رُخبهرُخ با «تارُخ» سینمای ایران
امین تارخ؛ بازیگر مؤلف تئاتر، سینما و تلویزیون کشورمان درحالی دوم مهرماه ۱۴۰۱ براثر ایست قلبی در ۶۹سالگی درگذشت که مهمترین یادگار ماندگار او به جمله اولین تمام آموزشهایش بازمیگشت؛ جاییکه میگفت: «جسم انسان فانیست؛ اما تفکر و نامش میتواند ابدی باشد». ۲۸ شهریور ۱۴۰۱ خبر بستریشدن بازیگر مؤلف، جریانساز و بازیگرپرور عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون کشورمان بهدلیل عارضه قلبی در بیمارستان موجی از نگرانی و ناراحتی را میان دوستداران بازیگر و علاقهمندان به عرصه هنرهای نمایشی کشورمان با خود بههمراه داشت اما سرانجام در صبح روز شنبه (دوم مهرماه) آنچه نباید شنیدنی میشد؛ رسانهای شد. امین تارخ درگذشت! دلیل درگذشت او عارضه ایست قلبی بود! اتفاقیکه در نخستین مواجهه هریکاز دوستداران این بازیگر و علاقهمندان به حوزه هنرهای نمایشی کشورمان در تمامی عرصههای تئاتر، سینما و تلویزیون اندوهی سخت و عمیق را بر قلب آنها آوار کرد. زندهنام تارخ در کنار سبک مؤلف بودنش در عرصه بازیگری در سه ساحت تئاتر، سینما و تلویزیون که درهریکاز این رسانهها گونه بازیگری منحصربهفردی را از خود ارائه میداد؛ در حوزه بازیگر و نیز پرورش هنرمندان بازیگر دستی بسیاربالا داشت. همچنین سهم بالایی از هنرمندان شناختهشده نسل دوم انقلاب مستقیم و غیرمستقیم از تربیتیافتگان مکتب بازیگری تارخ هستند.
اجازه بدهید دراینفراز از یادنامه امین تارخِ سینمای ایران در قالب یکی از هنرجویان او رخبهرخ مقابل نامش با احترام بایستم و جملهای را که همواره در ابتدای تمامی کلاسهای آموزشیاش به آن اشاره میکرد را بهعنوان متن و بطن یادگار ماندگار امین تارخ نقل کنم. او همواره در ابتدای کلاسهایش تکتک هنرجویان را خطاب قرار میداد و میگفت: اگر برای کسب نام؛ شهرت و ثروت به هنر بازیگری روی آوردهاید از همین دری که آمدید خارج شوید. جسم انسان فانیست و در این تردیدی نیست؛ اما هنر و هنرمند میتواند در ابدی کردن نام؛ یاد و تفکر هر انسانی از خود هنرمند تا کسانیکه آثارش بر آنها تأثیر میگذارد نقشی بالا داشته باشد. این بالاترین رسالت هر بازیگر در جهان است. اگر چیزی غیرازاین است مسیر را اشتباه آمدید اما اگر هدفتان این است پیش از آموزش بازیگری باید انسانیت؛ اخلاق و معرفت را بیاموزید. ریشه امین تارخ بهعنوان یکی از بازیگران سرآمد و مؤلف هنر بازیگری کشورمان مانند بسیاری از نامداران اینعرصه سخت و عمیق در تئاتر نهفته است. نخستین تجربیات تارخ در عرصه بازیگری به ایفای نقشهایش در نمایشهای لورنزاچیو (۱۳۵۲)؛ هنری چهارم (۱۳۵۲)؛ اتللو (۱۳۵۴)؛ لازارتی و زن نیک سچوان (۱۳۵۵)؛ بکت (۱۳۵۸) و سرانجام سرآمد آنها مرگ یزدگرد (۱۳۵۸) بهنویسندگی و کارگردانی بهرام بیضایی بازمیگشت. جاییکه مسیر او را در قامت بازیگر به تلویزیون ملی باز کرد و سال ۱۳۵۶ در تلهتئاتر «ارثیه ایرانی» بهقلم زندهنام اکبر رادی با کارگردانی محمود محمدیوسف بهگونهای به ایفای نقش پرداخت که بهرام بیضایی نتوانست از کنار نام او برای نمایشش و بعد فیلم سینماییای که براساسآن نمایش -مرگ یزدگرد- تولید کرد بگذرد. این آغاز سکوی پرتاب فعالیتهای تارخ در هنر بازیگری بود. او بازیگری مؤلف بود زیرا هنگام ایفای نقشهایش حتی نزدیکترین افرادیکه او را میشناختند نیز نمیتوانستند ذرهای از سیمای حقیقی؛ خصوصیات اخلاقی و منویات روحی و روانی او را درهریکاز کاراکترهایی که ایفا میکرد بشناسند. درعوض در ارائه تکتک کاراکترهایش؛ تاموتمام با او همذاتپنداری میکردند. امین تارخ مؤلف بود؛ زیرا مهمترین اصل هنر بازیگری را تحقیق، پژوهش، مطالعه و کتابخوانی میدانست. تارخ بازیگری مؤلف بود؛ زیرا تمرین و روزآمدبودن بازیگران را اصلیترین سند تحقق جریانسازی هنر بازیگری میدانست. بازیگری مؤلف بود؛ زیرا در ایفای تکتک کاراکترهایش نه به طول و عرض نقشها و نه به نقش اول و دوم و چندم بودن آنها کار داشت. بلکه همواره برایننکته تأکید داشت و در کلاسهای آموزشیاش نیز مدام اینمسئله را به هنرجویان تکرار میکرد که در ایفای نقش بهدنبال شخصیتهایی باشید که بتوانید بر مخاطبان تأثیر خود را بگذارید والا شما بهعنوان هنرمند با دیگران هیچ تفاوتی نخواهید داشت. امین تارخ بازیگری مؤلف بود؛ زیرا بهجای دویدن بهدنبال کارگردانان، کارگردانان صاحبسبک؛ جریانساز سینما و تلویزیون مانند بهرام بیضایی؛ زندهنام علی حاتمی؛ رسول صدرعاملی؛ محمدعلی نجفی؛ داوود میرباقری؛ مسعود کیمیایی و ... دنبالش بودند. او بازیگری مؤلف بود؛ زیرا حتی در دوره مُدشدن رَسمِ پُرکاری و درآمدها و دستمزدهای نجومی، با بیش از چهاردهه فعالیت در عرصه بازیگری تنهاوتنها به ایفای کاراکترهایی تعهد داشت و دل میبست که بتواند پاسخگوی آموزههای خود به هنرجویانش و احترام به مخاطبانش باشد؛ یعنی انتخاب نقشهایی که در همذاتپنداری و تأثیرگذاری بر مخاطب بالاترین سهم را داشته باشند. در سالهای بعد از پیروزی انقلاب زمانیکه تلویزیون و سینمای ایران از جریان سینمای تجاری و خلق آثار بازاری فاصله میگرفت و سمت تولید آثار اندیشهمحور میرفت؛ شاهد تولید سریالها و آثار سینمایی بودیم که حتی امروز با گذشت بیش از چهاردهه از انقلاب هنوزهم از آن آثار بهعنوان آثار تراز و معیار در هنر سریالسازی و سینمایی یاد میشود. دو سریال سربداران (محمدعلی نجفی ۱۳۶۰-۱۳۶۲) و بوعلیسینا (کیهان رهگذر ۱۳۶۴)؛ سریالهای ماندگاری بود که نقش اول هردو برعهده امین تارخ بود. جاییکه یکی از ماندگارترین نقشهای روحانیان مبارز (شیخ حسن جوری) با بازی امین تارخ در سریال سربداران هنوزهم بهعنوان الگویی برای بازیگرانی که در سریالهای تاریخی ایفای نقش میکنند مورد رصد قرار میگیرد. در حوزه سریالهای تاریخی و اقتباسی طبق زندگینامه (بیوگرافی) شخصیتهای بزرگ و نامدار کشورمان ایفای نقش امین تارخ در نقش ابوعلیسینا پزشک و دانشمند بزرگ ایرانی دیگر خاطره ماندگار از نخستین گامهای بازیگری مؤلف بهنام تارخ بود که مُهر تأیید دوبارهای بر هنر او در قامت بازیگر در سالهای بعد از پیروزی انقلاب بود و این آغاز راه امین تارخ از دهه ۶۰ تا اوایل دهه ۹۰ خورشیدی بهعنوان یکی از موفقترین و متعهدترین بازیگران در حوزه تولید آثار ماندگار بود. زندهنام علی حاتمی که خود از نامآورترین و گزیدهکارترین کارگردانان سینمای ایران شناخته میشود در تولید دو اثر سینمایی ماندگار که از آنها بهعنوان آثار درخشان تاریخ سینما ایران نیز یاد میشود یعنی «مادر» (۱۳۶۸) و «دلشدگان» (۱۳۷۰) درباره انتخاب شخصیتهای فیلمنامهاش اینگونه میگوید: «هیچکس جز تارخ نمیتوانست شیدایی جلالالدین جوانی پدر در مادر؛ و شوریدگی و دلباختگی طاهر خواننده گروه موسیقی دلشدگان را ایفا کند. پیش از آغاز نگارش فیلمنامه این دو اثر؛ تمامی خصوصیتهای شخصیتها را که از صفات بارز در هنر بازیگری امین تارخ بود را انتخاب کردم و این دو کاراکتر را برای او به رشته تحریر درآوردم»؛ و الحق وقتی به این دو اثر سینمایی نگاه میکنیم در کنار درخشش کارگردانی حاتمی هنوزهم بازیهای ماندگار زندهنام تارخ در این دو اثر را میتوانیم بهعنوان الگویی تراز در هنر بازیگری مؤلف سینمای جریانساز بعدازانقلاب اسلامی بهخاطر بیاوریم. در دهه ۸۰ که مجموعههای تلویزیونی محوریت خود را بعد از الگوگیری و الهامگرفتن از جریان سینمای مذهبی و دینی که بعد در هنر سینمای ایران بهعنوان «سینمای ماورا» شناخته میشد بر حوزه تولیدات سریالی طبق مفاهیم مذهبی و معنوی با نگرش ماورایی استوار کرده بودند باردیگر در رصد مهمترین سریالهای اینعرصه به آثاری برمیخوریم که نقش اول آنها تماماً به امین تارخ سپرده شده بود. از سریال جریانساز و اثرگذار اغما بهکارگردانی سیروس مقدم و نقش دکتر طاها پژوهان با بازی امین تارخ گرفته تا خستهدلان بهکارگردانی سیروس الوند کنار نقشآفرینی تارخ کنار زندهنام داود رشیدی؛ استاد علی نصیریان یا سریال جراحت بهکارگردانی محمدمهدی عسگرپور ... درهریکاز آنها میتوان درخشانترین نقشآفرینیهای شخصیتهای ماندگار آثار تلویزیونی کشورمان را یکبهیک بهنام تارخ سند زد و در حافظه تاریخِ تلویزیون و دوستداران آثار نمایشی ثبت و ضبط کرد. این مؤلفه در حوزه سینما نیز تارخ را به یکی از بزرگترین بازیگران دهههای ۶۰؛ ۷۰ و نیمه دهه ۸۰ خورشیدی کشورمان بدل کرد. ایفای نقش خلیل سهرابی با بازی او در اثر درخشان پوران درخشنده بهعنوان پرنده کوچک خوشبختی در قامت پدر ملیحه سهرابی با بازی عطیه معصومی -دختریکه براثر ضربه روحی در کودکی قدرت تکلم خود را از دست داده- تا پاییزان اثر ماندگار رسول صدرعاملی که یکی از اولین عاشقانههای سینمای ملودرام کشورمان در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود. یا نقش نابِ ضدقهرمان جذاب و دوستداشتنی مسعود کیمیایی در فیلم سرب؛ همهوهمه در قامت هنر بازیگری درخشان امین تارخ نهفته است. آنچنانکه اشاره شد در آغاز دهه ۹۰ تارخ بیشترین وقت و زمان خود را در حوزه پرورش هنرمندان جوان در عرصه بازیگری استوار کرد. فصل مهمی از وقت و زمان خود را آنگونه که خود بر آن تأکید داشت به تربیت نیروهایی پرداخت تا بتوانند جریان تئاتر؛ سینما و تلویزیون ایران را همواره بر مدار درخشش استوار نگه دارند. بیتردید نمیتوان در بسیاری از بازیگران نسل دوم انقلاب نگاه کرد و در حوزه آموزش بهشکل مستقیم و غیرمستقیم رد و اثر انگشت امین تارخ در مسیر تربیت هنر بازیگری آنها نیافت. هرچند او دراینایام نیز چه در شبکه نمایش خانگی؛ یا در سریالهای تلویزیونی و آثار سینمایی نقشآفرینیهای کوتاهی داشته اما آنچه امین تارخ در تاریخ تئاتر؛ سینما و تلویزیون ایران از خود بهیادگار گذاشته؛ با وجود کمفروغی فعالیت طی یکدهه آخر حیاتش بهعنوان یکی از اصلیترین؛ مهمترین و جریانسازترین الگوهای بازیگری در ارائه کاراکترهای درخشان بهنام و یاد زندهنام تارخ رقم خورده و تا همیشه تاریخ در ذهن دوستداران هنر او و علاقهمندان به عرصه هنرهای نمایشی بهیادگار خواهد ماند. ازهمهمهمتر آنکه هرچند دوم مهر ۱۴۰۱ با امین تارخ در قامت یک بازیگر خداحافظی کردیم اما مهمترین آموزه او که در ابتدای این گزارش حرفش رفت همواره در کنار نام این هنرمند برگزیده و مؤلف بهعنوان اصلیترین معرف شخصیت او جاودان و ابدی خواهد بود و آن اینکه: جسم انسان فانیست؛ اما تفکر و نامش میتواند ابدی باشد. امین تارخ ۲۰ مرداد ۱۳۳۲ در شیراز متولد شد. او در سال ۱۳۵۶ از دانشکده هنرهای نمایشی دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و تحصیلات تکمیلی خود را سال ۱۳۶۳ با کسب مدرک فوقلیسانس در رشته مدیریت فرهنگی بهپایان برد. وی بهعنوان هنرپیشه و عضو هیئت داوری در جشنوارههای ملی بیشمار و همینطور بهعنوان عضو هیئتمدیره خانه سینما حضوری فعال داشت. تارخ بهعنوان میهمان به جشنوارههای مسکو، ژاپن و آلمان دعوت شد. نقشآفرینی او در فیلمهای مرگ یزدگرد، پرنده کوچک خوشبختی، دلشدگان، سارا و پابرهنه در بهشت؛ نیز سریالهای سربداران، بوعلی سینا، معصومیت ازدسترفته، اغما و جراحت او را به یکی از هنرمندان محبوب بسیاری از علاقهمندان به هنر هفتم تبدیل کرده است. وی سال ۱۳۷۳ اولین مدرسه بازیگری را بهنام «کارگاه آزاد بازیگری» در تهران تأسیس کرد. حبیب رضایی، مهتاب کرامتی، ترانه علیدوستی، پوریا پورسرخ، بیتا بادران، غزل صارمی، شهرام قائدی و شبنم مقدمی از جمله هنرمندان فارغالتحصیل از این کارگاه بازیگری هستند که توسط او به عرصه سینما و تلویزیون معرفی شدهاند. تارخ در پانزدهمین جشنواره فجر برای بازی در فیلم سینمایی ماه و خورشید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را ازآنخود کرد و در دوره بیستوچهارم جشنواره برای بازی در فیلم سینمایی پروندههای هاوانا نامزد دریافت جایزه شد. این هنرمند برای نقشآفرینی در سریال معصومیت ازدسترفته برنده تندیس شبکه 3، تندیس حافظ و تندیس جشنواره عاشورائیان شد. وی در سال ۱۳۸۷ لوح افتخار «هنرمند ملی» را دریافت کرد.
امین خرمی/ ایرنا