• شماره 2883 -
  • 1402 يکشنبه 26 شهريور

آیا «بزهکاری» انتخاب نوجوانان است؟

منوچهر قاسمی

شناسایی شخصیت اطفال و نوجوانان خطاکار یا بزهکار و پی‌بردن به علل ارتکاب جرم، از مهم‌ترین موارد قابل‌توجه در شناخت کودکان‌ونوجوانان است. البته از مفهوم شخصیت برداشت‌های متفاوتی وجود دارد که نشان می‌دهد شخصیت مجموعه سازمان‌یافته واحدی متشکل از خصوصیات نسبتاً ثابت و مداوم است که یک فرد را از افراد دیگر متمایز می‌سازد ولی در مطالعه وضعیت کودک از زمانی‌که در رحم مادر زندگی می‌کند، تحت‌تأثیر محیط داخلی یا شرایط زندگی رحمی قرار دارد. رشد و نمو جنین و ادامه حیات آن منوط به شرایط مناسب بدن مادر و جذب مواد غذایی از مادر است؛ پس اگر مادر مبتلا به برخی بیماری‌ها باشد یا از فقر غذایی و سوءتغذیه شدید رنج ببرد جنین نیز از آن متأثر می‌شود. پس‌ازتولد محیط خانواده مهم‌ترین عامل مؤثر در تکوین و تحول شخصیت کودک است. اگر محیط خانواده سالم و مناسب باشد در کودک اعتمادبه‌نفس و مهر و محبت و قدرت پذیرش مسئولیت و نیز همسازی، انطباق و سرانجام شخصیت سالم به‌وجود می‌آید. برعکس در خانواده ناسالم رشد طبیعی شخصیت کودک کند صورت می‌گیرد و او را آماده بزهکاری می‌سازد. مهر و محبت پدرومادر و ثبات و امنیت و آرامش محیط خانواده عوامل مهمی در تکامل شخصیت کودک به‌شمار می‌آیند که می‌تواند مهم‌ترین عامل بنیان‌گذار شخصیت سالم باشد و برعکس ناسازگاری، کشمکش و نزاع خانوادگی امنیت‌خاطر را از کودک سلب می‌کند و با اختلال در رشد و تکامل طبیعی کودک او را به‌طرف رفتارهای نابهنجار سوق می‌دهد. ناسازگاری پدرومادر و جدایی آن‌ها وضع اجتماعی و اقتصادی خانواده و عدم گرایش‌های مذهبی و معیارهای اخلاقی والدین اثر عمیق در شخصیت کودک گذاشته و در بزهکاری او در آینده نقش مهمی دارد. هرچند کودک باید مورد مهر و محبت پدرومادر قرار گیرد اما درعین‌حال مهر و محبت و نوازش بیش‌ازاندازه نیز کودک را ناسالم بار می‌آورد. کودکی که بیش‌ازاندازه موردتوجه والدین باشد لوس بار آمده و نمی‌تواند اعتمادبه‌نفس کافی داشته باشد؛ کودکی که اعتمادبه‌نفس ندارد توانایی مقابله با مشکلات زندگی و تضادها و محرومیت‌ها را نخواهد داشت و ازاین‌رو قادر به پذیرش مسئولیت‌های اجتماعی نخواهد بود. همان‌طورکه حمایت بیش‌ازاندازه کودک را خودخواه، ترسو، خجالتی و بی‌تفاوت جلوه‌گر می‌سازد طرد کودک و بی‌مهری نسبت به او توسط والدین نیز مانع رشد سالم و مناسب شخصیت کودک می‌شود. هرچند شخصیت کودک از زمان تولد تحت‌تأثیر رفتار پدرومادر و دیگر اعضای خانواده قرار می‌گیرد درواقع پایه‌های شخصیت در خانواده گذاشته می‌شود. دراین‌میان عوامل دیگری نیز مانند رفتار همسایه‌ها، دوستان کودک، محیط مدرسه و آموزشی در شخصیت کودک اثر می‌گذارند. کودکان در مدرسه یاد می‌گیرند که چگونه رفتار اجتماعی داشته باشند و نقش خود را در اجتماع ایفا کنند. آن‌ها می‌آموزند که در چه محدوده‌ای بیندیشند، حس همکاری داشته باشند و با دیگران همسازی کنند. فرهنگ جامعه نیز بر شخصیت فرد تأثیر می‌گذارد و پس از مرحله کودکی و نوجوانی در مسیر جریان‌های فرهنگی قرار می‌گیرد. باتوجه‌به موارد ذکرشده در بررسی علل بزهکاری اطفال و نوجوانان عوامل موردنظر در دو گروه قرار می‌گیرند:
گروه اول مربوط به شخص بزهکار و دیگری علل مربوط به جامعه، فرهنگ، تعلیم‌وتربیت که خارج از اراده کودک است. در دسته ‌اول عوامل انسانی و روانی اعم از ساختمان بدن، طرز کار غدد داخلی، ناراحتی‌های روانی، بیماری‌های جسمی، عفونی و مغزی، وراثت و عوامل ذاتی و غیر‌ارثی و اختلال روانی مؤثر است.
