• شماره 2600 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۲ مهر

مهدی هاشمی؛ بازیگری همه‌فن‌حریف و تمام‌نشدنی

مهدی هاشمی در بازه‌های زمانی متفاوت در سینما و تلویزیون غیبت دارد اما هربار باقدرت بازگشته و نشان داده بازیگری تمام‌نشدنی‌ست. او بازیگری همه‌فن‌حریف است و با وجود ریزنقش‌بودن، از پس بازی در هر نقشی برمی‌آید؛ فرقی نمی‌کند مردی سرخورده یا پادشاه، کارآگاهی سختگیر یا پزشکی مهربان باشد.

یزدگرد سوم از ترس حمله اعراب فرار کرده و به آسیابی پناه می‌برد. کسی نمی‌داند در شبی که یزدگرد به آسیاب وارد شد چه اتفاقی افتاده اما تاریخ روایت می‌کند که یزدگرد کشته شده. بهرام بیضایی در فیلم سینمایی «مرگ یزدگرد» داستان را این‌گونه روایت می‌کند: موبد، سرکرده و سردار سپاه یزدگرد سوم وارد آسیاب شده و با جنازه شاه روبه‌رو می‌شوند. آسیابان (با بازی مهدی هاشمی)، زن آسیابان (با بازی سوسن تسلیمی) و دختر آسیابان (با بازی یاسمن آرامی) تنها متهمان موجود هستند. به‌مرور این سؤال پیش می‌آید که نکند آنکه جنازه‌اش روی زمین است آسیابان باشد و آنکه خودش را آسیابان می‌خواند یزدگرد باشد. «مرگ یزدگرد» یک نمایش‌در‌نمایش است. شخصیت‌های اصلی به لباس دیگری درمی‌آیند و هربار با بازی‌کردن نقش دیگری بخشی از حقیقت را افشا می‌کنند. به‌همین‌خاطر هریک‌از شخصیت‌ها عملاً چند نقش را به‌شکل هم‌زمان بازی می‌کنند. هاشمی نیز هم‌زمان در نقش آسیابان و پادشاه حاضر شده است. آسیابان مردی بدبخت و بیچاره است که از زندگی هیچ ندارد جز حقارتی که با خود حمل می‌کند. درمقابل پادشاه مردی متکبر و ظالم است که با وجود شکست‌خورده و فراری‌بودن همچنان در‌حال‌سِتم‌کردن به زیردستان است. هاشمی هم‌زمان به این دو انسان که فرسنگ‌ها با هم فاصله دارند، جان داده است. حضور او چنان قانع‌کننده است که دیگر مهم نیست تاریخ چه روایت کرده است. هاشمی این شک را به دل بیننده می‌اندازد که هیچ بعید نیست آنکه در آسیاب مرد آسیابان بوده و یزدگرد زندگی تازه‌ای با زن آسیابان شروع کرده باشد. یک کارگردان سینما (با بازی داریوش فرهنگ) بعدازسال‌ها از آمریکا به ایران برگشته و قصد دارد اولین فیلمش را بسازد. در یکی از صحنه‌ها پای نقش اول فیلم، پیمان (با بازی هاشمی) می‌شکند. گروه فیلم‌سازی تصمیم می‌گیرد برای به‌پایان‌بردن فیلم به‌دنبال بازیگری شبیه به پیمان بگردند. آن‌ها دست‌فروشی به‌نام رضا (بازهم با بازی هاشمی) را پیدا می‌کنند که به‌لحاظ فیزیکی کاملاً شبیه به پیمان است اما درکی از هنرپیشگی و رفتار سر صحنه ندارد. مهدی هاشمی در نقش رضا حضوری گرم و دل‌نشین دارد. رضا با تضاد رفتاری که با گروه فیلم‌برداری دارد، صحنه‌های شیرینی خلق می‌کند و با دلدادگی‌اش به هنرپیشه نقش اصلی زن (با بازی افسانه بایگان) «دو فیلم با یک بلیت» را از خشکی درمی‌آورد. فرهنگ و هاشمی زوج هنری هستند که باعث شکل‌گیری آثاری ماندگار در سینما و تلویزیون ایران شده‌اند. سریال‌های «افسانه سلطان و شبان»، «طلسم شدگان» و «راه شب» و فیلم‌های «دو فیلم با یک بلیت» و «بهترین بابای دنیا» نتیجه این همکاری پرثمر هستند. آثاری که هاشمی در آن‌ها آزادانه به‌نمایش توانایی‌هایش پرداخته است. در سالی که ابوالفضل پورعرب با فیلم سینمایی عروس در جشنواره حضور داشت، مهدی هاشمی با فیلم سینمایی «دو فیلم با یک بلیت» برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. شیرین (با بازی فاطمه معتمدآریا) و احمد (با بازی هاشمی) کارمندان شرکت داروسازی هستند. شیرین که زنی عدالت‌طلب است با کمک احمد به اختلاس مدیرعامل شرکت پی می‌برد و باعث اخراج او می‌شود. احمد انتظار دارد پس از اخراج مدیرعامل، خودش به‌جای او بنشیند اما هیئت‌امنا شیرین را به‌عنوان مدیرعامل جدید منصوب می‌کند. این تغییر جایگاه باعث ایجاد تنش در زندگی خصوصی شیرین و احمد می‌شود. احمد تحمل ندارد در محیط کار زیردست همسرش باشد پس در خانه، رئیس‌بازی درمی‌آورد. تقابل هاشمی و معتمدآریا در یک بازی موش و گربه‌ای جذاب و مفرح از آب درآمده. هاشمی با بازی غلو‌شده و باتوجه‌به اختلاف قدش با معتمدآریا، بارهاوبارها خودش را در موقعیت مظلوم قرار می‌دهد و انتظار دارد از این مظلومیت به‌نفع خودش بهره ببرد؛ اما شیرین با سیاست‌های زنانه‌اش تمام این موقعیت‌ها را کنترل می‌کند و مانع از این می‌شود که زندگی خانوادگی‌اش با احمد دچار آسیب شود. همسر آسیه سال‌هاپیش در تصادف رانندگی کشته شده اما آسیه (با بازی مهتاب کرامتی) هنوز با این حقیقت کنار نیامده و برای یافتن شوهرش آگهی در روزنامه چاپ می‌کند. پس‌ازچندی سروکله مردی شبه‌دیوانه (با بازی مهدی هاشمی) پیدا می‌شود که گویا شوهر آسیه است. هیچ‌کس قبول نمی‌کند او شوهر آسیه باشد اما زن به این‌قضیه ایمان دارد. فیلم «آلزایمر» می‌کوشد موضوعات عجیب و پیچیده‌ای مانند ایمان یا تردید را در قالب داستانی ساده بیان کند. هاشمی اما فارغ از موضوع فیلم، تصویرگر شخصیتی تازه است. ما هیچ شناختی از مرد و گذشته‌اش نداریم و حتی نمی‌دانیم او حقیقت را می‌گوید یا نه. این تصویر بی‌شکل را هاشمی با فرورفتن در قالب کاراکتری که گویا هنوز به بلوغ نرسیده به‌تصویر می‌کشد. انگار هنوز بچه است؛ نه درکی از ماهیت خودش و شکل رفتارش دارد و نه می‌داند در چه موقعیتی قرار گرفته. او ذوق‌زده با هر موضوع تازه‌ای روبه‌رو می‌شود و با کنجکاوی به هرجایی سرک می‌کشد چون برای او همه‌چیز بازی‌ست. هاشمی برای بازی در «آلزایمر» و «آقا یوسف» شایسته دریافت جایزه تشخیص داده و برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنواره بین‌المللی فیلم فجر شد. اوایل دهه ۵۰ گروه‌های مبارز سیاسی بر سر اختلافات فکری و عقیدتی به جان هم افتاده و در‌حال‌تسویه‌حساب هستند. دراین‌بین ساواک که متوجه نمی‌شود چرا باید آن‌ها به‌جای مبارزه با شاه درحال‌مبارزه با خودشان باشند، تحقیقات گسترده‌ای را به‌سرپرستی بهمنش (با بازی هاشمی) آغاز می‌کند. بهمنش در میان شخصیت‌هایی که هاشمی در نقش آن‌ها ظاهر شده، منحصربه‌فرد است. مرد بی‌رحم و باهوشی که در راه انجام‌وظیفه‌اش خشونت می‌ورزد و شقاوت به‌خرج می‌دهد. آدم رک‌وراستی در قامت یک کارآگاه که نمی‌توان به‌راحتی دورش زد. برنده نهایی در داستان «سیانور» بهمنش است که مقهور پیچیدگی اوضاعی که در آن گرفتار شده نمی‌شود و با بهره‌گیری از هوش ذاتی‌اش، معمایی سخت را حل می‌کند. «روزگار قریب» به سرگذشت دکتر محمد قریب (بنیان‌گذار تخصص پزشکی اطفال در ایران) از کودکی تا مرگ می‌پردازد. اجرای نقش دوران میان‌سالی و پیری دکتر قریب به‌عهده مهدی هاشمی بود. بخش‌های مربوط به بازی مهدی هاشمی در نقش دکتر قریب دو ویژگی منحصربه‌فرد دارند. وقتی دکتر قریب هنوز سرِپاست و به بیمارستان منتقل نشده، با آدمی صلح‌جو، مهربان و مصلحت‌اندیش مواجه می‌شویم که خیر همه را می‌خواهد. هاشمی این‌مقطع از زندگی قریب را به‌شکلی به‌تصویر کشیده که گویی قریب پدر و استادی نه‌فقط برای شاگردانش بلکه برای همه مردم است؛ اما شاهکار بازیگری هاشمی وقتی‌ست که دکتر قریب روی تخت بیمارستان است و عملاً امکان حرکت ندارد. هاشمی فقط دراز کشیده و تکان نمی‌خورد و برای بیان احساساتش ابرازی ‌جز صدای بی‌حالش ندارد. امکانات دراختیار بازیگر درحد صدایی لرزان کم شده‌اند ولی هاشمی با همین صدا کاری می‌کند تا باور کنیم دکتر حتی در بستر بیماری و مرگ نیز در فکر کمک به دیگران و حل‌کردن مشکلات آن‌هاست. امیر (با بازی رضا عطاران) ورشکسته و بدهکار است. ‌همراه دوستانش (با بازی مهدی هاشمی و احمد مهرانفر) تصمیم می‌گیرند دست به اعمال خلاف بزنند تا به زندان بیافتند. دومین همکاری هاشمی با مسعود اطیابی پس از فیلم سینمایی «تگزاس 2»، اکشن کمدی مفرحی از آب درآمده که هاشمی یکی از ستون‌های کمدی آن است. «انفرادی» یک کمدی بی‌پرده و افسارگسیخته است. سه‌نفر می‌خواهند به زندان بروند اما هرکار می‌کنند دستگیر نمی‌شوند. بازی بازیگران نیز رفته‌رفته اغراق بیشتری پیدا می‌کند و هاشمی که تسلط بالایی در بازی اغراق‌آمیز دارد، کمک بالایی به لحن و حس‌وحال فیلم کرده است.

سیامک احمدی‌فر/سینماتیکت

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه