بسیجی؛ سنگر دیروز، امید فردا
عباس محمدیان
برخی کلماتاند که چون به قلم میآیند و بر کاغذ مینشینند، عطری برمیخیزد که جان را و جهان را عبیرآمیز میکند. اولین مابهازایی که از شنیدنِ آن به ذهن میرسد و رایحه بهشت دارد، بسیج و بسیجیست که برایمان، چنین است. بسیجی را کسی میدانم که در ایثار، به اخلاص رسیده است. در تقدم دیگران بر خود، رسمی را بنا نهاده که در جامعه به هر تکرار، بنایی نو از این مفهوم متعالی میسازد. آن معلمی که خود سوخت تا دانشآموزان را نجات دهد. «علی لدنی» که ترجمه امروزین «حسین فهمیده» شد. آن معلم عزیزی که زیر دیوار رفت تا بر سر کودکانِ این دیار، آوار نشود. آن مرزبانی که برای قطع زنجیره قاچاق مواد مخدر، زیر چرخهای خودروی قاچاقچیان، جان باخت؛ آن آتشنشانی که به دل آتش میزند تا از زندگی مردم حراست کند و ...؛ همه در تکرار یک درساند که جهان را مدرسه بندگی میکند. اینان،نماد معنویت یک ملتاند که معرفت را در رگهای جامعه بهروزرسانی میکنند. فکر میکنم غنیسازی کشور هم به تکثیر این افراد است. شکافتِ هسته جوانمردیست که نهتنها کشور را میسازد؛ که دستِ دنیای مستضعفان را هم میگیرد و به توانایی خدادادیشان میرساند. باری، بسیجی یک زیست بهکمالرسیده دارد که درپیِ «لاتمم مکارم الاخلاق» به خلاقیتهای نو میرسد. او فراتر از مرزبندیهایِ گروهی، گرهگشای ملت، امت و حتی جهان انسانیست. من او را در اوجِ شهادت میدانم؛ هرچند هرروز در کوچههای جامعه به خدمت، همت تازه میکند. در باورم، هر بسیجی یکروزی، یکجایی شهید شده است. او شهید شده است براساس فلسفه «موتوا، قبل ان تموتو!» كه توصیه اسلام است و بسیاری از بسیجیهای واقعی حالا در لباس ارتش یا سپاه، یا بسیج یا ... در زمان جنگ و امروز در هر لباس و کسوتی که هستند، به این باور میرسند که زندگیشان معنایی چنین سازنده میگیرد. آنان بر «منیت»ها و هواها و هوسها قلم گرفتهاند. «من» در فرهنگ بسیجی، جایی نداشت و ندارد. آن كه «من» بگوید و آن كه «منِ» خود را «ما» بخواند، بسیجی نیست؛ حتی اگر روزی هزاربار لباس بسیجی بپوشد! بسیجی مهربان، اهل ایثار، اهل خیر، بوده و هست. آنروز، جانش را میداد تا حتی دشمنش زنده بماند. امروز هم از ایثار جان مضایقه ندارد تا جامعه از سلامت و صلاح پُر شود. مهر، رسمنامه حیاتی اوست؛ پس آن كه نامهربانی میكند؛ فزون میطلبد، پا بر شانه دیگران و حتی سنگ قبر شهدا میگذارد برای بالارفتن، بسیجی نیست. مراقب باشیم که بسیجیهای واقعی را بشناسیم؛ آنوقت، راه بهترشدن را هم پیدا خواهیم کرد.