مدیریت بر پایه روابط عمومی
شاهین جهانگیر بلورچیان
پس از گذشت ۱۱۷ سال از تشکیل نخستین روابط عمومی جهان در کشور آمریکا و ۷۳ سال از راهاندازی روابط عمومی در ایران هنوز چالشهای بسیاری پیرامون روابط عمومی شکل گرفته است. در طول سال دهها کنفرانس و میزگرد با حضور اندیشمندان داخلی و خارجی و استادان به نام علوم ارتباطات و روابط عمومی برگزار میشود ولی خروجی آن چه سهمی برای تغییر نگرش و نگاه نسبت به روابط عمومی ایجاد کرده است. بهرغم تصویبنامههای مختلف دولت برای تدوین آئیننامه نحوه فعالیت، وظایف و اختیارات مراکز روابط عمومی و اطلاعرسانی دستگاههای اجرایی و اصلاحات بعدی آن تاکنون چقدر این آئیننامهها ضمانت اجرایی یافته است. اینکه حتی در انتصاب مدیران روابط عمومی این آئیننامه برای مدیران دستگاهها اهمیت نداشته و بدون توجه دستور دولت به انتخاب افراد بدون تخصص در زمینه روابط عمومی اقدام میکنند و نداشتن تحصیلات مرتبط و حتی سابقه یک روز کار در روابط عمومی هم برای برخی مدیران دارای اهمیت نیست چگونه باید انتظار داشت که ما روابط عمومی پویا در سطح کشور و استانها و شهرستانها داشته باشیم. اینکه دولت و رئیسجمهور دائم از پیشرفتها و توسعهها و اقدامات قابل توجه در سطح کشور سخن به زبان میآورند، در استانها، استانداران و در شهرستانها، فرمانداران از اقدامات عمرانی حرف میزنند و از اینکه در دوران تحریم، کشور توانسته رو به جلو حرکت کند و… این گزارشها و اقدامات چگونه باید به مردم رسانده شود، وقتی افرادی که حتی فاقد تخصص نوشتن یک خبر هستند و هنوز فرق بین خبرنویسی و صورتجلسه نویسی را نمیدانند و مسئولیت اطلاعرسانی را بر عهده دارند، آن وقت چه انتظاری باید داشته باشیم. در برخی دستگاهها متاسفانه دخالت در امور روابط عمومی بسیار زیاد است این دستگاهها نیازی نمیبینند که روابط عمومی دارای تخصص، سواد، علم، آگاهی و دانش باشد بلکه تنها باید بله قربانگوی بوده و هرچه آنان دیکته میکنند اجرا شود که این موضوع هم یکی از دلایل موفق نبودن روابط عمومیها در برخی دستگاهها شده و استقلال روابط عمومی به خطر افتاده است. برخی دستگاهها نگاهی سیاسی به روابط عمومی دارند و تخصص در روابط عمومی برای آنان مهم نبوده و تنها اهداف جناحی مورد توجه قرار گرفته و دست به انتخاب افرادی میزنند که نباید انتظاری از عملکرد مثبت این افراد داشت برای همین است که تأکید داریم به روابط عمومی نباید نگاه جناحی و سیاسی شود و عشق به کار روابط عمومی و تخصص باید ملاک انتخاب افراد قرار گیرد. آنچه که رئیسجمهور میبایست توجه جدی به آن نشان دهد انتخاب تیمی متخصص در زمینه روابط عمومی و اطلاعرسانی در دولت برای ساماندهی مشکلات خانواده بزرگ روابط عمومی در کشور است. اینکه هر از گاهی جلساتی مابین برخی روابط عمومیوزارتخانهها در تهران برگزار شود، کافی نیست، زیرا پس از گذشت سه سال و نیم از شروع بکار این دولت و همچنین پس از گذشت نه سال از ابلاغ آئیننامه مربوط به روابط عمومیها، هنوز بسیاری از مواد آن آئیننامه بدون اجرا رها شده و کسی هم پیگیر اجرای آن در سطح کشور نیست و در سطح استانها هم موضوع رها شده است و در برخی از این استانها حتی مراسم روز روابط عمومی هم توسط استانداریها به فراموشی سپرده شده است. با وجود رسانههای دیداری و شنیداری، خبرگزاریها و مطبوعات و فضای مجازی و در