• شماره 930 -
  • 1395 سه‌شنبه 4 خرداد

یادداشت

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

در بحبوحه‌ی شادمانی سینمادوستان ایرانی برای موفقیت بزرگ اصغر فرهادی عزیز و شهاب حسینی نازنین در جشنواره‌ی کن، مطمئن باشید عده‌ای خاله‌زنک هم که تریبون‌های وسیع در اختیار جمعیت معدودشان است از همین فردا پیدا می‌شوند و با استنادهای مضحک به دلایلی رقت‌بار تلاش وافر خواهند داشت تا این کامیابی را ناچیز جلوه دهند و در پس غبارهای ناشی از غوغاسالاری‌های‌شان قرارش دهند. اینکه برای مثال، چون یک داور ایرانی بین داورها بود یا اینکه این چراغ سبز نفوذ فرانسوی‌ها در دوره‌ی بعد از برجام بود یا اینکه رشوه‌ی شرکت قطری به کن موجب این جایزه شد یا اینکه فیلم سیاه‌نما بود و... البته خوب است گردانندگان برنامه‌ی هفت هم که با تئوری درخشان خود مبنی بر «دگرباش پنداری کن»، خلقی را حیران و مبهوت از این همه تعمیق در استدلال کرده‌اند، موفقیت فرهادی و حسینی را از زاویه‌ی همین گفتمان شریف ریشه‌یابی کنند تا روشنگری‌هایی دیگر بر مجموعه‌ی پرافتخار خود بیفزایند. صحبت از تلویزیون شد! گویا شب ماجرا جز عبارتی چند کلمه‌ای در قالب «خبر»، موفقیت سینماگران هموطن‌مان در کن سهم دیگری در این سازمان عریض و طویل نداشته است. رئیس جدید صدا‌و‌سیما هم گویا همان در را دارد به سمت همان پاشنه‌ای در توجه به سینماگران پیشرو ایران می‌گرداند که اخلافش می‌چرخاندند. ما انتظاری البته از تلویزیون ملی‌مان نداریم و تا به حال هم اخبار جشنواره‌ی کن (و ده‌ها خبر دیگر را در اقصی‌نقاط جهان) از شبکه‌های مقتضی اینترنتی و... دریافت می‌کردیم و می‌کنیم و خیلی هم راحتیم؛ اما قرار است تلویزیون با این اعتمادزدایی خودخواسته تا کجا پیش برود؟ خبر موفقیت فرهادی را در اسکار، در سحرگاه چهار سال قبل دریافت کردیم و موفقیتش را در کن، همین تازگی. و چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی! بخش مهمی از این برکت و فرخندگی، البته به حس غرورمان از داشتن چنین هموطن پرافتخاری معطوف است؛ اما نه به دلایل تنها میهن‌دوستانه؛ بلکه به درس‌هایی که می‌شود از این جریان گرفت. این روزها بیشتر کسانی که به‌نوعی با سینما در ارتباطند، از مدیر سازمان سینمایی گرفته تا روسای اصناف سینمایی و چهره‌های مطبوعاتی و ... به‌نوعی درحال ارسال پیام‌های رسمی و غیررسمی تبریک به فرهادی (و حسینی) هستند که البته خیلی هم خوب است و دست‌شان درد نکند؛ اما یادمان باشد فرهادی این موفقیت را بیش از هر چیز با تکیه بر استعدادهای فردی و بدون اتکا به سیستم کسب کرده است. منظورم از سیستم تنها فضای قدرت فائقه‌ی رسمی نیست؛ بلکه هر تشکیلاتی است که در قالب‌های مختلف به سینمای ایران مربوط می‌شود. اینکه فرهادی از سینمای جوان شروع کرد و سال‌ها در رادیو و تلویزیون فعالیت می‌کرد، نافی این نکته نیست. خیلی‌ها در طول این همه سال این جاها و جاهای دیگری بوده‌اند و هیچ‌چیز نشده‌اند. نکته‌ی مهم در این بین، حفظ استقلال و فردیت است. بی‌شک بخش مهمی از موفقیت فرهادی در سواد و تخصص و مهارت او است؛ اما یک بخش قابل توجه هم به فردیت و منش او معطوف است. کوشش، وسواس هنری، پرهیز از جلوه‌گری، تواضع، حساسیت به بزنگاه‌ها و نقاط مهم انسانی، دوری از حاشیه و... ازجمله‌ی این مراتب است. آنچه شاید امثال ما را از موفقیت‌های جهانی او خوشحال می‌کند، بیش از آنکه مربوط به عرق ملی باشد، به شرافت طبع او معطوف است. جوانان جویای نام در حوزه‌ی سینما به این نکته توجه فراوان باید داشته باشند. «فرهادی بودن» مقوله‌ای نیست که با یکی دو فیلم و افه و سخنرانی و دریافت چند فقره نقد مثبت از این و آن حاصل آید. این اعتبار، عقبه‌ای مهم دارد و برای به‌دست آوردنش باید طی طریق کرد؛ هم در باب تخصص‌های سینمایی و هم در وادی فردیت انسانی./مهرزاد دانش/ خبرآنلاین

 

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه