• شماره 2368 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۳۰ آبان

چرایی سکوت مردان در برابر خشونت خانگی

دبیر شورای مرکزی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور بابیان‌اینکه به‌طورکلی تقریباً دوسوم مردان مبتلا به اختلالات روان در سطح جهان هرگز به‌دنبال معالجه و درمان نیستند، گفت: «این‌مسئله به‌عنوان یک زنگ خطر برای جامعه مردان در سطح جهان محسوب می‌شود؛ چراکه مردان اغلب فقط زمانی‌که احساس می‌کنند به آخر خط و آخر راه رسیده‌اند، درخواست کمک می‌کنند و درآن‌زمان شاید دیگر این کمک‌ها مؤثر واقع نشود؛ به‌طوری‌که شاید مردان درآن‌هنگام از مکانیسم‌های مقابله‌کننده مخرب و جبران‌ناپذیری مانند خودکشی ا‌ستفاده کنند». به‌گزارش ایسنا؛ دکتر «فریبرز در‌تاج» هم‌زمان با روز جهانی مردان، بابیان‌اینکه اغلب مسئله سلامت روان مردان در سطح جهان نادیده گرفته و کمتر به آن توجه می‌شود، به بیان وضعیت جهانی سلامت روان مردان پرداخت و گفت: «به‌گمان متخصصان؛ اصلی‌ترین دلیلی که نشان می‌دهد مردان بیش‌ازآنچه گزارش می‌شود، از مشکلات سلامت روان رنج می‌برند؛ میزان بالای آمار جهانی خودکشی آن‌ها نسبت به آمار گزارش‌شده از اختلالات روانی مردان در سطح جهان است». به‌گفته وی؛ الگوی منحصربه‌فرد سلامت روان و اختلاف بین میزان پائین‌تر افسردگی و نرخ بالاتر خودکشی مردان در سطح جهان، نشانگر یک بحران خاموش بین مردان است و دراین‌بین درخواست کمک‌های حرفه‌ای، بهترین و مؤثرترین راهکاری‌ست که می‌تواند به سلامت روان مردان کمک کند. عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی باتأکیدبر لزوم ارائه راهکارهایی برای افزایش و ارتقای سلامت روان مردان، افزود: «نکته مهم که دررابطه‌با این راهکارها باید موردتوجه قرار گیرد، تفاوت آمار مردان مبتلا به اختلالات روانی و آمار خودکشی مردان در سطح جهان است که نشان می‌دهد مردان از پریشانی روانی بیشتری رنج می‌برند؛ اما کمک‌های حرفه‌ای و تخصصی لازم را دریافت نمی‌کنند؛ و واضح‌تر باید گفت که مردن دراین‌زمینه درخواست کمک نمی‌کنند». وی با ذکر یک مثال افزود: «شاید جالب‌ترین و درعین‌حال نگران‌کننده‌ترین یافته‌ها در سطح جهان این‌است‌که درحالی به‌طورمتوسط از میان زنان و مردان، بیشتر مشکلات روحی و روانی زنان تشخیص داده می‌شوند که آمار خودکشی مردان به‌میزان قابل‌توجهی بیشتر از زنان است؛ یعنی در سطح جهان مردان سه‌برابر بیش از زنان درمعرض خودکشی هستند؛ ‌‌طوری‌که طبق آمار جهانی در شش‌سال‌گذشته، خودکشی در مردان ۴۵ تا ۵۹‌ساله در سطح جهان به‌میزان قابل‌توجهی به ۲۲.۲ مرگ، در ۱۰۰‌هزار جمعیت افزایش یافته». رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران اختلالات تشخیص‌داده‌نشده و درمان‌نشده را شایع‌ترین اختلالات در مردان دانست و ادامه داد: «از جمله این اختلالات می‌توان به اضطراب؛ به‌ویژه اختلال اضطراب اجتماعی، اختلال وسواس فکری و عملی، سوءمصرف مواد و الکلیسم، اختلال عاطفی فصلی یا همان SAD و افسردگی اشاره کرد. اگرچه سلامت روان و مشکلات بهداشت روانی بی‌درنظرگرفتن سن، جنس، نژاد یا پیشینه اجتماعی می‌تواند بر همه افراد تأثیرات مخربی را بر جای بگذارد؛ اما اغلب‌اوقات از مردان غافل می‌شویم». در‌تاج، اختلالات روانی شایع در مردان را ترکیبی از عوامل بیولوژیکی، روانی و محیطی دانست و تأکید کرد؛ اختلالات یادشده در هر‌دو جنس (زن و مرد) وجود دارند و آنچه باید موردتوجه قرار گیرد؛ تأثیرات متفاوت این اختلالت بر مردان و زنان است. این روانشناس بااشاره‌به «ننگ» و «عیب»‌دانستن درخواست کمک مردان برای حل مشکلات خود، درباره ریشه چنین تفکرات و باورهایی توضیح داد: «این تفکرات، ناشی از کلیشه‌هایی‌اند که ازطرف جامعه و خانواده، در هر فرهنگی در سطح جهان برای مردان انتظار می‌رود. عبارت جهانی Big Boys Don’t Cry به‌این‌معناکه یک مرد بزرگ گریه نمی‌کند؛ گویای این کلیشه‌هاست. از بدو تولد به‌طورمعمول به پسران آموخته می‌شود باید سخت و محکم باشند، احساسات خود را ابراز نکنند، رهبر شوند و بروز عواطف نشانه ضعف؛ و نه مردانگی‌ست. این کلیشه‌ها دقیقاً همان‌چیزی‌ست‌که باعث چنین تفکراتی در مردان شده و به این ننگ کمک می‌کند. ازاین‌رو، کسانی‌که به هنجارهای مردانه کلیشه‌ای پایبند هستند، ممکن است در دریافت درمان‌های روانی مقاومت کنند و ازسویی، چنین تفکراتی در افزایش مشکلات سلامت روان مردان نیز نقش بسزایی دارد». دبیر شورای مرکزی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور معتقد است؛ سلامت روان مردان ازطرف جامعه به‌اندازه‌کافی جدی، رسانه‌ای و رایج نشده و درمقایسه‌با سلامت روان زنان از اولویت کمتری برخوردار است و این‌امر خود می‌تواند از جمله دلایلی باشد که مردان کمتر برای حل مشکلات خود به مشاوران مراجعه و درخواست کمک می‌کنند. درتاج بابیان‌اینکه «کمبود توجه» می‌تواند این باور اشتباه را ایجاد کند که «هیچ‌کس» به سلامت روان مردان اهمیت نمی‌دهد و بیان آن موجب داوری و قضاوت ازطرف دوستان و خانواده و اطرافیان خواهد شد و درنهایت نیز منجر به کاهش استفاده مردان از مؤثرترین راهبرد افزایش سلامت روان می‌شود، تصریح کرد: «بنابراین، اولین‌قدم برای ا‌ستفاده از راهکارهای سلامت روان مردان، تغییر نگرش جامعه دررابطه‌با بهداشت روانی مردان؛ به‌خصوص قضاوت‌های پیرامون درخواست کمک ازطرف مردان است. حقیقت این‌است‌که همه ما بدون‌توجه به جنسیت، به حمایت حرفه‌ای دیگران در مقطعی از زندگی خود نیاز داریم». عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی در بخش دیگر سخنان خود، خشونت خانگی را یکی از انواع خشونت رایج علیه مردان عنوان کرد و بااشاره‌به تأثیر این خشونت‌ها بر سلامت روان مردان، توضیح داد: «درحالی‌که این تصور عمومی وجود دارد که درد ناشی از خشونت خانگی چیزی‌ست‌که فقط زنان تحمل می‌کنند؛ اما خشونت خانگی علیه مردان عادی‌تر از آن‌چیزی‌ست‌که اغلب تصور می‌شود. آمارها و نظرسنجی‌های رسمی در برخی نقاط جهان نشان می‌دهد زنان درصد بالایی از آسیب فیزیکی و نیز کنترل عاطفی و روانی و اجباری را بر شریک مرد خود وارد می‌کنند». وی افزود: «مجموعه‌ای ۵۰‌ماده‌ای از آخرین آمار موجود گردآوری‌شده توسط Mankind Initiative (سازمانی که از قربانیان مرد خشونت خانگی حمایت می‌کند)، نشان می‌دهد یک‌چهارم از کسانی‌که در سال ۲۰۱۸ خشونت خانگی را به نیروهای پلیس در انگلستان گزارش کرده‌اند، مرد بودند. طبق داده‌های اداره ملی آمار ONS انگلیس؛ درهمان‌سال ۱۶ مرد به‌دست همسر یا شریک قبلی خود جان خود را از دست داده‌اند و همان‌طورکه Mankind اشاره می‌کند؛ به‌ازای هر سه قربانی خشونت خانگی، دونفر زن و یک‌نفر مرد خواهند بود؛ اما نکته قابل‌توجه این‌است‌که ۴۹‌درصد از مردان درمقایسه‌با ۱۹‌درصد از زنان به هیچ‌کس نگفته‌اند قربانی خشونت خانگی بوده و درصد مردانی‌که این خشونت را به Mankind گزارش داده‌اند، اظهار داشتند که اگر خط کمک ناشناس نبود، هرگز تماس نمی‌گرفتند». رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران گفت: «این سازمان همچنین گزارش می‌دهد ۹۵‌درصد از تماس‌گیرندگانش از خشونت عاطفی، ۶۸‌درصد جسمی، ۴۱‌درصد روانی، ۲۳‌درصد مالی، ۱۳‌درصد کنترل اجباری و سه‌درصد از خشونت جنسی رنج می‌برند. Mankind در تحقیقات علمی درمورداینکه چرا مردان در روابط خشونت‌بار و آزاردهنده باقی می‌مانند، اشاره دارد دلایل اصلی این‌امر به نگرانی درمورد فرزندان با ۸۹‌درصد، عشق با ۷۱‌درصد، ترس از ندیدن دوباره فرزندانشان با ۶۸‌درصد، نداشتن جایی برای رفتن با ۵۲‌درصد، خجالت با ۵۲‌درصد، عدم‌تمایل به دورکردن فرزندان از مادر با ۴۶‌درصد و تهدید به خودکشی با ۲۸‌درصد بازمی‌گردد». به‌گفته این روانشناس؛ مردانی‌که خشونت را گزارش می‌کنند ممکن است با «انگ اجتماعی» و سایر تحقیرهای مربوط به مردانگی خود مواجه شوند که می‌تواند به‌عنوان یک مانع دیگر برای گزارش وضعیت سلامت روان مردان عمل کند. درتاج بابیان‌اینکه شیوع نسبی خشونت علیه مردان نسبت به زنان بین مطالعات مختلف به‌شدت موردمناقشه است و از برخی کشورها اصلاً داده و آماری وجود ندارد، این‌را هم گفت که برخی از محققان براین‌باورندکه دراین‌راستا تعداد واقعی قربانیان مرد ممکن است بیش‌از‌آن‌چیزی‌ست‌که آمارها نشان می‌دهند و دلیل آن، به‌ تعداد مردانی‌که خشونت علیه خود را گزارش نمی‌کنند، بازمی‌گردد.

 

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه