حضور شبکههای اجتماعی در صحنه قدرت؛
جنگ لایکها
شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، اینستاگرام، توییتر و هر شبکه اجتماعی دیگری که نام ببرید دیگر فقط سیستم عصبی دنیای مدرن نیستند؛ آنها جایی هستند که ما تجارت میکنیم، جایی هستند که ما تاریخ را تعیین میکنیم؛ اما آنها همچنین به فضایی برای نبرد تبدیل شدهاند و در همهچیز، از مبارزات سیاسی گرفته تا جنگهای بازاریابی و عملیاتهای نظامی مورداستفاده قرار میگیرند. اگر جنگهای اول بشر با چوب و سنگ بود، جنگ مدرن یک میدان نبرد با فناوریهای پیشرفته است. دراینمیدان نبرد، رسانههای اجتماعی بهعنوان سلاحی شگفتانگیز- و مؤثر- ظاهر شدهاند؛ از قدرت سایبری روسیه برای تأثیرگذاری بر روی انتخابات آمریکا تا استخدام آنلاین برای گروههای تروریستی. در سطح کوچکتر هم حتی مجموعهای از فعالان در شبکههای اجتماعی وجود دارند که با حسابهای جعلی اقدام به ایجاد ترس و تحریک به خشونت میکنند. دو نویسنده بهنامهای Peter W.Singer و Emerson T.Brooking ایننوع جنگ را «LikeWar» توصیف کردهاند. اصلاحی که اشاره به ویژگی و قدرت Like کردن در شبکههای مجازی اشاره دارد. آنها با انتشار کتابی با همین عنوان، توضیح دادهاند که چگونه پلتفرمهای اجتماعی به ابزارهای مهم و قدرتمندی برای تبلیغات تبدیل شدهاند. پیتر سینگر دررابطهبا شبکههای اجتماعی اینطور میگوید: شبکههای اجتماعی پیوسته روبهجلو حرکت میکنند. شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، اینستاگرام، توییتر و هر شبکه اجتماعی دیگری که نام ببرید دیگر فقط سیستم عصبی دنیای مدرن نیستند؛ آنها جایی هستند که ما تجارت میکنیم، جایی هستند که ما تاریخ را تعیین میکنیم؛ اما آنها همچنین به فضایی برای نبرد تبدیل شدهاند و در همهچیز، از مبارزات سیاسی گرفته تا جنگهای بازاریابی و عملیاتهای نظامی مورداستفاده قرار میگیرند. در تابستان سال ۲۰۱۴، زمانیکه داعش به شمال کشور عراق حمله کرد، حدود ۱۵۰۰ شبهنظامی داشت و وانتها و سلاحهایی دستدوم که از دیگر نظامیان دریافت کرده بود؛ اما آنها کار جدیدی انجام دادند و بهجای آنکه تهاجمهای خود به مناطق مختلف را مخفی نگهدارند، درمورد آن توییت کردند. آنها از هشتگ #AllEyesOnISIS برای تبلیغ خود استفاده کردند؛ درنتیجه حتی اگر تعداد خیلی زیادی نبودند اما توانستند ترس را گسترش دهند. درنتیجه توانستند تعداد زیادی جنگجو از سرتاسر دنیا جذب کنند. یک تغییر تاریخی عظیم دیگری که شاهد آن هستیم ایناستکه در مدتزمان بسیارکوتاهی، تعداد انگشتشماری از متخصصان فناوری، به قدرتمندترین چهرهها در سیاست و جنگ تبدیل شدهاند. اینمسئله فقط برای فیسبوک نیست. نام توییتر درواقع برگرفته از اصطلاحی برای فورانِ اطلاعاتِ کوتاه و کماهمیت است، بااینحال نتیجه انتخاباتها و جنگها را تعیین میکند. اینتعداد انگشتشمار متخصص فناوری، درمورد همهچیز تصمیم میگیرند. از اینکه کمپینهای سیاسیِ اشتباه اجازه فعالیت داشته باشند یا کمپین دیگری که نمیخواهند نتواند کار خود را در این شبکهها ادامه دهد. در متمم اول قانون اساسی ایالاتمتحده آمده است: «کنگره درخصوص رسمیتبخشیدن به یک دین، یا منع پیروی آزادانه از آن یا محدود ساختن آزادی بیان یا مطبوعات یا حق مردم برای برپایی اجتماعات آرام و دادخواهی از حکومت برای جبران خسارت، هیچ قانونی را وضع نمیکند». شما چندسال جلو میروید و میبینید شبکههای اجتماعی تمام گروهها را تحتتأثیر قرار میدهند. شبکههای اجتماعی تبدیل به یک مسابقه تسلیحاتی علیه دشمن شدهاند و با یک قانون نانوشته همان کاری را میکنند که قرار نبود انجام شود. آنها به میزانی رشد کردند که قدرت چانهزنی با دولت را دارند.
