• شماره 930 -
  • 1395 سه‌شنبه 4 خرداد

برنده‌ی نخل طلای کن 2016 در یک نگاه

درباره‌ی شهاب...

سایه - مصطفی رفعت

چندسال پیش وقتی در هیاهوی جشنواره‌ی بيست‌و‌سوم فیلم فجر، از شهاب حسینی که به‌خاطر فیلم «رستگاري در 20/8 دقيقه» به‌عنوان بازیگر نقش دوم مرد مورد تقدیر قرار گرفت، پرسیدم اگر بخواهد خودش را معرفی کند، چه می‌گوید، با کلامی فروتنانه گفت: «شهاب حسینی، یک بنده‌ی خیلی خوش‌شانس است که خداوند با نظر مرحمت و مهربانی به او نگاه کرده و انصافا اگر قرار بود همه‌چیز به عدالت مطلق تقسیم شود، به مراتب سهمی کمتر از این نصیبم می‌شد. به مراتب همیشه آدم‌های گمنامی با کارهای خوب هستند که دیده نمی‌شوند، آدم‌هایی که مترصد فرصتی هستند تا توانایی بالقوه‌ی خود را بالفعل کنند، حال نمی‌دانم بر چه اساسی این شرایط مهیا نشده است و در سطح مانده‌اند و نادیده گرفته شده‌اند. اما خدا به من لطف داشته است و این بنده‌ی حقیر فقط می‌تواند بگوید که سراپا از او ممنونم و شکر می‌کنم. من از خودم هیچ تعریفی ندارم و تعریف من همان کاری است که انجام می‌دهم، فقط می‌دانم هیچ‌وقت از خودم و کارم احساس رضایت ندارم، همیشه این حس شک و تردید نسبت به کارهایم در ذهنم وجود دارد، همیشه با این حس عجین بوده‌ام و با آن کنار می‌آیم. حال من، حال آن شعر است که می‌گوید خدایا چنان کن سرانجام کار، تو خشنود باشی و ما رستگار». این ماجرا گذشت تا همین دو شب پیش که او در جشنواره‌ی کن و هنگام دریافت جایزه‌ی نخل طلا برای بازی در «فروشنده» به‌عنوان بهترین بازیگر مرد این فستیوال، باز با همان لحن آرام معروفش بی‌آنکه حس غروری در رفتار و کلامش دیده شود، گفت: «خدا را به خاطر این شبی که در زندگی به من هدیه کرد، سپاس می‌گویم. مطمئنم که روح پدرم الان از بهشت این صحنه را نگاه می‌کند. امیدوارم که شاد باشد». روندی که شهاب حسینی در این سال‌ها  طی کرده یکی از شاید اصولی‌ترین مسیرها برای تبدیل شدن از یک بازیگر- مجری به استاری درجه‌یک در استانداردهای منتخب برای جشنواره‌ای به وسعت جهان، است. بعضی بازیگرها یک بسته‌بندی کامل از صدا و تصویر خوب هستند که وقتی با چاشنی هنر همراه می‌شوند احساس می‌کنید عبارت «بهترین حالت ممکن» ترجمه‌‌ی مناسبی از آنهاست. اگر بخواهيم از نسل بازيگران مستعدي كه در يك دهه‌ی اخير همچنان طراز استار بودن‌شان را در سطح بالايي حفظ كرده‌اند، نام ببريم، بی‌شک بسياري از شما با ما هم‌عقيده خواهيد بود كه «شهاب حسيني» يك پديده‌ی تمام‌عيار است. در واقع در میان بازیگرانی که به‌عنوان جوان اول وارد سینما و تلویزیون شدند، شهاب حسینی یک سر و گردن بالاتر می‌ایستد؛ چون به لحاظ ارزش کاری و توانایی هنری هرچه جلوتر آمده هم بی‌حاشیه‌تر بوده و هم موفق‌تر. کمتر بازیگر جوانی مانند او قدم به میان‌سالی گذاشته اما هنور تا این اندازه در اوج ایستاده است. حسيني در هر فيلم، ردپايي انكارنشدني از استعداد و موفقيت به‌جا گذاشته است كه به جرات مي‌توان گفت، آن آثار با حضور او و توانايي‌هايش بودند كه به آن حس خوب و ديدني براي مخاطب رسيده‌اند. او طيف گسترده‌اي از نقش‌هايي را بازي كرده كه وقتي در آنها دقيق مي‌شويد، باور نمي‌كنيد هنرمندي جز او مي‌توانست آنها را به سرانجام برساند. حضورش در فیلم‌هایی چون «درباره‌ الی»، «سوپراستار»، «حوالی اتوبان» و «پرسه در مه» گواهی بر این ادعا هستند. حسینی از آن دست بازیگران معتبری‌ست که نامش به هر پروژه‌ای هویت می‌دهد و نامی‌ست که مخاطب را با عشق برای تماشای کار دعوت به دیدن می‌کند. خودش جایی درباره‌ی عشق به بازیگری گفته است: «از همان ابتدا به داستان، قصه‌گويي و نمايش علاقه داشت؛ تا جایی‌که بيشتر وقت‌ها جلوي آينه مي‌ايستاد و كتاب تاريخ مدرسه‌شان را با صداي بلند مي‌خواند. حالا ديگر كم‌كم معلم‌ها مي‌دانستند كه او اين كار را خوب بلد است و براي همين هرچه روخواني بود به او مي‌رسيد». این ویژگی هنوز هم با اوست و تهیه‌کننده‌ها و کارگردان‌ها به حضور او در کارهای‌شان به‌عنوان یکی از اولین گزینه‌ها فکر می‌کنند. شهاب حسيني در عين حال ويژگي‌هاي لازم ستاره شدن را يكجا دارد. او هنرپيشه‌اي با اخلاق حرفه‌اي و البته خوش‌سيماست كه در اين سال‌ها بارها در نقش‌هاي دشوار درخشيده و منتقدان را به اندازه‌ی مخاطب عام، ذوق‌زده و سورپرايز كرده است. «سیدشهاب‌الدین حسینی تنکابنی» چهاردهم بهمن‌ماه ۱۳۵۲ در تهران متولد شد. براي نخستين‌بار با يك برنامه‌ی دو قسمتي به نام «عذاب‌وجدان» به كارگرداني بهروز مقدم پا به تلويزيون گذاشت. اجراي صحنه‌اي و زنده‌ی برنامه‌هايي به كارگرداني نادر سليماني و سپس آشنايي با كامران ملك‌مطيعي و بازيگري در راديو و برنامه‌هايي مانند «گلبانگ شادي» در شبكه‌ی جوان، به‌تدريج حسيني را به سوي اجرا سوق داد. او براي حضور در برنامه‌ی «اكسيژن» تست داد و پذيرفته شد. تا اینکه به‌شكل جدي بازيگري را با سريال آموزشي «خانواده محبوب» در شبكه‌ی دو آغاز كرد. اما این مجموعه‌های موفق «پس از باران» و «پليس جوان» بودند که او را به بينندگان عام تلويزيون شناساند. شهاب در سال 1352 در تهران متولد شد. او اولین فرزند خانواده‌اش است و یک برادر و دو خواهر دارد. تحصیلات دانشگاهی او در رشته‌ی روانشناسی دانشگاه تهران بود که آن را به قصد مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. در سال 86 برای فیلم «محیا» از جشنواره‌ی فیلم فجر، موفق به کسب دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد و در سال 87 در همین جشنواره برای فیلم «سوپراستار» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را دریافت کرد. شهاب حسینی در عرصه‌ی موسيقي هم فعاليت كرده است و در گروه «هفت» عضويت داشت و به اجراي دكلمه و خوانندگي پرداخت.
 وی در سال 1392 اولین گام خود در ساخت یک فیلم سینمایی بلند را با عنوان «ساکن طبقه‌ی وسط» برداشت. حسینی در سال 1374 با «پریچهر قنبری» ازدواج کرد، فرزند اول‌شان به نام «محمدامین» در زمستان 1382 و فرزند دوم‌شان به نام «امیرعلی» در تابستان 1390 به دنیا آمدند. شهاب حسینی در كنار اين وجهه‌ی هنري كه شهرتي قابل توجه برايش به ارمغان آورد، هميشه از حواشي دور بوده و در مصاحبه‌هاي متعدد و در هر انجمن رسمي، بارها نگاه خود در ارجح بودن خانواده‌اش به فعاليت‌هايش به رخ كشيده است. او حتي گزينه‌ی زندگي در خارج از هياهوي شهر را براي خود و خانواده‌اش در نظر گرفت تا از تمام آنچه مي‌تواند به نوعي مزاحم حريم امن زندگي شخصي‌اش شود، دور باشد. 

 

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه