رویارویی با سایههای گمگشته
نییتها و رسالت نوین آموزش فنیوحرفهای مازندران
سید بهنام مهردل*
آمار هشداردهندهای که رئیس سازمان آموزش فنیوحرفهای کشور در جشنواره ملی مهارت اعلام نمود، چون زنگ خطری بر پیکره جامعه جوان ایران طنین انداخت: از هر چهار جوانِ ۱۵ تا 24ساله، یکتن در قلمروی خاکستریِ «نییت(ها)/ NEET» گرفتار آمده است؛ گمگشتگانی که نه در چرخه پویای آموزش حضور دارند و نه در عرصه ثمربخش اشتغال. اینگروه، هرچند بهظاهر در گستره کلی مخاطبان سازمان جای میگیرند؛ اما تاکنون بهعنوان گروه هدفی مشخص و اولویتدار در کانون توجه برنامهریزی آموزشی نبودهاند. شناسایی این قشر نامرئی که اغلب در حاشیه نظامهای رسمی ثبتنام و گزارشگری گم میشوند، نیازمند نگاهی هوشمندانه و فراتر از روشهای مرسوم است؛ بهرهگیری از دادههای چندوجهی (از پراکندگی جغرافیایی تا تحلیل شبکههای اجتماعی)، همکاری تنگاتنگ با نهادهای محلی و اجتماعی و طراحی کمپینهای هدفمندِ جذبِ چهرهبهچهره، میتواند پرده از این گمگشتگان عرصه آموزش و اشتغال بردارد و آنان را از حاشیه به متن فراخواند. تجربه کشورهای پیشرو در کاهشِ معنادارِ جمعیت نییتها، گواهِ کارآمدیِ چند راهبردِ کلیدیست: آلمان با نظامِ «گذارِ مدرسه به کار» و آموزشهای تلفیقیِ کارورزی محور، ژاپن با ایجاد مراکز پشتیبانی جوانان (Hello Work Youth Support Stations) که مشاورههای روانشناختی، مهارتآموزیهای فوری و پیوند مستقیم با کارفرمایان را ارائه میدهند، توانسته نسلی از جوانان سرگشته را به دایره تولید بازگرداند. درسویدیگر، سنگاپور با اجرای طرح Skills Future که آموزشهای مهارتی را مادامالعمر و یارانهدار دراختیار تمام شهروندان -بهویژه جوانان محروم- قرار میدهد. دانمارک با اجرای طرح Youth Guarantee تضمین میکند هیچ جوانی بیش از چهارماه بیکار نماند؛ اینکشور با همکاری شهرداریها و بخش خصوصی، دورههای کارآموزی کوتاهمدت با حقوق مکفی را برای نییتها فراهم میکند و نرخ اشتغالپذیری آنها را به ۷۵درصد رسانده. محورِ مشترکِ این موفقیتها، «فعالیابیِ تهاجمی» بهجای انتظار برای مراجعه داوطلب، «شخصیسازیِ مسیرهای مهارتآموزی» متناسب با ظرفیتها و علایق فرد و ایجاد «پلهای مستقیم» بین آموزشهای کوتاهمدت و نیازهای فوریِ بازارِ کارِ محلیست. اینمدلها اثبات میکنند سرمایهگذاری روی نییتها نه هزینه؛ بلکه پیشنیازی برای توسعه پایدار است؛ اما غفلت از اینگروه، آتشزنه بحرانهای عمیقتریست که نمونه آنرا در کشورهای جنوب اروپا بهوضوح میتوان دید. یونان پس از بحران مالی ۲۰۰۸، با بیتوجهی به نرخ فزاینده نییتها (در مقطعی به ۳۵درصد رسید)، شاهد مهاجرت گسترده جوانان، کاهش شدید نرخ باروری و فروپاشی بخشی از ساختارهای اجتماعی بود؛ بحرانی که هزینههای بازسازی آن تا امروز بر دوش اقتصاد فلکزده اینکشور سنگینی میکند. حتی در کشورهای توسعهیافتهای مانند ایتالیا، سهلانگاری در مهار نییتها به فرار مغزها و پیری جمعیت انجامیده است؛ پدیدهای که رشد اقتصادی اینکشور را برای دودهه متوقف کرده. کشورهایی مانند عراق و سوریه -که پیش از جنگهای داخلی، نرخ نییت در آنها از ۳۰درصد عبور کرده بود- اکنون با ازدستدادن نسلی از جوانان، هم به دام افراطگرایی افتادند و هم زیرساختهای اقتصادیشان نابود شد؛ ویرانیهایی که بازسازی آنها دههها زمان و بودجههایی کلان میطلبد. ادارهکل آموزش فنیوحرفهای استان مازندران، با درکِ فوریتِ این بحران خاموش، عزم خود را جزم کرده تا محوریتِ اقداماتِ آتیاش را بر شناسایی، جذب و توانمندسازیِ این جوانانِ بهحاشیهرفته قرار دهد. دراینمسیر، معیارِ سنجشِ عملکردِ رؤسای مراکز، نه صرفاً کمیتِ کلیِ آموزشدیدگان؛ که اثربخشیِ ملموس در جذب و هدایتِ اعضای این گروهِ خاص بهسوی اشتغالِ پایدار و کاربردی خواهد بود. این تغییرِ ملاک، نشاندهنده تحولی بنیادین در فلسفه وجودیِ دستگاه است؛ گذار از حمایتِ مکملانه از ساختارهای رسمیِ آموزشی، به پذیرشِ مسئولیتی فعال در ترمیمِ شکافها و کاستیهای آنها. بیعملی امروز در قبال این سرمایههای انسانیِ بلاتکلیف، فردا هزینههای گزافِ اقتصادی و اجتماعی بر دوشِ جامعه مینهد؛ که دامنهاش از بارِ تأمین اجتماعی و کاهشِ بهرهوریِ ملی فراتر رفته و پیامدهای ناگوارِ امنیتی و فرهنگی را در پی خواهد داشت. بازگرداندنِ این نیروهای معطل به چرخه تولید و کرامت، نه یک انتخاب؛ که فریضهای اجتنابناپذیر است.