دستفروشی و تمام حاشیههایش در روزهای مانده به عید
پولی که از پهن کردن بساط جمع میشود
سعید جمالی
بگذارید قبلاز شروع مطلب، گشتی دور دنیا بزنیم؛ تابهحال چیزی درباره Tolkuchka شنیدهاید؟ یک بازار خیابانی در عشقآباد که معنای کامل اصطلاح «از شیر مرغ تا جان آدمیزاد» را در آنجا با پوست و استخوانتان درک خواهید کرد. کافیست کمی چشم در این بازار بگردانید تا هرچیزی حتی یک شتر! برای خرید پیدا کنید. این مرکز خرید غیر رسمی که مورد توجه عکاسان بینالمللی هم واقع شده، نهتنها محلی برای ارائه مایحتاج گوناگون مردم آن منطقه است؛ بلکه توانسته بهعنوان یکی از جاذبههای گردشگری ترکمنستان هم مطرح شود. درهمینزمینه آیا نام MKFM به گوشتان خورده است؟ این عنوان خلاصهشده اشارهای دارد به بازار قایقهای شناور مالزی که از نامش پیداست، برای خرید محصولات عرضهشده در آنجا باید تن به آب بزنید! گزارش منتشره به تاریخ چهارم مای 2015 در پایگاه اینترنتی مجموعه خدمات مسافرتی معتبر Thrillophilia در هندوستان، عنوان میکند که اگر از علاقهمندان به گردشگری بومی هستیم، نمونههای منحصربهفردی از بازارهای محلی در چهارگوشه جهان وجود دارند که میتوان آنها را مصداق دقیقی از تعبیر «هم فال و هم تماشا» دانست. دراینگزارش، به بازار ساحرههای بولیوی، بازار کانتینری آلمان، بازار جامعالفناء مراکش، بازار چیچچیکاستیناگو گواتمالا، بازار شبهای چیانگمای تایلند، بازار پرندهفروشی افغانستان، بازار شبانه پرابانگ ویتنام، بازار خانالخلیل مصر، بازار ایزمیلفسکی روسیه و بازار هیولاماهی ژاپن اشاره شده است که هر یک از آنها ویژگیهای خاص و اعجابآور خود را در چگونگی برپایی و فروش دارند؛ اما در یک موضوع مشترک هستند: بر پایه خردهفروشیهایی که شکلی از دستفروشی هستند، شکل گرفتهاند؛ چیزی شبیه آنچه در محدودههای خاصی از کشور خودمان هم میبینم که یا با نام بازارهای هفتگی دایر یا در بازههای زمانی خاص مانند پیشاز شروع سال جدید، محلی برای عرضه محصولات و اجناس مختلف میشوند؛ تنها با این تفاوت که تصورمان بر این است: دستفروشها انفرادی به کار میپردازند اما در اینگونه بازارها گروهی همصنف یا در رستههای مختلف برای فروش، تجمع میکنند. دستفروشی، یکی از اشکال دادوستد است که تقریبا در همهجای این کره خاکی انجام میشود و هر دو گروه مخالفان و موافقان خود را هم دارد. در واقع مانند هر پدیده شهری دیگری، یکسری آنرا مخل نظم اجتماعی میدانند و یکسری هم معتقدند جاذبهای پویا و هیجانانگیز از زندگیست! شاید جالب باشد که بدانید این مسئله باعث شده که حتی از 14 نوامبر سال 2012 بهاینسو، مناسبت International Street Vendors Day نیز در تقویم مناسبتهای ویژه جهانی گنجانده شود. سایت تحلیلی مسائل شهرنشینی بهنام CityLab در گزارش 13 نوامبر سال 2015 خود، بهمناسبت فرارسیدن سالگرد این روز جهانی آورده است: «آمارها حاکی از وجود تقریبی بیشاز یکمیلیارد دستفروش خیابانی در کشورهای مختلف است و این زنجیره حالا با این جمعیت قابل توجه، تبدیل به یک مهره گرداننده مهم در فضای کسبوکار شهرهای بزرگ شده که نمیتوان نادیده از تاثیراتش بر چرخه اقتصادی جوامع گذشت. بهشکل آماری در جهان، 1.8میلیارد نفر در فضای کسبی که به اقتصاد غیر رسمی شناخته میشود، مشغول هستند و حیرت خواهید کرد اگر بدانید دستفروشها، تنها در یک بازه سالانه در 2012، گردش مالی 10تریلیون دلاری را تجربه کردند». رابرت نیوورث؛ بهروزنگار، محقق و نویسنده گزارشهای جنجالی اقتصادی در نشریات واشنگتنپست، نیویورکتایمر، نیشن و فوربز، در کتاب خود تحت عنوان Stealth of Nations که به بررسی تاثیرات کسبوکارهای غیر رسمی بر اقتصاد جوامع نوشته، آورده است: «شاید خردهفروشی بهاینشکل از سوی بعضی مردم کشورهای توسعهیافته در راستای یک بزه اجتماعی قلمداد شود و بگویند که این افراد مستعد فعالیتهای غیر قانونی هم هستند؛ اما در واقع، اینها مقولههایی جدا هستند و دستفروشها تفاوتی با فروشندگان موجه در فروشگاهها و مغازهها ندارند. آنها تنها با روشهای شیک از در معامله وارد نمیشوند و شیوههای بعضا ابتدایی