• شماره 1196 -
  • 1396 چهارشنبه 20 ارديبهشت

مدیریت شایعه

ناصر بزرگمهر

حکایت می‌کنند: «سال‌ها پیش در شهری مسجدی می‌ساختند. کار تمام ‌شده بود و کارگران در حال انجام خرده‌کارهای پایانی بودند. پیرزنی ازآنجا عبور می‌کرد. ناگهان پیرزن ایستاد و به کارگران گفت: به نظرم مناره مسجد کج است. کارگران شروع به خندیدن کردند ولی معمار پیر با صدای بلند فریاد زد: ساکت شوید و چوب بیاورید و همه کمک کنید و چوب را به مناره مسجد تکیه دهید و همه باهم فشار دهید، فشار دهید، یا علی بگویید و فشار دهید و دیوار کج را راست کنید. معمار پیر کارکشته، هرچند لحظه از پیرزن می‌پرسید: مادر دیوار صاف شد؟ دیوار درست شد؟ پیرزن بعد از چند دقیقه نگاه کردن، گفت: بله درست شد، صاف صاف شد، خدا شما را حفظ کند و دعاکنان دور شد. کارگران سؤال کردند که استاد مگر می‌شود مناره ساخته‌شده را با فشار صاف کرد؟ معمار دانا گفت: نه! ولی می‌توان این‌گونه جلوی شایعه را گرفت. اگر پیرزن می‌رفت و به‌اشتباه به مردم می‌گفت مناره کج است و شایعه کج‌بودن مناره بالا می‌گرفت، دیگر هرگز نمی‌شد در خیال و نظر مردم مناره را صاف کرد. ولی الان و در ابتدای شروع قصه، با یک چوب و کمی فشار، می‌توان مناره را برای همیشه صاف کرد». این قصه به‌ظاهر قصه ساده‌ای است؛ حکایت باورهای انسانی است که ریشه در افکار عمومی و تاریخ خطاهای بصری انسان دارد. شایعه با یک‌کلام ساده و با یک نگاه اشتباه شروع می‌شود؛ شایعه با یک تفکر بی‌غرض یا یک اندیشه باغرض، در یک مغز سالم، با یک واژه و از زبان یک بیمار اجتماعی آغاز می‌شود و تا دورترین نقاط جهان پیرامون و در سالم‌ترین انسان‌ها نفوذ می‌کند. همه محققان علوم انسانی معتقدند که از شایعه بترسید؛ در تجارت و کسب‌وکار از شایعه بترسید؛ در زندگی شخصی از شایعه بترسید؛ در وزارت و وکالت از شایعه بترسید؛ در مدیریت از شایعه بترسید و بدانید با شایعه همه پایه‌های جامعه انسانی و مدنی می‌لرزد و از بین می‌رود. معماری ساده در حکایتی قدیمی، معنا و مفهوم شایعه را با زبان ساده می‌فهمد و متأسفانه تعداد زیادی از مدیران ما معنای شایعه و تأثیرات منفی آن را نمی‌فهمند. معماری معمولی با شایعه، برخوردی علمی و کارشناسانه انجام می‌دهد و از یک جمله، که از زبان یک پیرزن  می‌شنود، بی‌توجه نمی‌گذرد و می‌فهمد که با همین جمله چه اتفاقی ممکن است در کوی و برزن به راه بیفتد؛ چون به تأثیر شایعه آگاه است، سریع به صاف‌کردن دیوار کج ذهن یک عابر پیاده اما اثرگذار در جامعه کوچک محله اقدام می‌کند. مدیریت شایعه قادر خواهد بود که بزرگ‌ترین توانمندی‌های یک سرزمین را تبدیل به خاکستر و نابودی کند. آنها که مدیریت شایعه را باور ندارند، معنای توانمندی‌های افکار عمومی را نمی‌شناسند. آنها