کیسینجر؛ مردی برای تمام فصول
میراثی برای قرن بیستویکم!
27 می، زادروز هنری کیسینجر، دیپلمات کهنهکار آمریکاییست؛ چهرهای عملگرا که در طول دوران فعالیتش تلاش داشت تا میان آنچه مطلوب است و آنچه امکانپذیر، توازن برقرار کند. به گزارش اقتصادنیوز ، حال نشریه نشنال اینترست به بهانه صدسالگی این چهره نامآشنای آمریکا در میدان دیپلماسی و استراتژیست با تجربه جنگ سرد یادداشتی تحت عنوان«صد سالگی کیسینجر؛ میراث و آموزههایش برای آمریکا» را منتشر کرده که در ادامه بدان پرداخته شده است. هنری کیسینجر 27 می، تولد صدمین سالگیاش را در میانه پیامدهایی حاصل از رقابت میان دو دنیای دیپلماسی و ایدهها جشن میگیرد. بهگزارش اکوایران؛ کیسینجر در سال 1963 با فرار از دست آلمان تحت رهبری نازیها بهعنوان نوجوانی اهل کتاب و بدون آن که چشماندازی داشته باشد، وارد آمریکا شد. سیسال بعد، او ابتدا در قامت مشاور امنیت ملی و سپس به عنوان وزیر امور خارجه برجسته دو رئیسجمهوری آمریکا؛ یعنی ریچارد نیکسون و جرالد فورد، سیاست خارجی این کشور را رهبری کرد و در سال 1973 برنده جایزه صلح نوبل را به خود اختصاص داد. کیسینجر در چهارسالی که بهعنوان وزیر امورخارجه فعالیت داشت، توانست به بحث برانگیزترین جنگ آمریکا پایان دهد، چین را از روسیه جدا کرده و مرزهای چند ملت و دولت را تغییر بدهد. کتابهای او حاوی تحقیقات و استدلالهاییست قوی و در لیست پرفروشترینها قرار دارد، نوشتههایی که توجه رهبران و متفکران سراسر جهان را به خود جلب کرده است؛ تاجاییکه دههاسال بعد از آنکه کیسینجر از فعالیتهای اجرایی فاصله گرفته، بازهم مدیران اجرایی، نامزدهای ریاستجمهوری و مشاوران رسانهای همچنان در باب مسائل مختلف با او رایزنی میکنند.
ناجی مردم خسته از جنگ
مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل بهریاست جان هامر؛ چهرهای میهنپرست و درعینحال روشنفکر به افتخار کیسینجر میهمانی را تعریف کرد تا به این بهانه دستاوردهای این دیپلمات برجسته آمریکایی را جشن بگیرد. هامر با مرور تاریخ و نقش کیسینجر مراسم را آغاز کرد. جنگ ویتنام در جریان بود، با نزدیک شدن به دوره انتخابات ریاست جمهوری، نبرد در ویتنام نیز درگیر بنبست شد. آن سال با حمله نظامیان ویتنام شمالی کلید خورد، حملهای که ایالاتمتحده ناامیدانه بدان پایان داد. سپتامبر، نهادی تحتعنوان ویت کنگ (یا جبهه رهاییبخش ملی نام سازمان سیاسی و چریکی کمونیست بود که در جریان جنگ ویتنام در ویتنام جنوبی و کامبوج در برابر ارتش آمریکا و دولت ویتنام جنوبی مدت طولانی جنگید) وجود نداشت. ارتش ویتنام شمالی روزبهروز در حوزههای مختلف گسترش مییافت و به تجهیزاتی چون تانک، هواپیما و موشکهای ضدهوایی متعلق به شوروی مجهز شده بود. تامادامیکه اتحادیه جماهیر شوروی همصدا با چین از ویتنام شمالی دفاع میکردند، ایالات متحده قار به شکست این جبهه نبود. بنبست مشهود بود و همین مسئله موجب ایجاد شکافهای عمیق در آمریکا شد. گروهی منتقد جنگ بودند و گروهی دیگر حامی آن. در تلویزیون، آمریکاییها خرابههای درحال سوختن در سایگون و سوزاندن کارتهای پیشنویس در سیاتل را با چشم میدیدند. آنها از جنگ خسته بودند. این کیسینجر بود که مذاکرات برای صلح را رهبری کرد. بله، ویتنام جنوبی در سال 1975 از هم فروپاشید.
