اتاق مشاوره
احساس «ارزشمندی»؛ با معیاری بهنام لایک!
انسان از آغاز تمدن، موجودی اجتماعی بوده و میل به تأییدشدن توسط دیگران در او نهادینه است؛ اما فضای مجازی این میل را تشدید کرده و آنرا به رقابتی دائمی برای کسب توجه تبدیل کرده است. بهگزارش برنا؛ در روزهاییکه تلفنهای همراه از وسیلهای برای برقراری ارتباط به پلی برای دیدهشدن و معروفیت در سطحی گستردهتر تبدیل شده است، نیاز به تائید گرفتن در فضای مجازی نهتنها عادی بلکه تبدیل به الگوی رفتاری ثابتی در جامعه شده است.
شبکههای اجتماعی پر از چهرههاییست که تلاش میکنند دیده شوند؛ از عکسهای روتوش شده گرفته تا چالشهایی که مرزهای حریم خصوصی را درهم میشکنند. جامعه امروز بیش از هر زمان دیگری با بحران هویت و نیاز به تائید مواجه است. شبکههای اجتماعی به محلی برای نمایش خود تبدیل شدهاند و افراد برای تائید گرفتن، گاه سبک زندگی و نیز باورهایشان را تغییر میدهند. این تغییرات، چهرهای تازه، اما نگرانکننده از جامعه را بهنمایش میگذارد. میل افراطی به دیدهشدن گاهی باعث میشود افراد لحظات زندگی را بهجای تجربهکردن، تنها ثبت و انتشار دهند. قابلتوجه است که این فاصلهگیری از زیستن در حال، کیفیت زندگی را کاهش میدهد. حسین روزبهانی، روانشناس بالینی و عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد اظهار کرد: پایه یا اساس چنین رفتارهایی چند چیز مختلف است ولی اساسیترین علتش ایناستکه اینافراد معمولاً عزتنفس پایینی دارند؛ یعنی از درون خودشان، پسندیده نیستند؛ خودشان را دوست یا قبول ندارند و هرکاری میکنند که دیگران قبولشان داشته یا تأییدش کنند. وی ضمن اشاره به تفاوت بین عزتنفس و اعتمادبهنفس گفت: اعتمادبهنفس وقتی است که وارد یک اتاقی میشوید و پنجنفر نشستهاند، برای شما مهم است که دیگران تأییدتان کنند و از آنها برتر باشید. ولی عزتنفس ایناستکه وارد اتاقی میشوید و با خود میگویید هرکدام از اینافراد شاید توانمند باشند ولی من برای خودم آدم توانمندیام. این یعنی خودم را تائید میکنم و مهم نیست از دیگران بالاتر باشم یا نباشم. وی افزود: افرادیکه دوست دارند بهصورت افراطی دیده شوند یا لایک بخورند، عزتنفسهای پایینی دارند. نمیتوانم بگویم صددرصد چنین موضوعی است ولی خیلی از اینافراد این مدلی هستند و وقتیکه لایک و دیدهشدن اتفاق میافتد، مغز فرد دوپامین ترشح میکند و به شخص حس خوبی میدهد. وی خاطرنشان کرد: وقتی بهمرور این اتفاق بیفتد، معتادان علاقهمندی میشوند، اعتمادبهنفس فرد بالا میرود و اینموضوع حتی گاهی باعث اعتمادبهنفس کاذب میشود. روزبهانی بااشارهبه دلیل دوم گفت: گاهی هم ممکن است افراد شخصیت نمایشی داشته باشند. وقتیکه فرد در خانوادهای بزرگ شده باشد که تعریفشان از عزتنفس لباس شیک پوشیدن و آرایش زیبا یا در جمع دیدهشدن باشد، بچهای که دراینخانواده بزرگ شده است با این باور بزرگ میشود که من زمانی موردتأیید قرار میگیرم که لباس شیک بپوشم و بقیه من را تائید کنند. تائید دیگران باعث ارزشمندی من میشود و ارزش برایش اشتباه تعریف میشود. وی ضمن تأکید به تأثیر سبک فرزندپروری گفت: این فرد بهمرور در بزرگسالی تبدیل به فردی میشود که دوست دارد دیده شود و توسط دیگران پسندیده باشد. اینسبک تربیت فرزندپروری که میتواند ریشه در گذشته داشته باشد تأثیر زیادی در بزرگسالی فرد، دیدهشدن و افراطی شدن او دارد. روزبهانی بااشارهبه افراطی شدن افراد میگوید: همه ما دوست داریم تائید شویم، چون حس خوبی به ما میدهد. وقتیکه فرد ازطریق درستی دیده یا براساس اصول درست تائید میشود، حسی که به فرد میدهند حس تقویت مثبت است؛ مثل یک دانشمند یا مخترع؛ اما وقتی آن تعریف بهسمتوسوی اشتباه میرود بهجایآنکه ترشح دوپامین از چیزیکه بهدست آوردهایم باشد، از جای اشتباهی مثل فضای مجازی باعث میشود که فرد بهمرور وابسته این تائید شود. مثل افرادیکه به یک موادمخدر خاصی اعتیاد پیدا میکنند دراینجا هم علت اعتیاد افراد دقیقاً همین دوپامین است. شاید زمانی متوجه شویم فردی از نزدیکان یا آشنایان ما بهسمتوسوی افراطی شدن حرکت میکند، دراینموقعیت میتوانیم برخوردها و واکنشهای متفاوتی نشان دهیم، اما برخی از این واکنش ممکن است بهجای هدایت افراد بهسمتوسوی درست، بدتر آنها را تشویق به تکرار یک الگوی رفتاری غلط کند. روزبهانی میگوید: تذکردهندگان اگر بهعنوان افرادی باشند که فرد تأییدشان کند، دراینصورت میتوانند تأثیر مثبت بگذارند، اما زمانیکه قبول نداشته باشد قطعاً گارد میگیرند و نتیجهای هم ندارد. دربرخیموارد بیشتر تأثیر منفی میگذارد تا اثر مثبت. ولی اگر بهصورت غیرمستقیم بخواهیم کاری را انجام دهیم ایناستکه لایککردن بیشازحد، تحسین بیشتر از اینافراد یا عکسهایی که بهاشتراک میگذارند، باوری برای فرد ایجاد میکند که فکر کند حتماً خیلی جذاب است و ناخواسته این فرد را بهسمتوسوی یک شخصیت نمایشی میبریم. وی افزود: وقتیکه ما این مدلی فکر و رفتار کنیم که دیگران فقط ما را تائید کنند، خودمان هیچچیز واقعی برای خودمان نداریم و هیچ حس واقعی بهوجود نمیآید. وقتی هیچکاری را برای دل خودمان انجام ندهیم نوعی زندگی مصنوعی داریم و این تفاوت بین درون و بیرون، بالاخره به ما آسیب میزند. وی درپایان ضمن تأکید بر اهمیت آموزش سواد رسانهای همراه با مشاوره و جلسات روانشناسی گفت: شاید لازم باشد سواد رسانه در مدارس یا حداقل در دانشگاهها تدریس شود، چون یک الزام برای جامعه ایناستکه سواد رسانهای داشته باشد. این روانشناس خاطرنشان کرد: اگر آموزش ندیدیم میتوانیم مطالعه کنیم. بهعنوان کسیکه میخواهد از این آسیبها پیشگیری کند باید سعی کنیم هر مطلبی که دیدیم قبلازاینکه بخواهیم هیجانی واکنش نشان دهیم یا پستی را پخش کنیم، تحقیق کنیم این پست از کجا آمده است و بعد اجازه دهیم روی خودمان تأثیر بگذارد.