سفری در افکتهای صوتی همراه با نرگس موسیپور
نمایش رادیویی، چیزی شبیه به نقاشیکردن است
نمایشهای رادیویی سالهاست که جای خود را نزد مخاطبان مختلف پیدا کردهاند و البته در سالهای اخیر، دیگر آن حالت خام و بدون حس در فضاسازی را ندارند. در واقع آنچه امروزه بهعنوان نمایشهای رادیویی ارائه میشود، شبیهتر به تجربهی مواجهه با یک نمایش استاندارد باورپذیر است. بخشیاز این موفقیت را باید در تولیدات باکیفیتتر جستوجو کرد؛ کیفیتی که هم متاثر از انتخاب متنهای خوب است و هم به نقشآفرینی کاملتر هنرمندان برمیگردد که تنها منحصر و محدود به صدای زیبا نیست؛ بلکه بهشکلی کامل و با تمام المانهای لازم در نقشآفرینی البته بدون تصویر، واقعا بازی میشوند. دراینمیان، باید به عوامل تکمیلکنندهی دیگری هم اشاره کنیم که یکیاز مهمترین آنها افکتهای بهکاررفته در پخش این برنامههاست. با آغازبهکار «رادیو نمایش» که سطح تولیدات نمایشی رسانهی همیشه محبوب رادیو را افزایش داد و به ارتقای این هنر کمک قابل توجهی کرد، تاثیرات حضور چهرههای توانمند پشت صحنه در تکمیل پروژهها بیشتر مورد توجه واقع شد؛ افکتورها هم بیشتر به چشم آمدند و ازهمینرو شاهد کارهای حرفهایتری هستیم که درصد رضایت بالاتری را در میان مخاطبان بهدنبال داشتهاست. یکیاز چهرههای فعال و جوان در این زمینه نرگس موسیپور است؛ نامی که اگر اهل برنامههای رادیو نمایش باشید، بارها در تولیدات مختلف شنیدهاید. نرگس موسیپور؛ متولد 1361 در قائمشهر و فارغالتحصیل روانشناسی عمومی از دانشگاه آزاد اسلامیست که با گذراندن دورهی تکمیلی فیلمسازی از باشگاه رادیویی و تلویزیونی جوان، وارد عرصهی هنر شد. او از سال 1380 فعالیت حرفهای خود را آغاز کرد و بهدلیل علاقهی زیاد به بازیگری، به صدا وسیمای مرکز مازندران رفت. خودش میگوید: «در آزمون تست نمایش قبول شدم و زیر نظر استاد ابوالقاسم عبداللهی شروع به فعالیت در حرفهی بازیگری کردم. بعدازچندسال بهدلیل تشویق اطرافیان بهویژه سلمان خطی، وارد کار افکت شدم». این افکتور بااستعداد که فعالیت هنریاش را در تهران از سال 1390 در مرکز هنرهای نمایشی رادیو و رادیو نمایش ادامه دادهاست، در پاسخ به این سوال که سهم یک افکتور خوب، در موفقیت یک نمایش چقدر است؟ میگوید: «افکت، در کنار موسیقی، متن، بازی، کارگردانی و... نمایش رادیویی را میسازد. در واقع هر یک از این فاکتورها نقش اصلی را ایفا میکنند و اگر درست انجام نشوند، یک جای کار خواهد لنگید که به کیفیت اثر لطمه میزند. ساندافکت و افکتی که در استودیو تولید میشود و خلاقیتی که افکتور به کار تزریق میکند، باعث زندهترشدن و تصویرسازی مناسب در ذهن مخاطب میشود. بهنظر من، نمایش رادیویی چیزی شبیه به نقاشیکردن است. در واقع میتوانیم متن نمایش را به شالوده و طرح اصلی نقاشی نسبت دهیم که در آن، بازی روان بازیگران باعث رنگآمیزی اثر و در ادامه، افکت و ساندافکت مناسب و خلاقانه موجب بعدبخشی به کار، فضاسازی و جاندادن به اثر میشود». این هنرمند دربارهی تفاوت کار یک افکتور نمایش رادیویی با صداگذار در آثار تصویری میگوید: «تفاوت ماجرا در زنده اجراکردن افکتهاست. بهعبارتی، صداگذار بر روی تصویری که قبلا ضبط شده افکت را اعمال میکند؛ درحالیکه افکتور بهصورت زنده، حین ضبط نمایش و همراه بازیگران در استودیو، افکت مربوطه را با ابزار مختلف ایجاد میکند». وی با عنوانکردن اینکه در نمایشهای رادیویی با دو نوع افکت سروکار داریم که عبارتند از ساندافکت و فولیافکت، توضیح میدهد: «ساندافکتها، افکتهایی هستند که قبلا ضبط شده و در آرشیو موجود هستند که توسط تهیهکننده از اتاق فرمان پخش و بیشتر شامل آمبیانسهای مختلف مثل صدای جنگل، خیابان، منطقهی جنگی، کارخانه و... یا صداهایی مانند کار با ماشینهای مختلف میشوند. در واقع میتوانیم بگوییم که فضاسازی کلی کار را شکل و اینرا به ما نشان میدهند که مکان و زمان وقوع نمایش کجاست. فولیافکتها، افکتهایی هستند که همزمان با ضبط نمایش رادیو تولید میشوند. این نوع افکتها مستقیم با حس بازیگر در ارتباط هستند و بهعبارتی هر عملی را که بازیگر باید در نمایش انجام دهد، افکتور انجام میدهد. در اینجا بازیگر و افکتور باید خیلی با هم هماهنگ باشند؛ چراکه شنونده نباید احساس کند این صداها و بازی بازیگر، جدای از هم هستند. این قبیل افکتها مثل راهرفتن (بسته به مرد یا زن بودن، پیر یا بچه بودن و... فرق میکند)، دویدن، درگیری و کتکزدن، غذاخوردن، تایپکردن و خیلی از افکتهایی هستند که بسته به نوع نمایش، زمان و مکان نمایش باید اجرا شوند». موسیپور در رابطه با قدرت شنیداری یک افکتور حرفهای عنوان میکند: «خوبدیدن، خوبشنیدن و خوب درککردن میتواند خیلی کمککننده باشد. در واقع تمام حواس ما باید همیشه آمادگی این را داشته باشد که بتواند صداهای مختلف را ارزیابی کرده و در ذهن به ثبت برساند تا در مواقع لزوم مورد استفاده قرار گیرد؛ چراکه در زمینهی افکت ممکن است صدایی که شنیده میشود، در واقع صدای اصلی آن شیء یا ابزار نباشد و صدایی مشابه بهجای آن استفاده شود؛ مثل صدای جیرجیر چوب یا جیرجیر کفش که ما با استفاده از ظرف یکبارمصرف غذا ایجاد میکنیم». وقتی از او میپرسم که چه میزان از آرشیو صداهایش، محصول خلاقیت خودش است، میگوید: «من آرشیوی بهآنصورت ندارم؛ اما همیشه سعیام بر این بوده که صداهای مختلف پیرامونم را خوب بهخاطر بسپارم یا جایی یادداشت کنم، تا در موقع نیاز بتوانم از آنها استفاده کنم. مسئلهی دیگر اینکه بیشتر وسایل و ابزار افکت، وسایل ثابت و مشخصی نیست و ما اغلب اوقات از اشیاء، وسایل معمولی و شاید بیمصرف در کار استفاده و از آنها صداهایی را تولید کنیم که مشابه صدای اصلی آن وسیله است». نرگس موسیپور با اشاره به اینکه گاهی صداهایی بوده که نتوانسته آنها را بازتولید کند، میگوید: «در این مواقع، شاگرد سراغ استادش میرود و از او کمک میگیرد. جا دارد از استادم جناب آقای فرشاد آذرنیا (مرد اول افکت ایران) یاد کنم که سهم بسزایی در موفقیت و رشد بنده داشته و دارند. در واقع تشویق و راهنماییهای موثر ایشان باعث مشتاقتر شدن من به مقولهی افکت شدهاست». این هنرمند جوان در پاسخ به این پرسش که وقتی متنی پیشنهاد میشود، چگونه محاسبه میشود که چه تعداد و کجاهای کار نیاز به افکت دارد؟ میگوید: «اینکار در جلسهی تمرین انجام میشود و همزمان حین تمرین دوستان، خودم افکتهای مورد نیاز را یادداشت میکنم». او در پایان با اشاره به این موضوع که درحالحاضر، برای هر نمایش، یک افکتور در استودیو حضور دارد، تصریح میکند: «البته در صورت لزوم، بسته به نوع نمایش، تعداد پرسوناژها یا موقعیتهایی که باید ایجاد شوند و البته با هماهنگی کارگردان و تهیهکننده میشود از دو افکتور استفاده کرد».
حضور و رواج واژهی «ساند افکت» در برنامهسازی به اولینسالهای راهاندازی رادیو بازمیگردد. آنگونه که در کتاب سال 1931 رسانهی BBC دربارهی استفاده از افکت صوتی منتشر شدهاست، میخوانیم: «از زمانیکه تولید برنامهی رادیویی شکل جدی و حرفهای بهخودگرفت، جلوههای صوتی برای خلق کاملتر فضاها مورد توجه واقع شدند. شما نمیتوانید ساختمانی را بدون حضور آجرها تصور کنید و ساندافکتها در شکلگیری بنای یک برنامهی رادیویی بهمثابه همان آجرها هستند». در سالهای اولیه اینکار به سختی انجام میشد و تنها بخشیاز صداها در رادیو مورد استفاده قرار میگرفتند؛ چون امکانات پرتابل مناسبی برای ریکورد کردن اصوات در خارج از فضای استودیو وجود نداشت و گاهی مجبور بودند عامل تولید صدا را رسما به محل ضبط بیاورند. برای مثال، صاحبان رادیوی معروف و قدیمی Yleisradio Oy در فنلاند در دههی 30 برای ضبط صدای حیوانات برای یک برنامه مجبور شدند بعضی از آنها را داخل استودیو بیاورند. بعدها با رشد تکنولوژی در زمینهی فناوری ریکورد و پخش اصوات، ترتیبی اتخاذ شد که صداها را بهشکل آرشیوی به استودیوهای پخش بفرستند که البته چون منبع تولید آنها متنوع نبود، تقریبا صداهای مشابهی از صداهای پسزمینه و زمینه در برنامهها بهگوش میرسید. امروزه این عرصه بهعنوان یکیاز کلیدیترین بخشهای تولید برنامهها و آثار مختلف هنری شناخته میشود و هنرمندان بسیاری در جهان و ایران در این حوزه کار میکنند.