شهر تاریخی بلقیس؛ عظیمترین میراث خشتی ایران
محدوده شهر تاریخی بلقیس که درواقع اسفراین کهن محسوب میشود، قدمتی حدود چهارهزارسال دارد، دراینمنطقه، در طول قرنها همواره مردمی زیسته و تمدن آفریدهاند و سپس با هجوم و تجاوز اقوام مختلف تخریبشده و بار دیگر از درون خاکسترهای جنگ و نفرت جوانه شهری جدید سربرآورده است. بیشتر آنچه که اکنون در اینشهر تاریخی باقی مانده، آثار و بقایایی است که به دوره صفوی نسبت میدهند؛ اما شواهد و یافتههای جدید تاریخی حاکی از آن است که دیرینگی شهر تاریخی بلقیس در شهرستان اسفراین به قرن دوم اسلامی میرسد. مهمترین اثر باقیمانده در شهر تاریخی بلقیس که درحال حاضر در سهکیلومتری جنوب غربی اسفراین فعلی واقعشده؛ ارگی هزارو 200ساله است که به آن نارین قلعه نیز میگویند. اولین دوره استقرار در ارگ به بعداز حمله مغول، به اینشهر برمیگردد و بعداز اینزمان دوبار در ارگ فعالیتهای مرمتی و ساختوساز در پیکره آن دیده میشود. ارگ، آخرینبار توسط افغانها بهتصرف درآمد و بهطورکامل تخریب شد؛ اما بااینوجود خانوادههایی بهطور مستقل تا اواخر قاجار در این مکان زندگی میکردهاند. درهرصورت خرابههای شهر بلقیس اسفراین از اعصار مختلف شامل مجموعه آثار، بقایای ارگ و خندق، بخشهایی از حصار گرداگرد شهر و بقایای مقبره شیخ آذری و... تشکیل میشود و این اثر درسال 1380 به شماره 4497 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است. اسفراین کهن (شهر بلقیس) پساز اینکه در دوره صفوی رونق گرفت، در سال 1731 میلادی توسط افغانها تخریب شد و ساکنان آن شهر جدیدی را در نزدیکی شهر بلقیس ایجاد کردند. اسفراین، بهعلت واقعشدن در شاهراه ورودی اقوام مهاجر به ایران از جمله قوم مغول، ازبکها، افغانها و در طول قرون اسلامی، بارها مورد تجاوز و تخریب این اقوام قرار گرفته و دوباره با کوشش مردم سختکوش این دیار سر از خاک برافراشته و شکوفایی خود را بازیافته است. میگویند ارگ بلقیس اسفراین، پساز ارگ بم دومین بنای گلی ایران است که براساس اصول معماری ساسانی ساختهشده و مهمترین مصالح بهکار رفته در آن خشت و گل است. این کهندژ که اصلیترین قسمت باقیمانده از شهر تاریخی بلقیس محسوب میشود، دارای 29 برج بوده که ارتفاع هرکدام از آنها حدود 11متر است و این 29 برج از هرسو با خندق احاطه شدهاند. طی کاوش سال 86 در شهر بلقیس سفالهایی شبیه سفالهای نیشابور قدیم کشف شد که به سفالهای مرو و سمرقند شباهت زیادی داشت و احتمال وجود تمدن در قرون دوم هجری را دراینمنطقه قوت میداد. فضای داخلی قلعه با حفاریهای قاچاق به کلی مضطربشده و فقط از این ارگ بزرگ که زمانی دارای سه طبقه فضای معماری بوده، تنها یک پوسته گلی باقی مانده است. در محدوده حصارشهر، آثاری از قبیل بقعه شیخآذری شاعر قرن نهم در زمان شاهرخ تیموری مشاهده میشود و همچنین راسته بازار در بخش میانی شهر و باروی شهر نیز از دیگر قسمتهای این شهر محسوب میشوند.
محل معروف اینشهر، تپه منار است که باتوجه به نوشتههای مورخین، جغرافی نویسان و نیز کاوشهای باستانشناختی احتمالا محل مسجد و دارالاماره اسفراین در دوره بعداز مغول بوده که بخشهایی از آن مورد کاوش قرار گرفته است. همچنین بنای کاروانسرای تیموری در بخش غربی شهر و مجموعهای از یخدانها متعلق به دوره صفویه که هردو اینها در حاشیه روستای جوشقان قرار دارند را میتوان از بناهای این شهر تاریخی محسوب کرد. مورخان و جغرافیدانان اسلامی، از اسفندیار پسر گشتاسب بهعنوان بنیانگذار این شهر نام بردهاند. الحاکم مؤلف تاریخ نیشابور از تعلق خاطر قباد (کواذ) ساسانی به آن یاد کرده و نوشته که قباد اسفراین را «مهرجان» خطاب میکرده است. بیهقی نیز نام اسفراین را «اسپرآئین» خوانده و آن را مرکب از «اسپر» بهمعنای سپر و «آئین» بهمعنای راهوروش دانسته است. نام این شهر بهصورتهای سبراین (حدود العالم)، سفراین (تاریخ سیستان)، اسپراین (بیهقی)، اسپرایین (برهان قاطع)، و اسفرائین (ثعالبی، یتیمة الدهر، یاقوت و قزوینی) نیز آمده است؛ اما گویاترین و موثقترین سند، که هیچگونه دخل و تصرفی در آن صورت نگرفته و زیر نظر حکومت مرکزی بوده و نام این شهر کهن را بهمدت ۷۰۰سال یعنی از زمان مغولان تا اواخر حکومت صفوی زنده داشته، سکه است. این سکه مربوط به زمان فرمانروای قاانالعادل از حاکمان ایلخانی است که در شهر اسفراین ضرب شده است.