خود را حتی در حد اصراربهخرید در مواجهه با مشتری احتمالی در پیش میگیرند. بااینهمه باید دانست که در کشورهای در حال توسعه، وجودی موجه و پذیرفتهشده دارند که حتی در بخشهایی از جامعهشان مورد احترام هم واقع میشوند؛ چون شکلی از سختکوشی و فعالیت صادقانه را بهنمایش میگذارند و البته گاهیاوقات در ارتباطی تنگاتنگ با مقوله اقتصاد کلان کشورشان هم قرار میگیرند. برای مثال، شرکتهای بزرگ غربی مانند Proctor and Gamble یا Unilever محصولات خود را در برزیل در میان فروشندگان خردهپایی که بهشیوه خیابانی و با استفاده از چرخدستی یا وانتها به فروش اجناس میپردازند، توزیع میکنند و آنها را بهنوعی فروشندگان سیار محصولاتشان در بخشهایی از این کشور ساختهاند و ازاینراه فروش بیشتری را نسبتبه فروشگاهها و نمایندگیهای رسمی تجربه کردهاند!» مهندس فقیهی؛ معاون اقتصادی و برنامهریزی اتاق اصناف ایران، در مصاحبهای با خبرگزاری صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، به تاریخ 24 اسفندماه سال جاری، گفته است: «در دودهه گذشته شاهد گسترش ناامنی شغلی بودیم و اکنون 70درصد از قراردادهای کار سهماهه هستند و بیشاز 90درصد از قراردادهای کار، موقت هستند و در کنار این، انبوهی بیثباتکاران را داریم. در ضمن در چهار دهک پایینی جمعیت حداقل دستمزد فقط 30درصد از هزینههای خانوار را تامین میکند که همین موجب شده این افراد برای امرار معاش، به کار دوم و چندم از جمله دستفروشی رو بیاورند. نتایج تحقیقات انجمن یک شهر درباره دستفروشی در تهران نشان میدهد که حدود 76درصد از دستفروشان سرپرست خانوار هستند و بهطور متوسط دو یا سه فرزند دارند و با سرمایه متوسط دومیلیون تومان اقدام به دستفروشی میکنند. جالبتر آنکه 98درصد از آنها میخواهند ساماندهی شوند. بخش زیادی از دستفروشها نیز تحصیلکردگانی هستند که بهدلیل عدم جذب در مشاغل متناسب با تخصصشان و نداشتن سرمایه لازم برای ایجاد کسبوکار، اجاره مکان و... برای گذران معیشت خود و خانوادهشان دستفروشی میکنند. تنها بخش کوچکی از دستفروشها مجرم، مواد فروش و حامل اسلحه سرد و گرم و متقلب و... هستند». بهعبارتی میتوان اینطور استنباط کرد که اگر برای دستفروشها، رفتارشان و البته محل فعالیتشان برنامهریزی هدفمند و مناسبی انجام داد، بشود آنها را در چرخه عرضه و توزیع محصولات و اجناس مختلف، به یکی از ارکان قابل اعتماد و موثر بازاری پویا و روبهرشد تبدیل کرد؛ ضمن اینکه جانمایی مناسب آنها در بخشهای مشخص میتواند از بدمنظرهشدن شهر، تشدید ازدحام و ترافیک، آلودگیهای محیطی و صوتی و... جلوگیری کرد. در بخش دیگری از همان گزارش، از قول ابوالقاسم چیذری؛ مدیرعامل شرکت شهربان، میخوانیم: «شهرداری تهران، 50 نقطه ساماندهی برای دستفروشان در روزهای پایانی سال از 15 اسفندماه تا یکم فروردینماه در نظر گرفته است که بهازای پرداخت روزانه 10هزار تومان در اختیار آنها قرار میگیرد و 48 نقطه از سطح شهر تهران نیز بهعنوان اماکن ممنوع دستفروشی اعلام شده است. هر دستفروشی که امتناع کند، متخلف و طبق قانون 55 شهرداریها به مراجع قضایی معرفی خواهد شد. هدف از اینکار رفع معضلات ترافیکی و نارضایتی شهروندان و برخورد با دستفروشان متجاهر است». به گفته وی، در ایام پایان سال، 60درصد دستفروشان، شهرستانی و تنها 40درصد آنها تهرانی هستند. عدهای از این دستفروشان از ماه قبل برای اینایام به تهران آمده و در مکانهای پرتردد شهر با اجناس کمارزش بساط گستری میکنند تا بتوانند جانمایی و خود را در مکانهای جانمایی تثبیت کنند اما بهرغم این برنامهریزی برخی از دستفروشان چندان از این فضای پیشنهادی شهرداری راضی نیستند؛ زیرا نقل مکان به بازارچههای شهرداری را موجب از رونقافتادن کسبوکارشان در محل جدید و ازدستدادن مشتریهایی میدانندکه طی مدتها جذب کردهاند. بهنظر میآید با آنچه در فضای عمومی شهری و ترافیکهای سنگین در بخشهای پرتردد شهری میبینیم، امسال هم این ماجرا به سامان نرسیده است و «بیا اینور بازار»ها داستان تکراری شبها و روزهای پیشازعید، در این فاصله کوتاه تا نورزو باشد.