1. خلق نزدیکترین صدا به صدای انسان
«ویولن» ازاینجهت مهم است که بیشترین شبیهسازی از صوتهای انسانی را ارائه میدهد؛ از شوخ و شاد گرفته تا خشک و عصبانی، طیفی از اصوات موسیقایی را پوشش میدهد که شبیه به نحوه کنترل صدای خوانندههاست. درواقع، تصور میشود که سازسازانِ بزرگ ایتالیایی قرن هفدهم همچون «آنتونیو استرادیواری» و «جوزپه گوارنری» بهطورخاص ویولنهایی را برای صداسازی و تکمیل صدای سوپرانوی خوانندگان میساختند. علاوهبراین؛ چندین قطعه آوازی وجود دارد که تنظیمهای «ویولن» معروفی دارند: Estrellita از «یاشا هایفتز» که توسط «مانوئل پونسه» کاور شد؛ یا اجرای «مدیتیشن» که از اپرای «تائیس» اثر «ژول ماسنه» وام گرفته است.
2. تأثیرگذاری در اجراهای ارکستری
برخلاف سایر سازها؛ «ویولن» برجستهترین ساز در یک ارکستر سمفونیک؛ و دارای دو بخش اصلیِ اول و دوم است؛ که اولین بخش «ویولن» در ارکسترها، معمولاً ملودی اثر و بالاترین خط بخش زهی را مینوازد و دومین بخش «ویولن»، نقش حمایتی دارند تا به ویولنهای بخش اول (یا سایر بخشهای زهی)؛ هم در قالب هارمونی و هم ریتم کمک کنند. اگرچه چندین ساز بادی و برنجیِ دیگر نیز دارای بخشهای اول و دوم هستند؛ اما ویولنها بیشترین بخشها را در چیدمان ارکسترها بهخود اختصاص میدهند و اثربخشیِ رپرتوار ارکستر را برجسته میسازند.
3. برجستهسازِ حضور کنسرتمستر
در کنار رهبر ارکستر، کنسرتمستر که نوازنده اولِ «ویولن» است، مسئول تنظیم عملکرد تمام اعضای ارکستر بوده و روی اولین صندلیِ ارکستر، در کنار رهبر اجرا مینشیند. وی مسئول کوککردن ارکستر قبل از اجرا، نواختن تکنوازی «ویولن» در قطعات است و پابهپای رهبر اجرا، در گروه خدمت میکند. ازآنجاکه این موقعیت، تنها به بهترین «ویولننواز» در ارکستر اعطا میشود، اهمیت «ویولن» در محیط ارکستر نمایانتر میشود. همچنین چون ارکسترهای حرفهایِ تماموقت، با رهبران مختلف طی چرخه اجرا همراهی میکنند، ارکسترها باید درایناجراها خود را با رهبران مختلف تطبیق دهند؛ بهاینترتیب، کنسرتمستر حس ثبات و رهبریِ ثابت را برای ارکستر فراهم میکند.
4. گستردگی آثار طی قرون و اعصار
در کنار پیانو، «ویولن» یکی از بزرگترین رپرتوارهای تکنوازی را دارد که ویژه آن خلق و نوشته شده؛ از کنسرتو گرفته تا سونات و قطعات فاخر. ازآنجاکه آهنگسازان جذب مهارت و پویاییِ نوازندگان «ویولن» و اصوات آن میشدند، مشتاق بودند تا آثار جدیدی برای این ساز بنویسند؛ زیرا قابلیتهای فنی آن طی عصر «باروک» تا «رمانتیک» روبهگسترش داشت. وجود بیش از ۵۰ کنسرتویِ بزرگ خلقشده و تعداد بیشماری سونات، عاملی بوده تا هیچ ویولنیستی هرگز خسته نشود. برخی از برجستهترین آثاری که برای «ویولن» نوشته شدهاند؛ شامل شش سونات و پارتیتا «یوهان سباستیان باخ»، کنسرتوهای «موتزارت»، کنسرتوی «مندلسون»، کنسرتوی «چایکوفسکی» و کنسرتوی «سیبلیوس» است.
5. ویژگیهای مثبت قابلیت حمل
اگرچه «اندازه» و «ابعاد» یک ساز، هنگام بحث درباره اهمیت آلات موسیقی، بیربط است؛ اما قابلیت حمل «ویولن»، تأثیر بسیار بر اهمیت آن در توسعه این هنر داشته است. قابلحملبودن، به «ویولن» این امکان را داده که نفوذ حداکثری را در قلمرو موسیقی بهواسطه دردسترسبودن و همچنین تأثیر آن بر زندگی روزمره نوازنده را گسترش دهد. درواقع، قابلحملبودن «ویولن»، به نوازندگانش این امکان را داده که «ویولن» خود را به هرجایی برای اجرا و تمرین ببرند؛ چه در یک سالن کنسرت معروف و چه در یک پارک محلی. پیانیستها عمدتاً باید خود را فوراً با پیانوی حاضر در سالن کنسرت، تطبیق دهند؛ اما نوازندگان «ویولن» این امکان را دارند که ساز خویش را در تمام جلسات تمرین و اجرا همراه داشته باشند.
