سخن مدیرمسئول
هوای آلوده و مرگ 20800نفر در سال
علیاکبر بهبهانی
سالهای زیادی را بهیاد میآورم که هوای راکد و آلودگی جهانی را بهعلت پارگی لایه ازون میدانستند و هزاران جوک و لطیفه برای آن گفته شد تا خوشبختانه ازون و پارگی آن از خاطرهها محو شد و کشورها بهموازات آن برای سالمسازی و حفظ محیط شهری و کمکردن گازهای گلخانهای به تکاپو افتادند و اقدامات مؤثری نیز ازسوی بسیاری از کشورها صورت گرفت که صدالبته چند کشور بزرگ و ازخودراضی با حذف مقدار کمی از گازهای گلخانهای تاحدی بهزعم خودشان، با دنیا همراهی کردند. پسازآن هر کشوری برای سالمسازی هوا درجهت رضایت شهروندان، به اقداماتی متوسل شد تا هوای آلوده، مردمشان را آزار ندهد؛ اما در کشور عزیز ما چه اقدامی برای سلامت مردم به عمل آمد؟ باید گفت تنها کاری که برای مردم ما صورت گرفته، ایجاد طرح ترافیک و تغییرات محدوده آن بهمانند زوج و فردشدن رانندگی در تهران و در محدوده طرح ترافیک بود و دیگر هیچ. تااینکه آنقدر هوای تهران و شهرستانهای ایران آلوده شده که براساس آمار ارائهشده در سال 1400 حدود 20800نفر از شهروندان کشور بهعلت هوای آلوده محیطزیست، جان باختهاند. این آمار درمقایسهبا 95درصد مردم دنیا بسیار بالا بوده و سزاوار نیست جان مردم بدینصورت گرفته شود. وقتی در کشور عزیز ما سالیانه بیش از یکونیممیلیون خودرو در کارخانههای وطنی ساخته شده و نمره میشود که این خودروها با استانداردهای جهانی برابری نمیکند و حتی در تمام این سالها ارادهای برای بهینهسازی این محصولات نمیشود، باید سازندگان را به تفکر بیشتر وادار کند؛ ازجمله تغییر سیستم سوخت آنها که با بنزینهای نامرغوب همراه است و هیچگاه ارادهای برای هیبریدیسازی آنها معمول نمیشود. یا اینکه وسایلنقلیه عمومی و سرویسهای ادارات، اغلب توسط خودروهایی صورت میگیرد که از عمر مفیدشان دههاسال گذشته است یا مشاغلی دودزا که با دستگاههای برش سروکار دارند در خیابانها و اغلب در مرکز شهرها، از صبحگاهان تا پاسیازشب، به آلودهسازی هوای شهرها اشتغال دارند و بازهم هیچ ارادهای برای انتقال آنان به خارج از شهرها صورت نمیگیرد و بالاخره زندگی ماشینی که هموطنان ما را بدجوری عادت داده است. بهطور مثال؛ در تهران پایتخت، وجود بیش از ششمیلیون خودرو که دائماً درحال آمدورفت هستند و مردمی که بههیچوجه عادت به استفاده از وسایلنقلیه عمومی ندارند و به خودشان برای خرید یک کالای جزئی، زحمت نمیدهند که یک یا دوکیلومتر پیادهروی کنند و در خیابانها جولان ندهند، مشکلساز شده است و اگر این افراد مجموع سربها و اکسیدکربنی را که به خورد خلقالله میدهند محاسبه کنند و دریابند که چه مضاری دارد، شاید هرگز تابدینحد تنبلی و تنآسایی نکنند. اگر مردم این ملاحظات را صورت دهند، هیچگاه 20هزارنفر در سال بهعلت مسمومیت هوا، جان شیرین خود را از دست نمیدادند. لازمبهذکراست؛ تا چندسالپیش، بیشترین آمار مرگومیر در کشور ما، ناشی از تصادفات جادهای بود که علت اصلی آن عدم ایمنی خودروهای وطنی بوده که خوشبختانه بهمرور ایمنی محصولات داخلی بیشتر و بهتر شده است و درنتیجه در دوسالاخیر، فوت ناشی از تصادفات از 22هزار مورد در سال به 17 تا 18هزار مورد رسیده است که جای شکرش باقیست. درنهایت تولیدات وسایل گرمایشی و سرمایشی باید بهبود پیدا کند و کارخانههای وطنی نیز از سوخت مازوت استفاده نکنند که این مورد با افزایش تولید گاز از منابع سرشار گازی کشور؛ درحالیکه در جهان دومین کشور دارای ذخایر گازی هستیم نیز میتواند به هوای کشور سلامت بیشتری ببخشد. با آرزوی تحقق تمامی موارد گفتهشده بالا و داشتن روزهای سالم و نبود رنگهای قرمز و نارنجی در شهرهای کشورمان درجهت معرفی میزان شاخص آلودگی هوا. در پایان براساس آمارهای غیررسمی، بعضی از نقاط کشورمان در سال 1400 فقط 80 روز هوای سالم داشتهاند و بقیه روزها در هوای آلوده زیست کردهاند که ادامه این وضعیت، شمار مردگان 20هزارنفر در سال را به 25 تا 30هزارنفر در سال افزایش خواهد داد که یک تراژدی خطرناک خواهد بود.