سرایت احساسات در رسانهها
رسانههای اجتماعی تأثیر تعیینکننده و عمیقی بر نسل جدید دارند. به نوجوانها و افرادیکه درحالرشد هستند نگاه کنید. پلتفرمی مانند اینستاگرام درحالحاضر مرکز زندگی اجتماعی در مدارس است! وقتی در اینستاگرام درباره موضوعی مانند قلدری صحبت میشود اصلاً مسئله کوچکی نیست؛ چون بعد از مدرسه افراد زیادی برای دیدن آن در محل حاضر میشوند. نمونه جدیتری هم وجود دارد که نشان میدهد رسانههای اجتماعی چطور بر روی نوجوانان و افراد مدرسهای تأثیر میگذارند. در شیکاگو حدود ۸۰ درصد از دعواهای مدرسه درحالحاضر بهدلیل نظراتی که افراد در شبکههای مجازی میگذارند ایجاد میشود. پسری بهنام Shaquon Thomas یک رپر و عضو یک باند محلی بود. باند رقیب، او را سهبار موردحمله قرار میدهد و او بلافاصله بعد از حمله، شروع به خواندن رپ و انتشار آن در شبکههای اجتماعی کرد چون فکر میکرد که یک محتوای عالی برای ساختن برندشان است. یکهفته بعدازاین ماجرا، محله شاهد تیراندازی بود! چون کسی در نظرات آنلاین شبکه اجتماعی، توماس را مسخره کرده بود. ما میبینیم که چطور بحثوجدل در شبکههای مجازی میتواند به خشونتهای خیابانی ختم شود. نکته مهم آناستکه گاهی این خشونتها خود را کیلومترها دورتر از یک باند محلی نشان میدهند. همهی ما هدف این جنگها هستیم. ماکسانی هستیم که با کلیکهایمان تصمیم میگیریم که کدام گروه، برندهی ماجرا شوند. خیلیسریع «احساسات» میتوانند دعواهای مجازی را از کنترل خارج کنند. اینمسئله در شبکههای مجازی «سرایت عاطفی» نام دارد. خشم احساسی است که به سریعترین شکل ممکن تا دورترین نقطه جهان سرایت و گسترش پیدا میکند. سینگر میگوید تحقیقات او نشان داد که هر گروهی، با هر هدفی –تجارت خصوصی، کمپین سیاسی، ساختن یک سلبریتی و...- با پیروی از یک سری قوانین میتواند دراینجنگ پیروز شود؛ و این قانون دلیل شکوفایی برخی برندها و ازبینرفتن برندهای دیگر است. سینگر با افراد مختلفی مصاحبه کرده است، از مسئول استخدام افراد در گروههای افراطی تا تهیهکننده کارداشیانها. اینافراد بارها و بارها به این قانون اشاره میکردند: «قانونِ احساسات!» آنها میگفتند قویترین احساس برای تأثیرگذاری در شبکههای اجتماعی، خشم است. در سالهای اخیر، طراحان پلتفرمهای اجتماعی آنها را بهگونهای طراحی میکنند که اعتیادآور باشند. به چیزی بسیارساده مثل دکمه اعلان «notification» فکر کنید. دکمهای کوچک و قرمزرنگ که باید روی آن کلیک کنید تا از شرش خلاص شوید. هر بخش از طراحی پلتفرمهای اجتماعی کاملاً عمدیست. رنگ قرمز، ازنظر فیزیولوژیک افراد را برانگیخته میکند؛ درنتیجه شما میخواهید دکمههای قرمزرنگ را لمس کنید. اعلان به شما نمیگوید که درباره چیست و حتماً باید روی آن کلیک کنید. در فیسبوک ممکن است تولد یک آشنا باشد یا یک نظر طولانی راجع به متنتان. در گذشته مدیران پلتفرمهای اجتماعی میخواستند از تصمیمگیریهای سیاسی دور بمانند، اما بارها و بارها بهخاطر کاربران خشمگینشان که از آنها توقع عکسالعمل داشتند مجبور به مداخله سیاسی شدهاند. یک مسئلهای درمورد آینده شبکههای اجتماعی جدی و قطعیست؛ شرکتهای فناوری، در تلاش برای حل مشکلات خود، همیشه به فناوری جدید روی میآورند و سپس مجموعه جدیدی از مشکلات را بهوجود میآورند./ ایرنا