پیدا و پنهان پدیدهای بهنامِ «همباشی»
زوایای سیاه یک ازدواج سفید
ازدواج سفید یا همباشی مانند برخی تحولات نوظهور دیگر چنددههایست که برخی جوامع و جامعه ما را هم درگیر کرده؛ واقعیتی که هست و قابل کتمان نیست اما باید شدت و ضعف آنرا سنجید و با کار کارشناسی و مطالعات براساس واقعیتها جلوی ضررها را گرفت. شاید برخی موانع ازدواج، موجب گرایش برخی جوانان به این سبک زندگی شده است؛ پس، با برنامهریزی درجهت رفع علل بهوجودآورنده آن مانند فقر، بیکاری، کاهش موانع ازدواج و البته گفتوگو با جوانان میتوان با این پدیده جدید برخورد منطقی داشت.
رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران میگوید: «ازدواج سفید دراصل یک لغت فرانسویست و ما از آن بهعنوان همباشی یا باهمبودن یاد میکنیم». مصطفی اقلیما اضافه میکند: «از قدیمترین زمانها قبل از اسلام هم این موضوع بوده است. بعد از اسلام شاید عنوان صیغه معادل آن است که در آن دوطرف توافق میکنند با هم باشند یا اینکه یکنوع معامله است». وی میافزاید: «در صیغه که مختص به مردانیست که همسر دارند و زن هم بیوه است؛ زن و مرد با هم توافق میکنند و نیازی به وجود یک روحانی برای انجام و خواندن صیغه نیست. درصورتیکه ازدواج سفید، بیشتر بین جوانان مجرد وجود دارد». وی افزود: «در ازدواج سفید باید توجه داشت که دختر و پسر تازمانیکه عقدنامه نداشته باشند و ازدواج دائمی نکرده باشند؛ دختر و پسر هستند و بیشتر ازدواج سفید شامل ایننوع دختران و پسران است. این مسئله در ایران در 10 تا 15سالگذشته بیشتر دیده شده». اقلیما درپاسخبهاینکه چرا به اینجا رسیدهایم؟ میگوید: «این شرایط، از وضعیت و زیرساختهای جامعه ناشی میشود. مسائلی مانند بیکاری و بالارفتن سن ازدواج به این پدیده مربوط است و اگر بخواهیم که ایننوع مسائل حل شود، باید علل آنرا مشخص کرد. صرفاً نمیشود فقط روی ازدواج سفید صحبت کرد و چرایی اینکه یک جوان ازدواج سفید میکند، باید بررسی شود». این استاد مددکاری اجتماعی میافزاید: «درحالحاضر در کشور ما، هم ازدواج سفید و هم صیغه؛ هردو غیررسمیست و صیغه هم بیشتر در افراد پولدار انجام میشود. البته گاهی برای برخی موارد مانند اقامت در هتلها باید کاغذی برای ثبت صیغه داشته باشند». وی میگوید: «در جامعه ما اگر افراد متوجه شوند که دختری قبلاً ازدواج سفید داشته، دیگر کسی راضی به ازدواج با او نمیشود و ایندرحالیستکه ازدواج موقت برای مردان دارای همسر است که اگر کودکی از آن حاصل شود، عقد دائم خواهد شد. در ازدواج سفید اما هر دو طرف مجرد هستند و اگر بخواهند، از هم جدا میشوند».
رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران اضافه میکند: «ازدواج سفید، بیشتر در کلانشهرها و شهرهای بزرگ دیده میشود و کمتر شاهد این پدیده در شهرهای کوچکتر هستیم. عموماً افرادی که در محل زندگی اصلی خود نیستند، بهدلیل برخیازموارد برای زندگی مشترک توافق میکنند که با هم در یک خانه باشند؛ گاهی با هم هیچگونه ارتباط جنسی هم ندارند». وی ادامه داد: «در برخی کشورها مانند فرانسه افراد در ایننوع رابطه به شهرداری میروند و ثبتنام میکنند و از تمام مزایای یک زن و شوهر برخوردار میشوند و ایندرحالیستکه در کشور ما یک زن و مرد نمیتوانند رابطه صیغهای خود را اعلام کنند». این استاد دانشگاه تصریح میکند: «در کشور ما 90درصد از پسران که با دختران دوست هستند، ترجیح میدهند که همسر خود را از بین دوستدختران خود انتخاب نکنند». وی معتقد است: «در دیدگاه اسلامی وقتی انسانها به بلوغ میرسند، زندگی شخصیشان به خودشان مربوط است و دیگر به ما ربطی ندارد. درحالحاضر، در فرهنگ جامعه ما اگر دختری ازدواج سفید و حتی صیغه هم باشد، کسی راضی نمیشود که با او ازدواج کند؛ شاید 100سالدیگر این موضوع را بپذیرند ولی درحالحاضر نه». وی افزود: «تنها 10درصد از پسران راضی میشوند که با دوستدختر خود ازدواج دائم کنند و آنهم درصورتیست که دختر دارای شرایط برتر مانند پولدارتربودن باشد».