همان کسانی هستند که به نقش رسانه‌ها هم واقف نیستند. آنها قدرت فردی انسان‌ها را باور ندارند و از طبقه‌بندی اجتماعی امروز مردم و تأثیرگذاری حتی کمترین انسان‌ها، چه از نظر سن و سال یا توانایی‌های مادی یا جایگاه‌های اداری در فرمول پیچیده شایعات سیاسی اجتماعی بی‌خبرند. این گروه مدیران ارشد جوامع همان کسانی هستند که هنوز قدرت «شهروند خبرنگار» در دنیای پیشرفته مجازی امروز را رصد نکرده‌اند. در بین دنیای رسانه‌ای نامه‌نگاری، رادیو، تلویزیون، ماهواره، کتاب، مطبوعات، اینترنت و امثالهم، در 2015سال میلادی، بدون شک اینترنت با آسان‌شدن نرم‌افزارهای نصب‌شده بر روی موبایل‌ها، پیشرفتی را در 15سال گذشته و از آغاز هزاره سوم میلادی در حاکمیت اطلاع‌رسانی انجام داده‌اند که رسانه مکتوب و چاپارها در طول 2000سال میلادی تاریخ به عهده داشته‌اند. در دنیای مجازی امروز هر فردی از کودک تا بزرگ‌سال می‌تواند پیرزن عبوری قصه ما باشد که در خلوت خویش با خلق کج‌بودن یک دیوار، دیوار زندگی اجتماعی، سیاسی، اداری و خصوصی ما را تا ثریا کج بالا ببرد، به همین سادگی و با یک «کلیک!» باور نمی‌کنید به همین دوروبر خود نگاه کنید، از شایعاتی که پیرامون شخصیت‌های سیاسی تا هنرمندان و ورزشکاران و حتی افراد معمولی ساخته‌وپرداخته می‌شود، از شایعاتی که برای یک محصول لبنی معمولی تا مهم‌ترین صنعت کشور در موبایل‌ها چرخ می‌زند، یک‌باره دنیای مجازی پر از شایعه در مورد بزرگ‌ترین صنعت کشور می‌شود، لیست تمام‌شده هزینه قیمت‌های خودرو به‌صورت جعلی تهیه و ارائه می‌‌شود و هیچ‌کس هم به مقابله مدیریت‌شده با آن شایعه در جهت روشنگری افکار عمومی برنمی‌خیزد؟ هیچ‌کس معلوم نمی‌کند که قیمت واقعی چیست؟ هیچ مدیری نمی‌گوید که قیمت تمام‌شده چگونه تعیین می‌‌شود؟ هیچ‌کس نمی‌گوید که سرنوشت ده‌ها‌هزار کارگر و صنعتگر در همین چهارچرخه‌های خوب و بد نهفته است، هیچ‌کس از آینده صنعت بزرگ خودروسازی و خطرات احتمالی پیرامون آن صحبت نمی‌کند و به ده‌ها سؤال ذهنی مردم پاسخ نمی‌دهد... و اینگونه است که شایعه بر بال‌های یک کلاغ می‌نشیند و تبدیل به چهل‌کلاغ می‌شود، تنها راه مبارزه با شایعه، روشنگری و پاسخگویی در راستای مشتری‌مداری و تاباندن نور به تاریکی است، مدیرانی که به واژه‌های افکار عمومی و نقش روابط عمومی‌ها در جایگاه شایعه‌سازی و مبارزه با آن از راه‌های علمی و استفاده به‌موقع از رسانه و مطبوعات و صداوسیما و اینترنت و شبکه‌های مجازی امروزی همچون وبلاگ‌ها، فیس‌بوک و نرم‌افزار تلفن‌های همراه چون وایبر، تلگرام، واتس‌اپ، لاین، ایمو و بقیه واقف نیستند، چاره‌ای نخواهند داشت که به‌زودی یک‌بار دیگر مدیریت را از صفر بیاموزند.   

 

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه