در گفتوگو با پژوهشگر نیرو و انرژی مطرح شد؛
همه خوب و بدهای سدسازی
ابتدای دهه ۶۰، سدسازی در کشور همزمان با آغاز فعالیت دولت چهارم و پنجم شتاب سریعی بهخود گرفت؛ بهطوریکه شاهد القابی مانند «سردار سدسازی» به رئیسجمهوری وقت بودیم در دورانی که میزان ساخت سدها افزایش پنجبرابری داشته و تعداد آن از ۱۰ سد به ۴۶ سد رسید. ساخت سدها با دلایلی ازقبیلِ جمعآوری آب و ذخیرهسازی صورت میگیرد و مخالفان احداث سدها، اثرات منفی مانند تغییرات اکوسیستم و تبخیر منابع آبی در پشت سدها را از دلایل ناکارامدی آن عنوان میکنند. بهگزارشِ باشگاه خبرنگاران جوان؛ درهمینراستا با حبیب محمودی چناری (پژوهشگر نیرو و انرژی) مصاحبهای داشتهایم.
سابقه سدسازی در جهان به چه زمانی باز میگردد؟
با بالاگرفتن تب سدسازی در بین سال ۱۹۴۰ تا ۱۹۵۰ در مدتی کوتاهی رودخانههای مهم؛ بهویژه در آمریکا مسدود و ذخیرهسازی آبها آغاز شد اما مدتی زیادی طول نکشید تا انسانها از فجایع ناشی ازاینسازههای عظیم آگاه شدند. درطولِ ۶۰سال، سدهای مخزنی بزرگ، نابودکنندهترین تأثیرات زیستمحیطی را بر روی مردم و محیط پیرامون خود برجای گذاشتهاند. سد، مانعیست انسان ساز یا طبیعت ساخت، که بر سر راه جریانهای سطحی و یا زیر زمینی قرار گرفته، مانع عبور جریان آب میشود. صنعت سد سازی در دنیای امروز بخشی از فرآیند عملیات عمرانی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه است. کشورهای در مسیر توسعه به منابع طبیعی وابستگی دارند و از منابع خود با شدت بیشتری بهرهبرداری میکنند. دراینمیان بهخاطرنداشتن دانش فنی میزان فشار بر منابع بیشتر میشود. در صنعت سدسازی در جهان مدرن، سدها تککارکردی (تکمنظوره) نیستند. یعنی آنها سدها را صرفا برای تأمین آب کشاورزی یا تولید برق ایجاد نمیکنند. سد و صنعت سدسازی در جهان امروز بهشدت تحتِکنترل ناظران و سیاستگذاران محیطیست و احداث سد در دنیا متوقف نشده؛ بلکه ساختار و قوانین زیستمحیطی اجازه چنین کاری را بهراحتی دراختیارِ هیچ نهادی قرار نمیدهند. سدها از گذشته کاربردهای مختلفی همچون فعالیتهای ورزشی، تفریحی، آموزشی، علمی، تولید برق، پروش ماهی، حیاتی برای بازتولید موجودات سازگار دریایی، تأمین آب شرب، صنعت تبدیلی فولاد و کشاورزی داشتهاند.
نظراتی درموردِ منفیبودن سدسازی مطرح میشود؛ ازلحاظِ علمی، سدسازی را چگونه ارزیابی میکنید؟
سدسازی ذاتاً بد نیست اما اگر بهدرستی مطالعات اولیه آن انجام نشود، مخرب و ویرانگر خواهد بود؛ مانند سد گتوند بر روی کارون. با آبگیری مخازن سدها، مساحت وسیعی از اراضی پشت سد به زیر آب خواهد رفت. ازآنجاییکه تقریباً این اراضی عاری از سکونت نیست و حتماً جمعیتی بهصورت سکونتگاه شهری و روستایی در آن اقامت داشته و بهاجبار باید آنجا را ترک کنند. ترک فضا یعنی حذف شغل، مهارت و درآمد افرادی که وابسته به محیط جغرافیایی آنجاست. حتی اگر بهصورت موردی باشد و شخص با میل خود آنجا را ترک نکند، این یک زیان اجتماعیست و اثر نامطلوب خواهد داشت. ترک اجباری یعنی کوچاندن اجباری و جداکردن فرد از هویت جغرافیاییاش. ازطرفی، سطح وسیعی از اراضی مرغوب به زیر آب رفته و زیر انبوهی از لایهها خاک رس و گلولای مدفون خواهد شد که دیگر قابلیت کشت نخواهند داشت. مهاجرت اجباری و کوچاندن افراد که با نارضایتی و بهاجبار انجام میگیرد، از اثرات منفی اجتماعی سدسازیست. در سال ٢٠٠٠، کمیسیون مستقل جهانی Commision on Dams که به بررسی فواید و ضررهای سدها میپرداخت، بهایننتیجه رسید که سدها نهتنها موجب جابهجایی ٤٠ تا ٨٠میلیوننفر؛ بلکه باعث افزایش حاشیهنشینی، تنشهای اجتماعی و افسردگی نیز شده است. سدها با کوچاندن افراد ساکن در فرادست یافرودست خود، درواقع گروهی از جامعه روستایی تولیدکننده را روانه شهرها میکنند. آنها تنها جسمشان را در شهر و روح و هویت خود را هنوز در محیط روستایی و فعالیتهای آن میبینند و بهتدریج افسرده و بیمار شده و بر جمعیت بیمار مراکز درمانی افزوده میشود. این یعنی فشار به منابع شهر و افزایش تقاضا برای خدمات بهداشتی؛ خصوصا اینکه در سالهای اخیر مهاجرت نیروی جوان از مراکز روستایی بهشدت بالا رفته و اکثر روستانشینان را سالخوردگان تشکیل میدهند. سدها با خروج اجباری، سبب نارضایتی و موضعگیری تدافعی بومیان خواهدشد.
سدسازی چه اثراتی در محیط زیست بههمراه دارد؟
ازمنظرِ زیستمحیطی؛ ایجاد یک سد یعنی قطع یک کریدور یا محور ممتد زیستبوم. در مسیر یک جریان زنده (دائمی) موجودات زنده قابلرؤیت و غیرقابلرؤیتی وجود دارند که با جریان بالادست رود دراتباطاند. برایِمثال، نوعی جلبک یا حشره که از املاح محلول در آبی که از فرادست میآید، زیست داشته باشد؛ با ایجاد سد، این ارتباط قطع و بخشی از زنجیره غذایی حذف میشود. با احداث سد ارتباط فرادست و فرودست قطع میشود. املاح محلول در پشت سد ذخیره، تهنشین و با گلولای درهم آمیخته و بیاستفاده میشود. مخزن آب، به محلی برای رشد انواع میکروبها تبدیل و تخمگذاری ماهیها و بهطورکلی آبزیان دچار مشکل میشود. اراضی خصوصا مراتع و جنگلهای فراوانی به زیر آب رفته که میتوانست در دامداری استفاده شود. سطح بستر جدید یا سطح آسایش جدیدی در رودخانه ایجاد میشود که رودخانه در فرادست باید برای تنظیم خود قسمتی از بستر و مخروطافکنهها را فرسایش دهد. مسیرها مسدود و دسترسی غیرممکن میشود. بسیاری از منابع و معادن، تأسیساتی همچون تیر چراغبرق، راهها... به زیر آب میروند. تغییرات جوی محلی خصوصاً افزایش دما و رطوبت در محل ایجاد شده و هوا شرجی میشود؛ مورد نمونه دریاچه چیتگر تهران. بااینحال هنوز تب سدسازی در بسیاری از مناطق جهان که بنابردلایلی؛ ازجمله دردسترسنبودن و همچنین پرهزینهبودن دانش فنی روشهای نوین جایگزین سدسازی بالاست، زیاد است. این موارد ا ایران نیز صدق میکند. سدسازی امروز تنها راهحل نهایی برای رفع مدیریت منابع آب و حل معضلات کمآبی نیست؛ بلکه میتوان با بهکارگیری روشهای نوین، زمینه را برای مدیریت بهینه منابع آب فراهم کرد.
ساخت سد لاسک در استان گیلان چه اثراتی بر محیط داشته است؟
سد خاکی لاسک با هزینهای نزدیک به ۲۵۰میلیاردتومان در شهرستان شفت در استان گیلان دردستِاجراست اما بهتر است مواردی که میتواند اثرات مخرب جانبی داشته باشد، دراینمورد بررسی و طرح مطالعاتی آن بهخوبی روشن شود. سد لاسک شفت، عاری از اثرات منفی نیست و بیشک اثرات منفی آن بیشتر از مزایای کوتاهمدتش خواهد بود. ابتداییترین اثر منفی این سد، مهاجرت اجباری، سوءاستفاده از اراضی توسط افرادی که قصد بهرهبرداری اقتصادی از اراضی را بهصورتِ فروش حق مالکیت و تصرف در کوتاه (دراینگونموارد ادعا بر سر مالکیت اراضی و اختلافات خانوادگی بیشتر خواهد شد؛ چیزیکه در طرح ساماندهی جنگلنشینان این حوزه و حوزههای مجاور شاهد بودهایم)، محوشدن اراضی مرغوب برنج و چای، جنگل و مراتع زیر مخزن سد، فرسایش خاک، حذف بسیاری از مناطق طبیعی، بیرمقشدن زیستبوم فرودست سد، افزایش حجم گلولای مخزن سد بهدلیلِ سیلخیزبودن منطقه و کاهش حجم مخزن در یک دوره کوتاهمدت. طبق فرمایشات مدیران شهرستان شفت؛ هدف اصلی ایجاد این سد، تأمین آب کشاورزی و توسعه گردشگریست. ضمن احترام به نظرات این مسئولان، بهنظر باتوجهبه ساختار و توان فعلی شهرستان، بحث سدسازی و توسعه گردشگری اصلاً موجه نیست؛ زیرا ما هنوز درمواردیکه حتی شرایط مساعدتری در کشور داشتهایم؛ بههردلیلی موفقیتآمیز نبوده و طرح این بحث که با سدسازی بتوان موتور گردشگری را بهتحرک وا داشت، بهنظرم فعلاً امکانپذیر نیست؛ زیرا هنوز ساختار و سازمان اولیه اینگونه فعالیتها موجود نیست. در جای دیگری سخن از اشتغال و سد لاسک است. اینهم بهنظر فرض درستی نمیتواند باشد. اشتغال باید پایدار باشد. شاید در کوتاهمدت برای هزاراننفر بهصورت فصلی یا روزی شغل بهوجود آید؛ ولی در بلندمدت مدیریت یک سد به نیروی کار چندانی نیاز ندارد.
یکیاز دلایل ساخت سد، استفاده آب در بخش کشاورزیست؛ آیا ساخت سد برای بخش کشاورزی روش صحیحیست؟
در بحث تأمین آب کشاورزی بهنظرم بهتر است ما از همان روشها و دانش سنتی الگو بگیریم. کشاورزی گیلان کاملاً فصلیست؛ یعنی ما در چندفصل از سال نیازمند منابع آبی هستیم. بهنظر ذخیرهکردن حجم انبوه آب پشت سدها باتوجهبهاینکه بهنظر کارکرد دیگری نخواهد داشت، ازمنظر زیستمحیطی و اقتصادی مقرونبهصرفه نیست. پیشنهاد میشود که باتوجهبه سیلابیبودن رودخانههای این حوزه آبریز، از زهکشها روپوشدار بهصورت حوضچههای زیرزمینی برای ذخیره آب در فصول بارانی پائیز و زمستان بهره گرفت و اینکار میتواند در سطح مزرعه با همیاری خود کشاورز انجام گیرد. اکثر رودخانهها در گیلان هم تقریباً فصلی هستند و در فصول گرم سال بسیار کمآب هستند. ساخت سد مقرونبهصرفه نخواهد بود. ازطرفی، میتوان با احداث مخازنی سرپوشیده و محافظتشده در شهرستان، در فصل زمستان آب رودخانه سفیدرود را ازطریقِ تونل قدیمی در آنها ذخیره کرد. اینکار مانع از نیاز به حجم بالای آب هنگام کشت مزارع از رودخانه سفیدرود خواهد بود. ازطرفی مدیریت آب در خود شهر شفت و فومن بهصورت مدیریت در سقف و ناودان راهکاری مثبت درجهت مدیریت منابع آب دراینشهرستان است؛ باتوجهبه آبوهوای شهرستان و نبود آلودگی میتواند حتی مصرف شرب داشته باشد.
استفاده از سدها برای عبور از کمآبی میتواند راهکار مناسبی باشد؟
ساختن سد ذاتاً بد نیست؛ اما تنها راهحلِ برونرفت از بحران کمآبی هم نیست. همیشه سادهترین راهحل، رسیدن به نتیجه بهتر را تضمین نمیکند. هنوز معتقدم که بحث بحران آب برای گیلان و حتی ایران خیلی قشنگ نیست. معتقدم کمبود آب، بخشی از مشکل ماست. ما، در مدیریت و کنترل منابع آبی خودمان دچار ضعف هستیم.