصریح کرد: «درحالحرکت بهسمت نمایش پولساز با چهرههای سینمایی هستیم و این، بسیارخطرناک است». دلخواه بااذعانبهاینکه تأکید ندارد تنها یکنوع نمایش باشد؛ بلکه معتقد است همهنوع نمایش باید وجود داشته باشد، گفت: «امروزه باید از چهرههای سینمایی نیز در نمایش استفاده کرد؛ اما نباید فراموش کرد که اگر یک چهره سینما بهخاطر پولسازی وارد نمایش شود؛ میخواهد اجرایی تکنفره باشد یا اجرایی گروهی با حضور بازیگران متعدد؛ و درنهایت هدف از بهرویصحنهبردن آن اجرا، فروختن بلیتهای گران باشد که با نرخهایی مانند 150، 250 یا 300هزارتومان هستند که تنها به بُعد مادی اثر فکر کنند و مثلاً پول دربیاورند، اینجاست که ما بهعنوان تولیدکنندگان آثار نمایشی باید احساس خطر کنیم که نمایش از مسئولیت و رسالت اصلیاش که رساندن پیامی خاص است دوره شده و وارد جنبه تجاری و مافیایی میشود».
پایینآمدن سطح سلیقه مخاطبان تئاتر
این کارگردان باسابقه نمایش باابرازتأسفازاینکه امروز نمایش ایران درحالحرکت بهسمت تجاریشدن و مافیاییشدن است، گفت: «اگر هنرمندان نجنبند و مسئولین فرهنگی بیدار نشوند، سلیقه مخاطب بسیارپایین خواهد آمد، نمایش به ابتذال کشیده میشود و آنوقت است که دیگر کارکردن برای ارتقای سطح فرهنگی این جامعه، بیمعنا خواهد شد؛ زیرا دراینمسیر، سلیقه تماشاگر بهسمت موضوعات سطحی منحرف شده است». وی درپایان باتأکیدبراینکه هرگز در حوزه نگاه به مسائل نمایش در ایران ناامید و بدبین نبوده و نیست، افزود: «اگر نسبت به مسائل و موضوعات نمایش ایران، ناامید و بدبین باشم، هرگز کار نمیکنم و باید بگویم تازمانیکه درحالکارکردن هستم یا هنرمندان مستقلی که در خط فکری من درحالکارکردن بوده و بهدنبال جنبههای تجاری نمایش نمیروند و تازمانیکه این قشر از تولیدکنندگان آثار نمایشی درحالتولید اثر بوده، اجازه کار دارند و تاحدودی حمایت میشوند و بهعنوان یک جریان فکری در نمایش ایران درحالفعالیتاند، به آینده نمایش ایران امیدوار هستم؛ اما زمانیکه اینجریان ضعیف شود، آنوقت است که میتوان گفت دیگر آیندهای برای نمایش ایران وجود نخواهد داشت».
عکس: مائده اکبریان