• شماره 3525 -
  • 1404 چهارشنبه 26 آذر

یادداشت

یادداشتی بر نمایش «کافه عاشقی»

رزیتا اسکوئی

«کافه عاشقی» اثری‌ست که در امتداد جریان روبه‌گسترش «کنسرت-نمایش‌(ها)»‌ تلاش می‌کند میان روایت کلاسیک و زبان معاصر، پلی هنری ایجاد کند. این نمایش باتکیه‌بر موسیقی زنده، اجرای گروهی و بازآفرینی بخشی از میراث ادبی ایران، تجربه‌ای متفاوت از تئاتر موسیقایی در «فرهنگسرای نیاوران» پیش‌روی مخاطب قرار می‌دهد؛ که هدف آن نه صرفاً بازخوانی داستانی عاشقانه؛ بلکه گفت‌وگویی مداوم میان سنت و امروز است. در ساختار روایی، نمایش بر دو محور موازی استوار است: بازتابی آزاد از «لیلی و مجنون» در کنار روایتی امروزی در فضای یک کافه شهری. این دو سطح زمانی و معنایی درتلاش‌اند مفهوم عشق، انتخاب و موقعیت فرد در جهان امروز را با نگاهی تطبیقی بررسی کنند. هرچند برخی گذارها میان این دو خط روایی با ریتمی نابرابر همراه می‌شود؛ اما کلیت ساختار توانسته پرسش اصلی اثر را حفظ کند: اینکه سرنوشت عشق در جهان معاصر چگونه خوانده می‌شود و چه فاصله‌ای میان آرمان و واقعیت شکل گرفته است؟ کارگردانیِ اثر باتأکیدبر سادگی بصری و پرهیز از پیچیدگیِ صحنه‌ای، به موسیقی و اجراهای زنده میدان بیشتری می‌دهد. استفاده از میزانسن‌های جمعی، نورپردازی متمرکز و حرکات با زبان استعاری، تلاش می‌کند فضاهای شاعرانه را تقویت کند؛ گرچه در لحظاتی حجم موسیقی از بازیگری پیشی می‌گیرد و تعادل میان عناصر نمایشی دستخوش نوسان می‌شود. بااین‌حال، رویکرد کلی کارگردان در حفظ هماهنگی میان دو جهان داستان قابل‌توجه است. در بخش بازیگری، حضور ترکیبی خوانندگان و بازیگران حرفه‌ای، ویژگی بارز نمایش است. این انتخاب به نمایش امکان می‌دهد در لحظات موسیقایی، انرژی شنیداری قابل‌اعتنایی ایجاد کند؛ اما از‌دیگرسو، در برخی صحنه‌های دیالوگ‌محور تفاوت میان تکنیک‌های بازیگری آشکار می‌شود. با وجود این ناهمگونی، اجرای گروهی روان و تصویرسازی جمعی در نقاط مهم نمایش، انسجام کلی اثر را حفظ می‌کند. موسیقی (محور اصلی «کافه عاشقی») با تنظیمی هماهنگ و انتخاب اشعار متناسب، نقشی بیش از همراهی دارد: موسیقی نه‌تنها به روایت جان می‌دهد؛ بلکه در برخی از لحظات، جای روایت را می‌گیرد و فضای احساسی را هدایت می‌کند. درواقع کیفیت اجرای زنده، نقطه برجسته این‌بخش است و به ‌تجربه مخاطب عمق می‌بخشد. طراحی صحنه و نور برپایه مینیمالیسم کاربردی شکل گرفته‌اند؛ که به‌جای ساختن فضاهای پیچیده، به نماد و خط نور تکیه می‌کند تا شکاف میان گذشته و امروز را برجسته سازد. با وجود برخی محدودیت‌ها در انتقال صحنه‌ها، این‌رویکرد با زبان شاعرانه نمایش هم‌خوانی دارد و اجازه می‌دهد که تمرکز مخاطب، بر اجرا و موسیقی باقی بماند. در جمع‌بندی، «کافه عاشقی» نمایشی‌ست که می‌کوشد ادبیات کلاسیک، موسیقی زنده و بیان معاصر را در قالبی تازه گردهم آورد. نقاط قوت اثر؛ در موسیقی، فضای احساسی و تلاش برای پیوند میان دو دوره فرهنگی آشکار است و هم‌زمان چالش‌هایی در ریتم اجرایی و انسجام برخی صحنه‌ها مشاهده می‌شود. بااین‌حال، این نمایش توانسته جایگاه خود را به‌عنوان تجربه‌ای متفاوت و قابل‌تأمل در میان آثار اخیر تئاتری تثبیت کند؛ تجربه‌ای که برای مخاطب، چه ازمنظر شنیداری و چه ازمنظر دراماتیک، دست‌کم یک مواجهه ارزشمند با بازآفرینی عشق در زمانه امروز است.

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه