جلوگیری از انقراض گونهها چه فایدهای خواهد داشت؟
در سال ۱۹۸۱، جمعیت گوریلهای کوهی به کمترین حد خود رسید. این گونهی جانوری در رشته کوه کوچکی در آفریقای مرکزی استقرار داشت. با تجاوز انسان به زیستگاه او و وقوع مواردی چون جنگ داخلی و شکار غیر مجاز، جمعیت کل این جانور تنها به ۲۵۴ عدد رسید. به طوری که تمام آنها را میشد در یک بویینگ ۷۴۷ جای داد! به نظر میرسد اوضاع امروز گوریلهای کوهی کمی بهتر شده است. طی یک بررسی که در سال ۲۰۱۲ انجام شد، جمعیت اینگونه به بیش از ۸۸۰ عدد رسیده است. با اینکه رسیدن به این تعداد پیشرفت قابلتوجهی محسوب میشود اما اینبار هم دو عدد بویینگ ۷۴۷ برای سوار کردن این تعداد گوریل کوهی لازم است! در واقع میتوان گفت که این جانوران در آستانهی انقراض قرار دارند. تا به حال اخبار مشابهی از گوشه و کنار جهان شنیدهایم که جانورانی مثل ببر، پاندا، رُخکرکس کالیفرنیا یا صخرههای مرجانی در معرض خطر انقراض قرار دارند. در ابتدا شنیدن این اخبار ناراحت کننده به نظر میرسد اما به مرور زمان نسبت به آنها بیتفاوت خواهیم شد. با این اوصاف، آیا واقعا این مسئله جای نگرانی دارد؟ مطمئنا اگر هیچ پاندای زیبایی بر روی کرهی زمین باقی نماند ناراحت میشویم اما این به آن معنا نیست که زندگی ما به آنها وابسته باشد. از طرفی، قطعا انسانها اهمیت بیشتری دارند و صرف میلیونها دلار هزینه برای حفظ بقای آنها از اولویت بالاتری برخوردار است تا این که این هزینه را صرف حیوانات کنیم. پس حفاظت از گونههای جانوری در حال انقراض چه توجیهی خواهد داشت؟
گرگ
از یک زاویهی دید، دلایل زیادی وجود دارد که ما را مجاب کنند تا خود را برای نجات گونههای در حال انقراض به زحمت نیاندازیم. یکی از واضحترین آنها، بحث هزینههای سرسامآور در رابطه با حل این مشکل است. بررسی صورت گرفته در سال ۲۰۱۲، هزینهی حفظ بقای جانوران در حال انقراض زمینی را ۷۶ میلیارد دلار در سال برآورد کرده است. این رقم برای حفظ بقای جانداران دریایی ممکن است بیش از اینمقدار باشد. پس با این حساب، واقعا چه دلیلی دارد که متحمل این هزینه شویم در حالی که میدانیم این مقدار پول میتواند از گرسنگی، بیماری و مرگ انسانهای زیادی جلوگیری کند؟ در مواقعی باور به تلاش برای نجات بعضی حیوانات سختتر میشود. برای مثال نجات گرگ که یک عامل تهدید کننده برای انسان و دام است. حتی میتوان گفت که نبود بعضی از گونهها امنیت زندگی بشر را بالاتر خواهد برد.
زیبایی طبیعت
به هر حال، خطر انقراض همیشه برای جانوران وجود دارد. همان طور که طی «۵ رویداد انقراض بزرگ» گونههای مختلف جانوری از بین رفتند. جدیدترین انقراض بزرگ به ۶۵ میلیون سال پیش برمیگردد که طی آن دایناسورها از کرهی زمین محو شدند. چنانچه انقراض را یک فرآیند طبیعی در نظر بگیریم که حتی بدون دخالت انسان اتفاق میافتد، چطور میتوان باعث توقف آن شد؟ یک پاسخ این است که روند انقراض در گونههای موجود، سرعت بالاتری نسبت به گذشته پیدا کرده است. نتایج یک مطالعهی اخیر نشان داده است که نرخ انقراض نسبت به قرن گذشته افزایش ۱۰۰ درصدی داشته است که جا دارد خود را به این علت سرزنش کنیم. سادهترین و سطحیترین دلیلی که برای نجات حیوانات میتوان پیدا کرد این است که «دوست داریم آنها را نجات دهیم!»