ماحصل دکترین تنشزدایی کیسینجر
سیاست موسوم به تنش زدایی با اتحادیه جماهیر شوروی را مدیون کیسینجر هستیم. برای اولین بار ایالاتمتحده و اتحادیه جماهیر شوروی به توافق رسیدند تا رقابت تسلیحات هستهای را بهمیزان قابلتوجهی کاهش دهند. همین مقوله موجب جلوگیری از چندین درگیری منطقهای و وقوع جنگ هستهای شد هرچند جان هزاراننفر را در آسیای جنوب شرقی، جنوب آفریقا، در میان جزایر اقیانوس آرام و همه سرزمینهایی که چریکهای کمونیست با دولتهای جانشین قدرتهای استعماری محلی در نبرد بودند را گرفت. دولت نیکسون برای تقویت موقعیت آمریکا در آسیا، نزدیکی دیپلماتیک با سرزمین اصلی چین را در اولویت قرار داد؛ جایی که ایالاتمتحده از سال 1949، زمانیکه کمونیستها کنترل این جغرافیا را در دست گرفتند، از آن فاصله گرفته بود. نیکسون برای مهروموم کردن رابطه جدید در فوریه 1972 سفری به چین داشت.
دیپلماسی شاتلی به سبک کیسینجر
پس از 6 اکتبر 1973، مقامهای اسرائیلی با کیسینجر تماس گرفته و گفتند که خود را برای مقابله با یک حمله تهاجمی آماده میکنند. در آن بازه زمانی ارتش سوریه در شمال سرزمینهای اشغالی مستقر بود و نظامیان مصری به صحرای سینا حمله کردند. به اصطلاح چهارمین جنگ اعراب و اسرائیل آغاز شده بود. نیکسون، کیسینجر را برای مذاکره با اسرائیل، مصر و سوریه فرستاد تا شاید دیپلماسی شاتلی به سبک کیسینجر نتیجهبخش باشد. در پایان توافقی جدید و در عین حال پایدار محقق شد. اینها همه در خدمت منافع آمریکا بود چرا که چرخه حملات را متوقف، تحریم کشورهای عربی صادر کننده نفت را به حالت تعلیق درآورد و زمینه را برای تحقق معاهده صلح میان اسرائیل و مصر فراهم کرد. کیسینجر تنها برنده جایزه صلح نوبل بود که توانست صلح در خاورمیانه را برای بازه زمانی بیشتری تضمین کند. چنین دستاوردهایی موجب شد تا او به یک دیپلمات برجسته در تاریخ تبدیل شود. شدت و دامنه این ابتکار عمل های دیپلماتیک و موفقیت شان، مصداق مشابهی در تاریخ آمریکا ندارد.
آمریکا بدون کیسینجر
کیسینجر با توسل به شگردهای دیپلماتیک خود، نقشش را در قرن بیستم برجسته تر کرد. متاسفانه جو سیاسی حاکم مانع از ظهور رهبرانی چون کیسینجر شده، کتاب این دیپلمات پیشروی آمریکایی در باب «رهبری»، اهمیت ایجاد اجماع در باب مسائل اصلی را نشان میدهد. یک رهبر سیاسی نمی تواند با توئیت و پست کردن متنی در فیس بوک دیدگاه خود را مطرح کرده و نقش دولتمرد را برای خود تعریف نماید. به باور کیسینجر رهبران با مطالعه محتاطانه تاریخ ساخته میشوند. همه دموکراسیها از یک بیماری رنج میبرند، یک طبقه سیاسی از منظر فکری فقیر طبیعتاً بیش از همه به نظرسنجیها و شبکههای اجتماعی توجه و وسواس دارد تا چشمانداز جامعهاش؛ اما این مشکلیست که حتی متفکران در کوتاه مدت باید آن را لحاظ کنند؛ اینکه چگونه آمریکا میتواند بدون رهبران دارای تئوری قوی و عملگرا به سان کیسینجر، رهبری جهان را عهدهدار باشد؟