سخن مدیرمسئول
تجویز آب مقطر بهجای دارو
ما را چه میشود؟ یا بهتر است بگویم که بعضیها را چه میشود؟! روزگار به کدام سوی میرود؟ یا اصلاً مگر ممکن است پرستاری که وظیفهاش مراقبت مداوم از بیماران است و سعی میکند بیماران را شفا دهد، خود بهدست خود بهجای دارو به بیمار، آب مقطر بدهد و آنگاه دارو را که برای شیمیدرمانی با هزینههای چندبرابری و با خون دل خوردن توسط اولیا یا همراهان و خویشاوندان بیمار و از بازار غیرمجاز و آزاد یا از پستوهای ناصرخسرو تهیه شده برای نفع مالی، از بیمار دریغ کند و آنرا در بازار آزاد به فروش برساند تا از این نوع تقلب که چه عرض کنم، این نوع آدم کشی و قتل عمد کردن، بیمار بیچاره را بسیار زودتر از موعد به قتل برساند و از این عمل شیطانی و با خوی دیوصفتی، صاحب پول شود. زهی تأسف! ما شنیده بودیم که اگر فردی مرتکب قتل شود، باید دیه بازمانده مقتول را پرداخت کند تا از طناب دار رهایی یابد. دراینمورد خاص، پرستار یا دستیار پرستار، با این اعمال شیطانی که انجام دادهاند، چندبار باید به اعدام محکوم شوند؟ این توضیحات اولیه این مقاله ازآنجا نشئتگرفته که در هفتهای که گذشت، به ناگهان پرده از روی یک جنایت خاموش در یک بیمارستان شهر تبریز برداشته شد که چندنفر از پرستاران در عملیاتی شیطانی، به هنگام تزریق داروی شیمیایی درمانی که پارهایاوقات قیمت آن به دهها میلیونتومان میرسیده است، داروها را از بیمار دریغ داشته و بهجای آن از آب مقطر استفاده میکردهاند. اینک من ماندهام با دهها سؤال بیجواب از ایناقدام غیرقابلباور و شیطانی؛ آنهم توسط پرستارانی که به آنان در مواقعی فرشته نجات نام نهادهاند. یکی از سؤالات کلیدی پیرامون ایناقدام ناجوانمردانه، ایناستکه آیا اقدام توسط چند پرستار صورت گرفته که خود رأساً دست به ایناقدام ضد بشری که مصداق قتل دارد، زدهاند یا از مجموعهای از بیمارستان پشتیبانی و راهنمایی میشدهاند که خوشبختانه مقامات قضائی تبریز بهدنبال یافتن عامل یا عاملین این حرکت بد و فعالیت گستردهای را دراینمورد انجام دادهاند که بهزودی پرده از روی این سریال برداشته خواهد شد و عامل یا عاملین بهدست عدالت سپرده خواهند شد؛ اما سؤال مهم بعدی ایناستکه چرا اصولاً انسان تابدینحد از سنگدلی و بیرحمی میرسد که بهدست خود بتواند جان انسانهای بیماری را بگیرد که برای فرار از بیماری و شفایافتن راه را در بستریشدن در بیمارستان یا حداقل مراجعه به بیمارستان که شرط عقل و صحت وجدان است، جستوجو میکنند و خود را بهدست بهاصطلاح پرستار یا فرشته نجات میسپارند؟ باید دراینمورد درنظر داشت که در این حرکت یا نظایر آن، تحت چه شرایطی انسان میتواند تا بدین میزان از صفات و خصایل انسانی دور شود و در سلک قاتلین دربیاید؟ شاید بهعلت درآمد کم از محل حقوق ناچیز پرستاریست که بارها این قشر دست به اعتراض زدهاند و صدالبته گوش شنوایی وجود نداشته که نسبت به افزایش حقوق اینان اقدام کنند تا به مصداق ایمان در شکمگرسنه نمیماند، عنان و اختیار خود را در این عمل شیطانی نجویند. درهرحال باید مسئولین بهداشتی به این نکات توجه ویژه مبذول بدارند تا بازهم شاهد چنین افکار و اعمال نباشیم. درنتیجه پیشنهاد میشود که بههرطریق ممکن حداقل فاصله بسیار بعید و طولانی حقوق و درآمد پزشکان و پرستاران از بین برود تااینکه فقر و تنگدستی موجب نشود که شیطان در مغز و فکر افرادیکه وظیفه حفظ جان بیماران را عهدهدار هستند، رخنه کرده و مأمور قتل بیماران نشوند.