6. پای ثابت حراجیها
ویولنها سازهایی مهماند؛ چراکه ساخت آنها، از سابقه تاریخیِ قابلتوجهی برخوردار است. چند سازساز مشهور مانند «استرادیواری» و «گوارنری» (از کرمونای ایتالیا)، ویلنهایی با بالاترین کیفیت ساختند که بهترین ویولنیستهای امروزی همچنان دنبالشان هستند. این سازها میلیونهادلار ارزش دارند و توسط بنیادها و نهادهای موسیقی، به نوازندگان چیرهدست قرض داده میشوند و در حراجیهای معتبر نظیرِ Tarisio یا Sotheby’s معامله میشوند؛ مثلاً «لیدی بلانت» که در سال ۱۷۲۱ توسط «استرادیواریوس» ساخته و در سال ۲۰۱۱ بهقیمت ۱۵٫۹میلیوندلار در یک حراجی فروخته شد، قبلاً در دستان ویولنیستهای مشهور؛ «ایتساک پِرلمان» و «یِهودی منوهین» قرار گرفته بود.
7. تداوم سازسازی بهروش سنتی
درحالیکه سازهای ساختهشده توسط سازندگان بزرگ ایتالیایی قرن هفدهم، بهدلیل تغییر در کیفیت چوب، تکرارشدنی نیستند، هنر ویولنسازی همچنان بهروال سنن قرون گذشته ادامه دارد. سازندگان معاصر «ویولن»، از تمام نقاط جهان وجود دارند و سازها و آرشههای ساخت آنها اغلب بهقیمت بیش از ۵۰هزاردلار فروخته؛ یا در نمایشگاههای جهانیِ «ویولن» بهنمایش گذاشته میشوند. علاوهبراین؛ ویولنسازها گاه کوارتتی منطبق ابداع؛ و دو «ویولن»، یک «ویولا» و یک «ویولنسل» با تونالیته مشابه ایجاد میکنند تا یک کوارتت با صدایی یکپارچه ارائه شود. از سازندگان مشهور و زنده «ویولن» باید به «کریستف لاندون»، «دانیله تونارلی» و شرکت سازسازیِ «دابلیو.ای هیلز و پسران» اشاره کرد.
8. بهبودِ نوازندگیِ فیدِل
اگرچه «ویولن» بهخاطر طیف گستردهای از رپرتوار خود در ژانر موسیقی کلاسیک مشهور است، نقش عمدهای نیز در نوازندگی «فیدِل» ایفا کرده است؛ سازی زهی آرشهای و بسیار مشابه «ویولن» که بر روی تغییرات سریع نت تمرکز دارد. ایندرحالیستکه نوازندگیِ کلاسیک «ویولن»، معمولاً با نتهای پایدارتر، عبارات طولانیتر و ویبراتو مشخص میشود. نوازندگان «فیدِل»، برخلاف نوازندگان «ویولن» کلاسیک (که به اصول وفادارند)، به صلاحدید، بداهههایی برای جذابیت کار ارائه میدهند. آهنگهای معروفی دراینزمینه خلق شدهاند؛ ازجمله Swallowtail Jig، Amazing Grace و The Devil Went و …
9. پابهپای موسیقی معاصر
«ویولن» بر توسعه موسیقی مدرن هم اثرگذار بوده است؛ آنهم درهمراهیبا ژانرهای راک، پاپ و جز؛ مثلاً ترکهای A Thousand Years از «کریستینا پری» و I See Fire از «اد شیرن» را با تکنوازیهای برجسته ویولنشان میتوان متمایز نامید. علاوهبراین؛ «ویولن» ژانر موسیقی معاصر خود را نیز ایجاد کرده که نمونه آن، ظهور «لیندزی استرلینگ» و قطعات معاصرش برای «ویولن» است: Crystallize و Roundtable Rival، از محبوبترین آثاری هستند که تکنوازی «ویولن» را بهنمایش میگذارند. تعداد ویولنیستهایی که وارد برنامههای استعدادیابی موسیقی میشوند و رکوردهای جهانی را بهعنوان یکی از سریعترین ویولنیستهای تمام دوران شکستهاند نیز افزایش یافته است.
10. نفوذ در دل جامعه و ادبیات
«ویولن»، خارج از مرزهای موسیقی نیز تأثیر زیادی بر جهان گذاشته است. «ویولن» یکی از مطرحترین سازهاست و اغلب بهعنوان نماد اشرافیت بهتصویر کشیده میشود؛ مثلاً در «ژاپن»، عموماً افرادی را که «ویولن» مینوازند، افرادی با کلاس بالا میدانند؛ درحالیکه یادگیری پیانو را برای همه افراد از هر طبقه اجتماعی ممکن میدانند. «ویولن»، در ادبیات و شعر نیز نفوذ کرده است؛ مثلاً «لئو تولستوی» (نویسنده «جنگ و صلح») رمانی باعنوان «سونات کرویستر» دارد که عنوانش را از «سونات کرویستر» اثر «بتهوون» برای «ویولن» گرفته است.