سخن مدیرمسئول
آب جیرهبندی شد
علیاکبر بهبهانی
از دههاسالپیش، کارشناسان محیطزیست هشدار میدادند که بهزودی آب در کشور جیرهبندی خواهد شد و متأسفانه هیچ گوشی این ندا را نشنید و پنداری همه بهنوعی دچار ناشنوایی شدند که پیشبینی بیآبی را هرگز درست نمیپنداشتند و آنقدر بیمبالاتی کردند تا بلای بیآبی نازل گردید. باید گفت که عاقبت رسید بلایی که قرار بود در آینده روی بدهد! اما در این بحران چه کسانی مسئول هستند؟ آیا باید از زمین شاکی باشیم یا از زمان که اگر منصفانه پاسخگو باشیم، همه مردم و همه مسئولین مقصران وضعیت موجود بوده و خواهند بود. کارشناسان هشدار دادند که آب را هدر ندهیم؛ اما نشنیدیم و عمل نکردیم. هشدار دادند که سفرههای آبی درون زمین، رو به خالی شدن است؛ اما به آن اعتنا نکردیم و تا توانستیم چاه و قنات حفر کردیم. تا توانستیم آب را هدر دادیم. ساعتهای متمادی شیرهای آب را باز کردیم و ماشینهایمان را شستیم. استخرها را پر آب کرده و در آن شنا کردیم. از همه اینها گذشته، آب مشروب و تصفیهشده را برای شستن مصرف کردیم و هر چه کارشناسان گفتند که در آینده کشورمان دچار کمآبی که نه دچار بیآبی خواهد شد، این حرف و سخن هشدارگونه کارشناسان را مغرضانه دانستیم و آنرا خالی از حقیقت خواندیم. خلاصه آنچه را که نباید میکردیم، انجام دادیم تا به این ماه و سال رسیدیم که اعلام شد، کشور دچار کمآبی شده و سیستم قطع ساعتی آب اعمال میگردد. باشد که در موقعیت قطع آب قرار بگیریم تا باورمان شود که کمآب هستیم و لذا عامل اصلی این وضعیت نهتنها مسئولین و برنامهریزان هستند؛ بلکه ما مردم در ردیف اوّل خطاکاران وضعیت موجود قرار داریم و اما دولتمردان و مسئولین کشور که تا توانستند، درون کشور مبادرت به ایجاد سدهایی همچون سد گتوند، کردند نیز همینطور. این سدها نهتنها به کشاورزی کمک نکرد، بلکه جلگه و سبزهها و باغات را به کویر تبدیل کردند تا کارشناسان اینبار بگویند که بسیاری از سدهای ساختهشده، عامل مهمی برای بیابانزایی شدهاند؛ یعنی اینکه بهجای بیابانزدایی و تبدیل زمینهای بایر به باغ و بوستان، باغها را بیابان کردند و تا توانستند اطراف شهرهای تقریباً خشک کشور، مراکز صنعتی و کارخانههای پرآب مصرفکنی تأسیس کردند تا شهرها را دچار بیآبی کنند. با طرح تأمین خانههای مسکن مهر بهنام طرح ابتکاری در خارج از شهرها، بیابانها را مسکونی کردند؛ بدون تفکر به اینکه چگونه آب و برق به این خانهها داده خواهد شد. درنتیجه آنقدر خانه ساختند تا بعدها بفهمند که این طرح دردی از درد بیخانمانها را دوا نخواهد کرد؛ گواینکه مرتباً میگویند خشکسالی داریم یا اینکه 21درصد از نرمال بارشها عقب هستیم؛ اما در مقابل همیشه دربرابر بارشها ناتوان و درمانده تنها نظارهگر هستیم تا سیلاب جاری شود و به مزارع و خانهها آسیب بزند و بر شمار آوارگان کشور بیفزایند. در استان اصفهان که میانگین بارش آن کمتر از متوسط بارانهای کشور است، کارخانههای عظیم فولادسازی و ذوبآهن و دهها تأسیسات آبخور و پرمصرف را بنا کردند تا بهعلت مصرف زیاد آب در این کارخانهها، شرایط اصفهان از کمآبی تبدیل به بیآبی شود؛ یعنی در اصفهان کشاورزی را نابود کردیم، بیش از سهدهه است که مدام، از انرژی خورشیدی سخن گفته میشود و بارها میگویند که میتوان از انرژی گاز برای حرکت چرخهای صنعت کشور استفاده کرد؛ اما هنوز این سخنان از قوه به فعل درنیامده است. مدام میگویند که آب پشت صدها از نصف هم کمتر شده است؛ اما هیچ اقدام عملی صورت نمیگیرد. تهران به کرج کاملاً چسبیده است؛ یعنی آنقدر خانهسازی شده تا بهجای استفاده از بافتهای فرسوده شهرهای تهران و البرز بیابانهای فاصله تهران به کرج را خانهسازی کردهاند و همینطور فاصله البرز به قزوین را نیز از خانهسازی و ایجاد کارگاههای صنعتی انباشته کردهاند تا به امروز رسیده است که تهران، کرج، قزوین، کرمان، خوزستان و حتی کهگیلویهوبویراحمد، چهارمحالوبختیاری و اصفهان، بهشدت کمآب هستند. اگر اوضاع بدینمنوال پیش برود، در آینده نزدیک، در 10 تا 15 منطقه یا استان کشور، بهخاطر بیآبی مردم مجبورند، از این مناطق کوچ کنند که بهنظر کارشناسان محیطزیست، انرژی خورشیدی و لولهکشی گاز به کارخانههای صنعتی میتواند، مصرف آب را در آن مناطق به حداقل برساند.