صخرهی مرجانی
خیلی از ما به طبیعت علاقهمند هستیم. به نظر خیلی از ما حیوانات، زیبا، باشکوه یا در سادهترین حالت، دوستداشتنی هستند. ما عاشق قدم زدن در یک جنگل قدیمی هستیم مخصوصا زمانی که تشعشع نور آفتاب تصاویر خال خالی در محیط پیرامون ایجاد کند یا دوست داریم که بر فراز صخرههای مرجانی غواصی کنیم. در این میان همهی ما میدانیم که گوریلهای کوهی حیوانات جذابی هستند. طبیعت زیبا است، و این زیباییشناختی، ارزش این را دارد که برای حفظ آن تلاش کنیم. همانطور که سعی در حفظ شاهکارهای هنری مانند مونالیزا یا آنگکور وات داریم. البته اولین مشکل این نوع استدلال این است که حیوانات یا گیاهانی که به دلایلی مثل زشتی، بدبویی یا دیگر موارد، کمتر مورد علاقهی انسان هستند محکوم به فنا و نابودی شوند و چنانچه از نظر ما جذاب نباشند باید از صحنهی روزگار محو شوند!
گیاهان دارویی
اغلب میشنویم که باید اکوسیستم جنگلهای انبوه حفظ و نگهداری شوند، چراکه ممکن است حاوی ترکیبات مفیدی جهت مقاصد دارویی و درمانی باشند. چالش کلاسیکی که در اینجا خود را نشان میدهد، این است که «از کجا معلوم که گیاه در حال انقراض دارویی برای درمان سرطان نباشد؟» عمل کاوش در طبیعت به منظور پیدا کردن محصولات تجاری مفید «بیوپروسپکتینگ» (bioprospecting) نام دارد. گاهی اوقات نتیجهی این بررسیها به کشف موارد جدیدی منجر میشود و گاهی هم مشکلاتی به بار میآورد. اولین نکتهای که در این میان مطرح میشود این است که راههای زیادی برای پیدا کردن یک داروی جدید وجود دارد و حتما نیازی نیست که به امید پیدا کردن یک گیاه معجزهبخش، هزاران مایل را در جنگلهای خطرناک طی کنیم. نکتهی دیگر این است که اغلب مردم محلی به نوع استفادهی گیاهان دارویی آگاه هستند و به تلاشهای بیگانگان در بررسی این خواص اعتراض دارند. ممکن است در راستای این توجیه، این سوال مطرح شود که چه بر سر گیاهانی خواهد آمد که هیچ گونه خواص درمانی مفیدی ندارند؟ بعید است خون گوریلهای کوهی حاوی یک مادهی درمانی سرطان باشد. از اینرو، این شکل از استدلال هم در جهت متوقف ساختن انقراض گونهها، راه به جایی نمیبرد.
خدمات اکوسیستم
برای درک این موضوع که ما چقدر وابسته به خدمات اکوسیستم هستیم، دنیایی را تصور کنید که انسان تنها جاندار موجود درآن است. از آنجا که در این جهان فرضی، هیچ گیاهی وجود ندارد پس اکسیژنی هم تولید نخواهد شد و مجبور خواهیم بود راه حل دیگری برای تنفس خود پیدا کنیم. پس قبل از هر کار لازم است که راهاندازی یک کارخانهی فرآوری شیمیایی را در دستور کار خود قرار دهید. کارخانهای که در آن واحد قادر به تولید آب هم باشد. از آنجا که هیچ منبع غذایی در دسترس نیست، باید به دنبال غذاهای مصنوعی باشید. میتوان مواد شیمیایی مانند قندها و چربیها را سنتز کرد اما اشتهاآور ساختن آنها کار به شدت سختی است! همان طور که قبلا هم نتوانستیم همبرگری مصنوعی بسازیم که بتواند طعم قانع کنندهای از خود ارایه دهد. نکته این است که مصنوعیسازی خیلی امور، تنها در حالت تئوری ممکن است و عملی ساختن آن دشوارتر از تصور ما است. بنابراین، به مراتب سادهتر است که اجازه دهیم حیات وحش به بقای خود ادامه دهد. با جمعبندی اجزا معلوم میشود که مقیاس خدمات اکوسیستم تا چه اندازه بزرگ و گسترده است.
حیات وحش
«جرج مونبیوت» (George Monbiot) که یک روزنامهنگار فعال در عرصهی محیط زیست است در یک فایل صوتی به این موضوع اعتراض میکند. استدلال مونبیوت این است که این ارزیابیهای حسابگرانه غیرقابل اعتماد هستند و عرصهی سواستفاده برای صاحبان قدرت را فراهم میکنند. برای مثال اگر کسی بخواهد جادهای در وسط یک زیستگاه مهم بسازد، به سادگی میتواند اهمیت حیات وحش را در مقابل احداث جاده کمارزش جلوه دهد.از طرفی رویکرد مقابل این نظر این است که در هر حال، بدون حاکم بود چنین دیدگاهی هم امکان سواستفاده فراهم خواهد بود به همین دلیل است که خیلی از گروههای حافظ محیط زیست سعی دارند که با ارزش بخشیدن به این موضوع، از محیط زیست حمایت کنند. در واقع، خوبی ایدهی استفاده از خدمات اکوسیستم این است که همهی جوانب در آن در نظر گرفته شده است. به عنوان مثال حتی استدلالهای ضعیف محافظت از محیط زیست، در این ایده گنجانده شدهاند.