تهدیگ
اهمیت کش شلوارتان را نادیده نگیرید
در جایی خوانده بودم که طنز در بیان شاعران همچون تیغ دو لب بوده است، یک طرف آن مردم را خندانده و بیان دردهای اجتماعی بوده و یک طرف دیگر آن موجب عصبانیت و پرخاش عمدتا مدیران و مسئولان و کسانی شده است که خود را مورد خطاب این اشعار طنز میدیدهاند. نکتهی جالبتوجه این است که بیان طنز به گونهای است که میتوان از آن تعابیر مختلف داشت و گاهی همین مسئله باعث برداشتهایی میشود که دردسرآفرین است و گاهی هم به طنزپرداز کمک میکند که در مقابل شاکیها از خود دفاع کند؛ فراموش نکنید چیزی که بلند است دیوار حاشا... .
در هر صورت گاهی هم نمیتوان آتش خشم بعضی از شاکیان که فهمیدهاند کنایهی طنز به سمت آنهاست خاموش کنیم. از آنجایی که همیشه یک راهی پیدا میشود طنزپردازان هم غیرمستقیم به کار خود ادامه میدهند. برداشت از طنز زیر با شما:
«یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته، یهو میبینه یک موتور گازی ازش جلو زد!
خیلی شاکی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه. یک مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه متور گازیه غیییییژ ازش جلو زد!
دیگه پاک قاط میزنه، پا رو تا ته میگذاره رو گاز، با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه. همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!! طرف کم میاره، راهنما میزنه کنار به موتوریه هم علامت میده بزنه کنار. خلاصه دوتایی وامیستن کنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه، میگه: آقا تو خدایی! من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی کل مارو خوابوندی؟! موتوریه با رنگ پریده، نفس زنان میگه: والله ... داداش.... خدا پدرت رو بیامرزه واستادی... آخه ... کش شلوارم گیر کرده به آینه بغلت!!! نتیجهی اخلاقی...........
اگه میبینید بعضیها در کمال بیاستعدادی پیشرفتهای قابل ملاحظهای دارند ببینید کش شلوارشان به کجای یک مدیر گیر کرده!!»