عصر روابط عمومی دیجیتال متاسفانه هنوز برخی روابط عمومیها بهصورت سنتی عمل میکنند و اطلاعی از علم روز روابط عمومی ندارند. باید متذکر شد که خبرنویسی و اطلاعرسانی یکی از وظایف روابط عمومی بوده و انعکاس مشکلات مردم به دستگاه و مدیران، تدوین برنامههایی برای نزدیکی کارکنان، تکریم ارباب رجوع، برپایی نمایشگاهای عملکرد، ارتباط نزدیک با رسانهها، همکاری با سایر دستگاهها، مطالعه اخبار مرتبط، برپایی مراسم و فضاسازی در مناسبتها، طراحی و تدوین دفترچههای عملکرد، اجرای برنامههای مذهبی، فرهنگی، هنری و ورزشی و دهها برنامه دیگر از مجموعه وظایف روابط عمومی است و حال شما تصور کنید که شخصی بدون تخصصهای لازم بخواهد بر این مسند بنشیند، آن موقع نباید انتظاری جز پایین آمدن سطح کاری این نوع روابط عمومیها داشته باشیم. روابط عمومی هم میبایست همچون برخی مسائل کشور مورد توجه دولت قرار گیرد و با بازخوانی دوباره آئیننامههای پیشین روابط عمومی و بررسی علل ضعفها و ناکامیهای این آئیننامه هر چه زودتر تصمیمی قاطع برای برون رفت از شرایط فعلی روابط عمومیها گرفته شود و این بار آئیننامه ای که دارای ضمانتهای اجرایی نیز توسط دولت باشد به دستگاهها ابلاغ شود و در سطح استانها نیز تنها به تشکیل شورای روابط عمومی بسنده نشود. در نگاه جدید به روابط عمومیها، نقش مدیران دستگاهها هم بسیار زیاد است، اینکه مدیران نیز درک متقابلی از روابط عمومی داشته باشند. مدیران دستگاهها باید بیاموزند که روابط عمومی تنها برای تحسین یکطرفه دستگاه نیست و باید حرف مردم را نیز بدون کمی و کاستی به دستگاه منتقل کند، مدیران باید بیاموزند که به هر مطلب انتقادی در رسانهها نباید واکنش شدید نشان دهند و میبایست با حفظ آرامش به مدیر روابط عمومی خود اعتماد و توجهی هم به حاشیهها و حاشیهپردازان نکند. مردم و رسانهها حق دارند حرف خود را بزنند و دستگاهها نیز از راههایی که در قانون پیشبینی شده، میتوانند پاسخ خود را بدهند ولی برخی اوقات با تصمیمات شتابزده و جوابیههای غیرتخصصی و غیرلازم ما خودمان باعث دوری و فاصله افتادن بین دستگاه و مردم و رسانهها میشویم. صبوری لازمه مدیران دستگاهها برای برخورد و مواجهه با انتقادها است و روابط عمومی کارآمد میداند که چگونه در این زمینه عمل کند و از فرصتها برای انعکاس فعالیتهای سازمان استفاده کند و به روشن کردن اذهان مردم بپردازد. چرا یک روابط عمومینباید آزاد باشد که در زمانهایی که قصوری صورت پذیرفته به جای آسمان و ریسمان بافی و توجیه کار از مردم عذرخواهی کند و برایشان از علل ماجرا بگوید؟ بررسیها نشان داده اداراتی که مدیران آن با علم روابط عمومی آشنایی داشته و انتخاب خوبی هم برای مدیریت بخش روابط عمومی انجام دادهاند دارای مقبولیت بسیاری هم در بین مردم هستند و برعکس دستگاهها و سازمانهای که مدیران آن نسبتی با روابط عمومی ندارند در زمینه ارتباط جمعی و انعکاس عملکرد و فعالیتهای آن دستگاه نیز نباید انتظاری داشت. پیشنهاد میشود که دولت در کنار جلسات فراوان در سطح کشور و استانها و شهرستانها، به برگزاری جلسات مشترکی با حضور مدیران دستگاهها و روابط عمومی و با حضور اهل فن و متخصصان روابط عمومی اقدام کند تا مدیران کشور به این باور برسند که روابط عمومی امروز در دنیا حرف اول در مدیریت میزند و دستگاهی موفقتر است که روابط عمومی برتری دارد.