این استاد دانشگاه تأکید میکند: «مشکل در اینجا مردان هستند؛ مردی که به دختر 13 تا 14سال محبت بیمورد و بعد، از او سوءاستفاده میکند. مشکل اینجاست که هم قانونگذار و هم مجری قانون هر دو مرد هستند و حتی اگر زنی در خانهای مورد تجاوز قرا بگیرد، او را محکوم میکنند که چرا به آنجا رفته؛ تا اینکه مرد را مقصر و عامل اصلی این تجاوز بدانند. اگر میگوییم زن خیابانی، این زن بهاصطلاح خیابانی درکنار مردیست که او هم خیابانیست؛ پس، باید آن مرد را هم خیابانی بدانیم؛ نهاینکه فقط از زن بهعنوان خیابانی یاد شود». وی تأکید کرد: «ما برنامهای برای حمایت از اینگونه زنان نداریم و به علتهای آن توجه نمیکنیم و هیچگاه هم از خود نمیپرسیم که علت ازدواج سفید چیست؟» اقلیما اعلام کرد: «بررسیها نشان میدهد که دختران در 98درصد موارد بهدلیل نیاز روحی با پسران دوست میشوند و دودرصد موارد فقط شامل رابطه جنسی میشود».
وی خاطرنشان میکند: «اگر بخواهیم آسیبهای اجتماعی را حل کنیم؛ باید مسئولان از بین افراد متخصص و کارشناس انتخاب شوند و درعینحال هم پاسخگو باشند؛ زیرا اگر مسئول حتی در ردههای کلان درست انتخاب شود، اولین کار و وظیفه خود را ایجاد کار و اشتغال میداند؛ چراکه جوانانی که دارای کار و مستقل باشند، میتوانند ازدواج کنند و از بسیاری مشکلات نیز کاسته میشود». اقلیما میگوید: «در زمانیکه ما، در دانشگاه مشغول تحصیل بودیم، 70درصد جوانان بعد از فارغالتحصیلی از دانشنگاه ازدواج میکردند؛ زیرا میتوانستند وام بگیرند و با آن خانه بخرند؛ نیز کار داشتند و بهراحتی زندگی خود و همسرشان را تأمین میکردند». وی میافزاید: «درحالحاضر، بیشتر جوانان تحصیلکرده بیکار هستند؛ پس، در بخشهای خصوصی با 400 تا 500هزارتومان از روی ناچاری مشغول میشوند و ایندرحالیستکه در برخیموارد در همین بخش خصوصی به آنها پیشنهادهایی برای برقراری روابط جنسی برای دوام همین کار بیاهیمت داده میشود و جوان هم اگر با ایننوع پیشنهاد همراه نشود، همین کار ناچیز را هم از دست خواهد داد». این استاد دانشگاه اضافه میکند: «میگویند که طلاق تبدیل به یک فاجعه شده است؛ چراکه ازدواج پایهاش پولی شده! این مسخره است که دولت برای ازدواج وام میدهد. جوانی که کار ندارد، وام بگیرد که ازدواج کند؛ خب، بعد از ازدواج حالا کار هم ندارد و آن وام را هم میخورد. قسطهای وام که شروع میشود، باید برای پسدادن آن چهکار کند؟ باید دزدی کند؟ این، روندیست که حتی در کشورهایی ضعیف مثل بنگلادش یا پیشرفته مثل آمریکا هم دیده نمیشود». وی ادامه میدهد: «حتی میگویند که برخی جوانان باتکیهبر والدین ازدواج میکنند. این امر هم درست نیست؛ مگر چنددرصد میتوانند ازسوی خانوادههایشان تأمین شوند یا درکنار آنها زندگی کنند؟ درکل، شروع زندگی فقط با اتکاء به پدر و مارد هم درست نیست؛ بلکه جوان باید خودش کار کنند، خودش درآمد داشته باشد، روی پایش بایستد؛ اتکای زیاد، باعث طلاق میشود».
رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران میگوید: «انتخاب برخی شاخصها درست نیست. مثلاً، وقتی از آمار بیکاری میگوییم، اگر کسی یکساعت در ماه را کار داشته باشند، شاغل محسوب میشود. با یکساعت کار در ماه میشود چهکار کرد؟ درعمل، فرد شاغل محسوب نمیشود». وی ادامه میدهد: «در مبحث طلاق هم برخی از شاخصها درست بهنظر نمیرسد. 70درصد از طلاقها در سنین زیر25سال انجام میشود و 28سالبهبالا شامل ششدرصد طلاقها میشود و این، نشان میدهد که افراد دیگر بچه نیستند».
این استاد دانشگاه تأکید میکند: «راهکار افزایش ازدواج، فراهمکردن شرایط برای پرداخت وام نیست؛ باید کار برای جوانان ایجاد کرد. با این روشها مسئولان مشکل را گردن چیزهای دیگر میاندازند؛ درصورتیکه پایه اول زندگی، اقتصاد است». وی درعینحال به حداقل استانداردهای زندگی در دنیا اشاره کرد و گفت: «حداقل استاندارد تعریفشده برای زندگی شامل 25درصد از درآمد باید صرف مسکن، 25درصد صرف خوراک و پوشاک، 25درصد صرف تفریحات و بیماری و 25درصد هم پسانداز شود». اقلیما تصریح میکند: «درحالحاضرف شاهدیم که قیمت برخی کالاها 75 تا 80درصد افزایش مییابد؛ درصورتیکه فقط با اینهمه کار کارشناسی و باحضور افراد متخصص، فقط 10درصد حقوق اضافه میشود. هیچ تناسب و تعادلی بین حقوقها و افزایش قیمت وجود ندارد و طبیعیست که مردمی که دچار فقر میشوند، به آسیبهای اجتماعی؛ ازجمله طلاق کشیده میشوند». وی تأکید میکند: «متأسفانه کسی پاسخگو نیست. اقتصاددان و روانشناس ما جهانسومی میاندیشند و این، طبیعیست که کسی که کار و درآمد ندارد، دیگر حوصله ندارد و آنوقت او را یک فرد افسرده قلمداد میکنند. نباید او را افسرده تلقی کرد؛ بلکه باید مشکل بیکاری حل شود تا فرد تحرک، پویایی و نشاط داشته باشد تا با اتکاء به خودش زندگی کند». این استاد دانشگاه تأکید کرد: «در جامعه، آسیبها قابلتبدیل به هم هستند و اگر بخواهیم آسیبهایی مثل اعتیاد، طلاق، دزدی و برخی دیگر را حل کنیم یا کاهش دهیم؛ باید زیرساختها درست شود و افراد متخصص سر کار و شایستهسالاران در مسند امور باشند».
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران نیز معتقد است: «یکی از موضوعاتی که یکدهه است با آن مواجهیم؛ ازدواج سفید است که ما به آن همباشی اطلاق میکنیم». حسن موسوی چلک میگوید: «جامعه ایران هماکنون این سبک زندگی را نمیپذیرد و عوامل مختلفی در این پدیده دخیل هستند. ایننوع زندگی، مسئله جدی برای جامعه ما نخواهد بود؛ زیرا موارد آن کم است و با بسترهای جامعه ما همخوانی ندارد. این سبک از زندگی در ایران فقط در برخی شهرهای بزرگ و بهصورت معدود دیده میشود». وی اضافه میکند: «این پدیده یا این سبک از زندگی، دلایل مختلفی دارد؛ بخشیازآن اقتصاد است که موجب انتخاب این سبک از زندگی برای برخی افراد شده. دراینموارد، دو نفری که میخواهند زندگی مستقل را تجربه و خودشان آنرا مدیریت کنند، تن به ایننوع زندگی میدهند». وی تأکید میکند: «البته همیشه هم اقتصاد در این سبک از زندگی دخیل نیست؛ زیرا دراینبین افرادی هستند که دارای زندگی مرفه هستند اما باز آنرا انتخاب میکنند». وی ادامه میدهد: «از دیگردلایل این سبک زندگی ایناستکه برخی نمیخواهند مسئولیتپذیری یک زندگی دائم را داشته باشند و هروقت بخواهند بتوانند قطع رابطه کنند؛ هرچند زندگی درکنارهم بهمرور وابستگی ایجاد میکند اما این افراد، از مسئولیت دائم فرار میکنند».
موسوی چلک میگوید: «بهدلایل مختلفی شرایط برای ازدواج دائم سخت شده و بالارفتن سن ازدواج هم یکی از دلایل ازدواج سفید است؛ زیرا نمیشود غرایز را سرکوب کرد. برخی از جوانان برای رفع نیازهای عاطفی خود به ازدواج سفید رو میآورند؛ شاید گاهی حاصل ایننوع ازدواجها بارداریهای ناخواسته باشد». رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران میگوید: «برخی در استدلالهای نادرست، ازدواج سفید را همان دوران نامزدی قلمداد میکنند که درحالحاضر شکل آن تغییر کرده؛ درصورتیکه اینطور نیست؛ زیرا براساس فرهنگ ما نامزدی براساس چهارچوب خانوادگی و بهصورت رسمی شکل میگیرد و در بین اقوام و خانواده اعلام میشود. ازدواج سفید اما چون هنوز پذیرش اجتماعی ندارد، دراغلبموارد پنهان میشود». وی خاطرنشان میکند: «برخیازآنها که تن به ازدواج سفید میدهند، آنرا برای خود یکنوع کلاس و یکنوع سبک زندگی میدانند و بهدلیلاینکه خاستگاه این پدیده غرب است اما باید توجه کرد که هر حرکتی برخلاف هنجارهای جامعه تبعات منفی دارد و شانس را برای ازدواج دائم جوانان کم میکند؛ هرچند برخی از این ازدواجهای سفید شاید منجر به ازدواج دائم هم شود».
موسوی چلک ادامه میدهد: «معمولاً در اینگونه روابط زنان و دختران، آسیبپذیرتر هستند؛ چراکه این سبک زندگی در چهارچوب قوانین نبوده و درعمل هیچ حمایتی مطرح نیست». وی تأکید میکند: «زمانیکه شرایط برای ازدواج سخت میشود و معاش هم سختتر، باید شاهد تحولاتی در زندگی باشیم اما آنچه مسلم است اینکه باتوجهبه فرهنگ ما، برای جامعه ما این سبک از زندگی قابلقبول نیست و آنرا پس میزند و در جاهایی که بیشتر در آنها گمنامی هست مثل شهرهای بزرگ، بیشتر شاهد ایننوع پدیدهها هستیم». وی تأکید میکند: «درحالحاضر، بیشازاینکه ایننوع موضوعات در محافل علمی مطرح شود؛ در رسانهها مطرح میشود. چنین موضوعاتی، از اولویتهای مهم جامعه نیست و حداقل دربین موارد مهم آسیبهای اجتماعی نیست».
وی بابیاناینکه هیچکس آمار دقیقی از ایننوع ازدواجها ندارد، میگوید: «سیاستگذاریهای درست کمک میکند که شرایط اقتصادی و اجتماعی بهتر شود و تأثیرگذاری بر روی این پدیده داشته باشد و جوانان هم با اطمینان از آینده خود در مسیر زندگی خود حرکت کنند». رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران میگوید: «آموزشهای پیامدهای این سبک از زندگی برای جوانان در مکانهای مختلف مانند دانشگاهها میتوانند اطمینان و امید جوانان به زندگی را افزایش دهد و بههمراه آن، از گسترش آسیبها هم کاسته خواهد شد اما غفلت بههرطریقی از اطمینان جوانان میکاهد و بهدنبالآن شاهد پدیدهها و آسیبهای نوظهور اجتماعی خواهیم شد».
ناهید حاجیخانی/ ایرنا