در گروه دوم که خارج از وجود فرد است مانند آثار حاصل از محیط خانوادگی، وضع اجتماعی و اقتصادی و ... مطرح می‌شود. دراین‌میان عواملی هم وجود دارند که از زمان انعقاد نطفه تا زمان تولد روی جنین تأثیر می‌گذارند که در شخصیت طفل اثرگذار هستند و البته وضعیت مادر هم در گروه دوم قرار می‌گیرد که دراین‌حالت موقعیت مادر بسیارمهم است چون پیشرفت‌های طبی مشخص کرده که سن برای زایمان مهم‌ترین زمان است و برای زنان از 23‌سالگی تا 29‌سالگی‌ست و البته کمتر از سن 20سالگی و بیش از 35‌سالگی مشکلات بسیاری به‌وجود می‌آورد و فرزندان اکثراً نواقصی خواهند داشت مانند عقب‌ماندگی ذهنی. باید توجه نمود که سوءتغذیه مادر و کمبود کلسیم در حالت جسمی جنین تأثیر مستقیم دارد. تأثیر داروهای شیمیایی که از مادر به جنین منتقل می‌شود عامل مهم دیگری‌ست و البته مصرف الکل و مواد مخدر که در ایام بارداری مصرف شود برای جنین بسیار مضر است و سرانجام بیماری‌های مادر در دوران بارداری ازقبیل دیسکری، سرخک، آبله و سفلیس که در نوزاد اثرگذار است معمولاً حدود شش تا هشت‌هفته ظاهر می‌شود. یکی از مهم‌ترین عوامل بزهکاری کودکان‌ونوجوانان، ازهم‌گسیختگی در خانواده است. اصولاً بچه‌هایی که در خانه‌های ناآرام و پرتلاطم زنگی می‌کنند دچار مشکلات فراوانی نیز هستند. گاهی کودک‌آزاری عامل تشدید و تشویق کودک به رفتارهای نابهنجار می‌شود. عده‌ای از جامعه‌شناسان براین‌باورندکه کودکان قربانیان شرایط هستند و خود در انتخاب عمل بزهکارانه نقشی ندارند. طبق گزارش کانون اصلاح و تربیت سازمان زندان مشهد که در سال 1361 منتشر گردید، 62‌درصد افراد موجود در کانون، والدینشان با یکدیگر ناسازگاری داشته‌اند. این‌امر بیانگر ارتباط نادرست خانوادگی‌ست که می‌تواند منجر به بزه‌کاری در نوجوانان گردد. همچنین تحقیقات نشان می‌دهد نوجوانانی‌که به‌هردلیل ترک‌تحصیل کرده‌اند، بیش از هم‌سن‌وسال‌های خود درمواجهه‌با آسیب و کج‌روی قرار دارند. لازم‌به‌توضیح است که درحال‌حاضر به‌دلیل مشکلات اقتصادی خود فضای مدرسه هم می‌تواند عامل رفتار بزه باشد. مثلاً تصور کنید نوجوانی به‌دلایل مختلف پدر یا مادرش شغل خود را از دست می‌دهند. طبیعتاً او نمی‌تواند مثل هم‌سن‌وسال‌های خود از امکانات برخوردار باشد. همین‌مسئله یعنی وجود تفاوت‌ها و عدم‌توجیه آن در ذهن کودک‌ونوجوان عامل ارتکاب به جرم خواهد بود. جدول زیر وضعیت خانوادگی جوانان بزهکار را در کانون‌های اصلاح‌و‌تربیت نشان می‌دهد:
فوت والدین: ۱۵ تا 23.07درصد
طلاق: 10 تا 15.38درصد
ازدواج مجدد: 11 تا 16.92درصد
اعتیاد والدین: 15 تا 23.07درصد
ناسازگاری والدین: ۳۵ تا 53.15درصد
عدم محبت: 25 تا 38.47درصد
طبق آمار بالا؛ اگر خانواده مرکز مناسبی در شناخت و پذیرش کودک باشد بسیاری از مشکلات حل خواهد شد؛ اما این‌روزها فضای خانواده‌ها ملتهب و ناآرام است که باید برای ایجاد آرامش آن اقدامات اساسی انجام داد. توضیحات داده‌شده مجموعه‌ای‌ست از چگونگی روند رشد کودک و مراحلی که او را به نوجوانی می‌رساند و هرگونه غفلت و سستی دراین‌ایام ازسوی پدرومادر روی دهد کودک را به راه‌های منفی اجتماعی سوق می‌دهد و بزهکاری‌های او را به‌طورمستمر افزایش می‌دهد.
*استاد دانشگاه و فارغ‌التحصیل رشته علوم تربیتی از دانشگاه لندن

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه