• شماره 894 -
  • 1395 پنج‌شنبه 19 فروردين

با وسواس فکری آشنا شوید

اختلال وسواس فکری عملی، اغلب موضوع لطیفه‌ها، بذله‌گویی‌ها و شوخی‌ها بوده است. برخلاف الگوهای کلیشه‌ا‌ی، اختلال وسواس فکری عملی واقعی موضوعی خنده‌دار نیست. وسواس یک اختلال اضطرابی دارای پایه‌ی زیست‌شناختی است که اغلب از کودکی شروع می‌شود و ممکن است الگوی خانوادگی داشته باشد. اختلال وسواس فکری علمی با وسواس‌های فکری، رفتارهای اجباری و یا هر دو آن‌ها مشخص می‌شود. وسواس‌های فکری افکار یا تجسم‌های نا خوانده‌ای هستند که به صورت مکرر وارد آگاهی می‌شوند. در حالی‌که رفتارهای اجباری، در ظاهر امر رفتارها و عادات مکرر غیرقابل توقف هستند که شخص با هدف کاهش ناراحتی و اضطراب خود آن‌ها را انجام می‌دهد. هم افکار وسواسی و هم رفتارهای اجباری معمولا توسط خود مبتلایان به آن‌ها غیر واقع‌گرایانه و غیرمنطقی ارزیابی می‌شوند، اما مبتلایان، خود را ناتوان از متوقف کردن آن‌ها می‌دانند.
نشانه‌های وسواس 
گرچه انواع افکار و رفتارها در اغلب موارد از شخصی به شخص دیگر فرق می‌کند، بعضی از الگوها مشترک هستند. به عنوان مثال، مبتلایان به وسواس امکان دارد در وارسی‌های مکرر درگیر شوند. این عمل ممکن است به صورت وارسی درها و کلیدها جهت کسب اطمینان، خاموش کردن همه وسایل، قرار دادن کلیدها در مکان خاص و از قبیل آن‌ها باشد. بعضی از مردم ممکن است به صورت افراطی از طریق دست شستن و تمیز کردن مکرر از میکروب‌ها اجتناب کنند. بعضی از مردم ممکن است تشریفات رفتاری ویژهای در مورد فعالیت‌های روزمره داشته باشند، از قبیل: پوشیدن یا در آوردن لباس به شیوه و نظم خاص، وارد شدن یا ترک کردن خانه یا اتاق به شیوهای معین، سعی در تکرار (یا اجتناب از تکرار) یک عمل یا فکر خاصی به تعداد مشخص جهت به دست آوردن خوشبختی و غیره. در بعضی موارد رفتارهای مرتبط با سایر اختلال‌ها، از قبیل بی‌اشتهایی عصبی، پراشتهایی و جنون موکندن (کندن موها، کندن مژه‌ها) می‌توانند کیفیت وسواس به خود بگیرند. خیلی مهم است که به این نکته توجه داشته باشید که بسیاری از مردم بعضی از الگوهای رفتاری و فکری فوق را در دورهای از زندگی خود تجربه می‌کنند، بدون اینکه به اختلال وسواس فکری عملی مبتلا باشند. به عنوان مثال، وارسی درها جهت ایجاد امنیت بیشتر و یا شستن دست‌ها بعد از مواجه شدن با میکروب‌ها امری طبیعی است.
آیا هر نوع توجه به پاکیزگی نشانه‌ی وسواس است؟
نشان دادن درجاتی از پاکیزگی و توجه به جزئیات متناسب به نظر می‌رسد و حتی به هنگام رشد و بالغ شدن به عنوان نشانه‌هایی از بلوغ در کودکان در نظر گرفته می‌شود. همین‌طور، هر کسی یک شیوه و اسلوب برای انجام کارهای خود دارد. فقط زمانی‌که افکار و رفتارها به طور افراطی مکرر بود، و یا به جای کمک، در فعالیت‌های روزمره زندگی تداخل کرد، باید به اختلال وسواس مظنون بود. بنابراین، افراد دارای اختلال وسواس زمان زیادی را صرف انجام تشریفات یا اجتناب از رفتارهای (خاص) می‌کنند، طوری‌که مسائل مهم زندگی‌شان مورد غفلت قرار می‌گیرد.آن‌ها آن‌قدر زمان صرف بهداشت شخصی خود می‌کنند که از کلاس جا می‌مانند. آن‌ها ممکن است آنقدر نگران میکروب و آلودگی باشند که از صرف غذا در سالن غذاخوری و به همراه دوستان‌شان خودداری کنند. آن‌ها همچنین ممکن است به خاطر ترس و شرمندگی از فاش شدن نشانه‌های وسواسی‌شان در پیش دیگران از فعالیت‌های اجتماعی خودداری کنند.
چه عواملي باعث ادامه اختلال وسواس مي‌شود؟
تعجب آور اينكه برخي راه‌هايي كه شما از طريق آن‌ها سعي در كمك به خودتان داريد در واقع به تدوام بيماري كمك مي‌كند.
*تلاش در بيرون راندن افكار از ذهن‌تان- اين كار بیشتر باعث مي‌شود افكار بازگردند. يك دقيقه سعي كنيد به يك فيل صورتي فكر نكنيد. شما متوجه مي‌شويد مشكل است به چيز ديگري فكر كنيد.
*اعمال تكراري چك كردن- اجتناب و تاييد خواستن از ديگران باعث مي‌شود براي مدت كوتاهي اضطراب‌تان كمتر شود. به خصوص اگر حس كنيد اين مي‌تواند از بروز حادثه‌اي بد و ناخوش‌آيند جلوگيري كند، اما هربار كه شما اين‌گونه عمل مي‌كنيد، باور خود كه آن‌ها از وقوع حوادث بعد جلوگيري مي‌كنند را قدرت مي‌بخشيد و بنابراين شما فشار بيشتري براي انجام آن‌ها حس مي‌كنيد و الي آخر... .
* انديشيدن به افكار خنثي كننده، شما زمان صرف اصلاح افكار مضطرب كننده با فكر ديگري مثل شمارش تا ده يا تصوير (خوشايند) (مشاهده فردي زنده و سالم) مي‌كنيد سپس متوقف شده و منتظر مي‌مانيد تا اضطراب از بين برود.
* خويشتن ياري: خود را در معرض افكار مشكل‌زا قرار دهيد، ممكن است به نظر عجيب برسد اما اين يك راه كنترل بيشتر اين افكار است. آن‌ها را ضبط كرده و دوباره به آن گوش دهيد، يا از آن‌ها يادداشت برداريد و دوباره آن‌ها را بخوانيد. لازم است اين كار را به طور منظم و روزانه نيم ساعت انجام دهيد تا وقتي كه اضطراب‌تان كاهش يابد.
درمان دارويي ضد وسواس
داروهاي ضد افسردگي (SSRI مهاركننده‌هاي انتخابي گيرنده‌هاي سروتونين) ممكن است در كاهش وسواس‌ها و اعمال جبري موثر باشند حتي اگر شما افسرده نباشيد آن‌ها مي‌توانند به تنهايي يا همراه با درمان‌شناختي رفتاري (CBT) براي OCD متوسط يا شديد استفاده شوند. چنانچه درمان با SSRI به مدت سه ماه تاثير درماني نداشت، قدم بعدي تغيير دارو به يك SSRI ديگر يا دارويي به نام كلوميپيرامين (clomipiramine) است. حدود شش نفر از ده نفر با درمان دارويي بهبود مي‌يابند. به طور متوسط علائم ايشان به نصف تقليل مي‌يابد. درمان ضد وسواس حتي با OCD بسيار طول كشيده، به پيشگيري از عود OCD كمك مي‌كند. متاسفانه نيمي از كساني كه درمان دارويي را قطع مي‌كنند دوباره علائم بيماري را بعد از چند ماه نشان مي‌دهند. اين امر چنانچه درماني دارويي با درمان رفتارشناختي (CBT) همراه شود بسيار نامحتمل‌تر خواهد بود.
پزشک آنلاین

 

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه