گفتوگو با کامران رسولزاده
کسی نگران هنر در کشور نیست؛ وگرنه استعداد زیاد داریم
مصطفی رفعت
کامران رسولزاده نام شناختهشدهایست؛ هم در حوزهی شعر و هم در حوزهی موسیقی و در هر یک از آنها هم سهم خوبی از پیشرفت و محبوبیت را کسب کردهاست. صحبت با او لذتهای خاص خودش را دارد. آدمی که مهندسی نرمافزار خوانده و حالا به تنها عنوانی که شناخته نمیشود، «مهندس» است. این هنرمند در اسفندماه سال 56 متولد شد و اگر فکر میکنید که تنها بهخاطر شهرتش در سرایش شعر و ترانه وارد حوزهی موسیقی شده باید بگوییم که پیشاز انتشار اولین آلبوم موسیقیاش بهنام «بیسرانجام» نزد استاد جواد جواهری؛ اصول آواز سنتی و ردیف آواز ایران را تا دورهی پیشرفته گذراند و یک دوره تئوری موسیقی را هم نزد شهرام مظلومی تا دورهی هارمونی طی کرد و سپس به شناخت و ساخت ملودی پرداخت. او در پاسخ به این سوال که کامران رسولزاده چند درصد شاعر و چند درصد موزیسین است، میگوید: «وقتی درگیر خلق یک اثر هستم، تمام من در آن لحظه درگیر همان کار است و هیچوقت خودم را با اینکه چند درصد از فکر و احساسم را خرج کدام گونهی هنری کنم، دستهبندی نکردهام. برای من خاستگاه و جوهرهی این قالبهای هنری فرقی ندارد؛ چون از یک منبع ناشی میشوند؛ گاهی بهشکل ترانه، گاه یک شعر کوتاه، گاه در ساختار یک ملودی و گاهی هم تئاتر». او ادامه میدهد: «البته اینکه تصمیم بگیرم آن فکر و حس را در کدام قالب جای دهم، بستگی به ظرفیت آن ماجرا دارد. گاهی میشود یک ضربهی عاشقانه را در یک قالب جمعوجور مانند اشعار خیلی کوتاه وارد کرد و گاهی که قرار است با جهان پیرامونم به گفتوگو برخیزم، از شعر کمک میگیرم. همینطور زمانیکه باید حرفی را در دل یک ملودی پیاده کنم، به زبان ترانه میرسم و کارم فرم آهنگینی میگیرد که روایت طولانیتری از حرفهایم است. زمانی هم هست که وسعت ماجرا آنقدر گستردهاست که باید قالب وسیعتری مانند تئاتر موزیکال را برایش در نظر بگیرم». خوانندهی آلبومهای «دستای نامحرم» در مورد نقدهایی که به فعالیتش در چند حوزهی مختلف میشود، گفت: «برخلاف آنچه بهنظر میآید، موسیقی برای من چالشی کاملا جدیست. مشکل این است که بعضی دوستان نمیخواهند این را بپذیرند و در یک نگاه کلیشهای میگویند که اگر شاعری برو دنبال شاعریات و اگر موزیسین هستی در این مسیر ادامه بده! انگار قرار است آدم را فقط در یک قالب مشخص ببینند تا او را بپذیرند. غافل هستیم که در دنیا هنرمندان مولفی که ترکیبی از مولفهها را در قالبهای هنری ارائه میکنند، بیشتر مورد توجه هستند. این ماجرا در ایران برعکس است». او با اشاره به اینکه به اینگونه نقدهای تنگنظرانه توجهی نشان نمیدهد و میگوید که رسیدنش به این حوزهها کوششی نبوده و روندی بوده که در مسیر کاری او اتفاق افتادهاند؛ چون هر یک قالبی متفاوت از یک ریشه هستند. رسولزاده ادامه می دهد: «اگر کارهای موسیقایی که انجام دادهام بهدرستی پخش میشد و بهشکل صحیحی به گوش مردم میرسید، در مسیر دیگری قرار میگرفتند؛ برای مثال، کارهایی از من که توسط دیگران اجرا شدهاند و پخش مناسبی داشتند، تاثیری که باید را گـذاشـتـنـد و مــوفق هم بودند». این مــوزیسـین که تجربهی اجرای زنده با خوانندهی مطرح ترکیه مورات ککیلی را هم در پروندهی کاری خود دارد، با مطرحکردن اینکه معتقد است ظرفیتهایی در دو آلبومش هست که دیده نشد، ادامه میدهد: «انگار ذهن ناخودآگاهی بر مارکت موسیقی ما حاکم است که اجازهی رشد به بعضیها نمیدهد. همین تفکر پشت پرده میگوید که به فلانی اجازه ندهیم فعلا وارد بازار شود؛ چون فلانی و فلانی را داریم و... بهنظرم کسی نگران هنر در کشور ما نیست؛ وگرنه استعداد زیاد داریم». او به اولین تجربهی تئاتر موزیکالش که برای روی صحنهرفتن در بهمنماه سال جاری آماده میشود، اشاره میکند و میگوید: «فرم اجرای کار را در قالب یک ویدئوآرت با استعارههایی نمادین طراحی کردهام که حتی در آن از عناصری مانند اسکیس سیاهقلم هم استفاده خواهم کرد». این تئاتر براساس نمایشنامهای از خود او تحت عنوان «زنمرد» اجرا میشود؛ نمایشنامهای که توسط نشر مروارید به سه زبان فارسی، انگلیسی و ترکی به چاپ رسیدهاست. شاعر مجموعهی «کوتاه بیا! عمرم به نیامدنت قد نمیدهد…» در پاسخ به این سوال که چرا روی کارهای کوتاهش که مخاطبان زیادی هم دارد، موسیقی نمیسازد و در آلبومهایش نمیخواند، میگوید: «مدتهاست فرمی را ارائه کردهام که بداههشعرآوازخوانی نام دارد و براساس ایمپرووایز کردن در خوانش شعر و موسیقیست. در برنامههای زنده هم وقتی آن را اجرا کردهام، بسیار روی مخاطبان تاثیر خوبی داشت؛ اما بازاری برایش وجود ندارد و مانند بسیاری تجربههای خوب دیگر در هنر نادیده گرفته میشود؛ چون بهزعم اصطلاحی که اینروزها در دهان بعضی از تهیهکنندههای موزیک کشور میچرخد؛ ماشینی نیست! یعنی برای پخش در اتومبیل مناسب نیست». کامران رسولزاده در پایان با اشاره به اینکه اگرچه جبر بازار، گاهی هنرمند را وادار میکند با موج آثاری که آنها میپسندند همراه شود و خالق اثر را از اصالت کارهایش دور میکند، میگوید: «بااینحال، میتوانم بگویم که در آلبومهایم 70درصد خودم بودم و تنها 30درصد ماجرا متاثر از خواست بازار و تهیهکننده و مخاطب یعنی وجود کارهای با تمپوی بالا درسبک هاوس و ترنس بودند. هرچند در آن مسیر هم آگاهانه حرکت کردم و چون اساسا بهخاطر تجربههای شعریام و سلیقهام، موزیک برای خود من، کلاممحور است، سعی کردم کارهایی آبرومند ارائه کنم. درست است که بههرحال، بعضی موزیکها مصرفی و برای شرایط خاصی مثل مراسم و مهمانی هستند و برای مخاطب در آنزمان، کلام اهمیتی ندارد؛ اما کاش در همانشکل کارها هم کلام را کاملا زیر سوال نبریم».